وز پیش به یکی از گروه ها در فیس بوک برخوردم که مرا بر نوشتن این مطلب وا داشت. عنوان گروه چنین بود:"دنیا را مردان آباد کرده اند پس زنان چه حقی دارند که خود را برابر با مردان بدانند؟" نخست خیلی عصبانی شدم. پس از لحظه يی تأمل دانستم که کسانی که این گروه را ساخته اند بی خبر از همه چیز اند. آن ها نمی دانند که تاریخ همواره زنان و دستاورد های شان را جعل کرده است. خیلی از کارهایی را که کنون منسوب به مردان استند، در حقیقت بانوان شروع کرده و به جای رسانده بودند. تاریخ نویسان اغلب مردان بوده اند و بدین سبب تاریخ را مردانه ساخته اند. در جاهایی هم که تاریخ نویسان حقیقت را گفته اند، مردم چشم بر حقیقت بسته و آن را نادیده گرفته اند. نه تنها مردان، بلکه خود زنان -خیلی های
شان- فکر می کنند که پیشرفت های تکنالوژی و همه چیز ها را باید مدیون مردان بود. شاید این حرفها عجیب به نظر برسند، اما با رفتن به عمق مسأله، می توان حقیقتی را که در این گفته ها نفهته است دریافت. زنان بی شماری در عرصه های مختلف کار کرده اند و دستاورد های فراوانی هم داشته اند، اما امروز یا مردم دستاورد های آنان را نمی دانند و یا هم با وجود دانستن، از آن ها چشم پوشی می کنند.
خیلی از بانوان ساینس دان همسران، خواهران و یا دختران ساینس دان های بزرگ بوده اند. مفکوره ها و کشف های همین بانوان بوده اند که که در کارهای آن ساینس دان ها کمک کرده اند. از آن جایی که آن ها «زن» بوده اند، کمتر وقت نام شان با کشف ها و مفکوره های سازندۀ شان پیوند زده شده اند. در جامعه های پیشین زنان نمی توانستند رأی بدهند یا کار کنند؛ آن ها به حیث موجودات درجه دوم شناخته می شدند. در این میان خیلی از این زنان کشف های مهمی کردند که با همسران خود شریک ساختند و کنون آن کشف ها نه به نام آن ها بلکه به نام همسرانش شان یاد می شوند.
آیا اگستا لولاس، ملیفا انشتین، هایپتیا، اگامده، الیزابت بلک ویل، ماری آن لاویسر را می شناسید؟ شمار خیلی کمی از مردم با این نام ها آشنایی دارند. هر چند همه ملیفا انشیتن را می شناسند. آن ها می گویند: "آخر او همسر آلبرت انشتین بود. آلبرت انشتینی که انرژی اتمی را کشف کرد." آمار ها نشان می دهند که فیصدی زیاد مردم چنین تصویری از ملیفا دارند. تا زمانی که نامه های عاشقانۀ آلبرت انشتین به زنش ملیفا مارک پیدا نشده بودند، ملیفا منحیث یک زنی ساده و معمولی شناخته می شد که در پرتو شهرت همسرش می زیست. هر چند اسنادی که در این آخر ها به دست آمده اند، نمایانگر این استند که ملیفا نه تنها یک ساینس دان استثنایی بود بل در کشف بمب اتم دست داشت. در همۀ نامه ها، انشتین به کشف انرژی اتمی، منحیث "کار ما" و "مفکورۀ ما" اشاره کرده است و از همکاری ها و دانش ملیفا یاد کرده است.
ماری آن لاویسر یکی از کیمیادانان خیلی ورزیده و زرنگ بود. به دستاورد های خود او کمتر توجهی صورت گرفته است و او به نام همسرش انتونی لاویسر یکی از کیمیادانان مشهور شناخته می شود. او که به زبان های انگلیسی و لاتین آشنایی کامل داشت، توانسته بود معلومات زیادی را در مورد کیمیا به فرانسوی ترجمه کند. نه تنها این، بلکه او در خیلی از آزمایش های کیمیاوی پیشگام بود و همسرش تنها با او دستیاری می کرد! با وجود این همه، او در میان مردم همسر انتونی لاویر، کیمیا دان بزرگ، شناخته می شود.
از سوی دیگر، ادا آگستا لولاس، یک ریاضی دان بریتانوی بود. او زیر بنا های کارهای تخنیکی را در کمپیوتر نهاد و نخستین کارها را برای پیشرفت کمپیوتر آغاز کرد. امروز کسی ادا را نمی شناسد؛ گویی اصلن کسی به نام ادا نمی زیست. این که مردم چه گونه شستشوی مغزی داده می شوند، خیلی عجیب است. کسی نمی داند که این ادا بود که کمپیوتر تا این حد پیشرفت کرده است. امروز اگر در مورد پیشرفت کمپیوتر بپرسی، همه نام آن هایی را می گیرند که کارهای شان را بر اساس بناهایی که ادا گذاشته بود آغاز کردند. هیچ کسی از ادا یاد نمی کند.
هایپتیا، یک ریاضی دان و فیلسفوف مصری بود که در الکسندریه می زیست. پس از آن که او به اوج شهرت خود رسید و کشف های مهمی در ریاضی کرد، توسط اجتماعی از مردم عیسوی به بهانه های دینی کشته شد. نه تنها دیدگاه های هایپتیا در ریاضی، بل در فسفه هم قابل قدر اند. در حدی که خیلی محققین او را هم سویه و قابل مقایسه با سقراط اعلام کرده اند. آیا ناراحت کننده نیست که نام سقراط در خیلی کتاب ها ثبت است و کمتر کسی او را نمی شناسد، اما هایپتیا را شمار خیلی کمی می شناسند؟ بررسی ها نماینگر این استند که تنها هایپتیا چنین کشته نشده بود و خیلی زنان دیگر هم سرنوشت یکسانی داشته اند. چون جامعه های مردسالار آن زمان نمی توانستند پیشترفت یک زن را ببیند او را به بهانه های مختلف می کشتند.
اگامده، به گفتۀ هومر، یک فزیک شناس یونانی بود که ویژه گی های درمانی همه گیاهان را می دانست. با وجودی که هومر از اگامده یاد کرده است، مردم در مقابل دستاورد های او چشم های خود را بسته اند. اگامده را می شود هم سویه با بقراط دانست. آمار های به دست آمده از آخرین بررسی ها نشان می دهند، که شماری خیلی زیاد مردم بقراط را می شناسند، اما می گویند که نام اگامده را برای نخستین بار شنیده اند.
این زنان فقط شماری از کسانی استند که ما امروز پیشرفت های خود و شیوۀ تفکر خود را مدیون شان استیم. چه بسا کسانی مثل آن ها استند که از خود و کارهای خود هیچ نشانیی بر جا نگذاشته اند. در هر دو صورت، مردم از این زنان و دستاورد های شان چیزی نمی دانند. باید به این بی خبری نقطۀ پایان گذاشته شود. برای ختم کردن این بی خبری باید مدیون افرادی چون برنارد ویتلب، فیلیس جی رید و کترین تیمش بود که با تلاش های خسته گی ناپذیر در مورد زنان و دستاورد های شان در سال های پیشین و کنونی می نویسند.
رویکرد ها:
زنانی که با اندیشه های خود انقلاب کردند. کترین تیمش. متن پی دی اف
نخستین دستاورد های زنان. برنارد.ال ویتلب، فیلیس جی رید. چاپ اول اکتوبر 1992