کابل ناتهـ، Kabulnath

 
 
 
 
 
آرزو
 
 
 
حمید عیار
 
 

 وطن بهار ترا گل بهاره می خواهم

وآسمان ترا پرستا ره می خواهم

نمای نسترن وبلبل وپرستو را

به شاخ باغ تو در هر کرانه می خواهم

وطن بهار ترا هرکه زرد و تیره نمود

 یخن دریدۀ و تن پاره پاره می خواهم

وطن ز رنج بسی دانم آن، سیه پوشی

به سبز دیبه ترا در نظاره می خواهم

سرور و شادی آن میلۀ گل سرخت

برای مردم میهن دوباره می خواهم

چو لعل سرخ از آن لاله های صحرائی

به کوه ودامن و دشتت شراره می خواهم

مقام و منزلت و جایگاه بخت ترا

به کهکشان و ببام سیاره می خواهم

بهار نیک و بهاری پر از لطافت و فیض

به ترک، تاجک، پشتون هزاره می خواهم

بلوچ، هندو ازبک ،عزیز نورستا ن

 ز (س) به خوان شما هفتگانه می خواهم

زهمد لی و محبت میان مردم خود

به گوش گوش وطن گوشواره می خواهم

وطن ملالت و ذلت ترا نصیب مباد

به پشت نور بلادت سواره می خواهم

عیار غم زده دانی چه آرزو دارد

ز عشق ابر ترا در فواره می خواهم

  

 

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل ۱۱۵           سال شـشم       حوت  ۱۳۸۸  هجری خورشیدی       مارچ  2010