درتکاپوی رهایی زنجیرهای اسارت راتنگترکرده ایم
به آرزوی سپیده شبهارا بیهوده سر .
کبوتران امید
فضای اندیشه هارا شتابناک درنوردیدند
درافق یاس ناپدید شدند
وخفاشان خشونت همچنان بردار سرنوشت مان آونگ .
ـ ـ ـ
چه کسی آیینه هارا ازغبارانباشت ؟
ودرمزرعه بذرجنایت کاشت ؟
آنکس که درگوشت اذان رانیمه وشکسته خواند
وگفت نیمه ی منی
تاازمیدان بدربردت
فرمود توکامل نیستی
وخود به نشانه ی کمال
پابررسالت وولایت ادعای خدایی کرد.
چقدرفرمان برای ببند کشیدنت صادرشد ؟
چراپتک مناهی ومنکرفقط روان تراکوفت ؟
نه آن اهریمنی که شلاق را بابدن ظریفت آشنا ساخت
ونه آن مسخ شدگانی درآن دور
که نظاره گرپیچ وتاب درد دراندام نحیفت بودند .
ـ ـ ـ
قفس ازچهارسوگشاده است
مگرجلدت رادرکدامین خلواره آتش زده اند
که پریدن نتوانی ؟
این توبره ی ناباب سزاوارتونیست
وارثیه ی مادرانت نیز
نه ،
پیکرت رانه آتش دراوانداز
که روادید بیگانه دارد
وشجره ی اجانب .
آمارجنایاتی که درزیرآن بنام توانجام گرفته میدانی ؟
حتا برای تنزل مقامت ازابزاری ازجنس خودت نیز
وسیله جستند .
ـ ـ ـ
مادر إ
آیا این ناخلف نازا
سرازپهلوی چپ توبرنداشته ؟؟؟ .
هما آذر ۲۵فبرور ۲۰۱۰ |