بدون تردید میتوان ادعا نمود که، دولت جمهوری اسلامی
ایران ، از زمان انقلاب 1979 تا کنون ، بحرانی چنین تنش آمیز، اعتراض آفرین
و گسترده را ندیده بود.
اعلان نتایج انتخابات ریاست جمهوری ، که در آن محمود احمدی
نژاد برنده اعلام شد ، اعتراض نامزد های اصلاح طلب و طرفداران آنها را به
دنبال داشت . ادعای مخالفین احمدی نژاد که میشود آنرا قرین به حقیقت نیزدانست،این
است که در انتخابات تقلب شده وشماررأی برای احمدی نژاد رابیشتر نشان داده
اند.
به این علت دو هفته ًاخیر، شهر های بزرگ ایران شاهد نا
آرامی های گسترده واعتراض آمیز اند. درمقابل،
دولت ونهادهای پشتیبان احمدی نژاد دست به سرکوب های خونین یازیده وهرنوع
کوششی رابرای جلوگیری ازین اعتراضات در پیش گرفته اند.
محدودیت های شدیدی در زمینهً ارتباطات انترنیتی ، رادیو و
تلویزیون های ماهواره یی و تعدادی از روزنامه ها ایجاد شده است ،تا از
انعکاس اخبار مربوط به اعتراضات ، در داخل و خارج کشور، جلوگیری به عمل آید
. خبرنگاران اجازه ندارند در شهر ها آزادانه به تهیهً گزارش و فلم های خبری
مبادرت ورزند .
دهها نفر کشته و زخمی و شماری بسیاری ازفعالان سیاسی ،
دانش آموزان ، خبرنگاران و تظاهر کننده گان دستگیر گردیده اند .
شرکت صدها هزار نفر در راهپیمایی ها و اعتراضات ، از هر
دید و موضعی که صورت گرفته باشد ، جمهوری اسلامی را در کام یک بحران عمیق
کشانیده و نه تنها احمدی نژاد ، بلکه خامنه ای و کل نظام جمهوری اسلامی را
مورد تعرض قرار داد ه است.
تا جایی که از اوضاع خفقان زای چندین دهۀ اخیر برمیاید
،علت وسعت و گستردگی تظاهرات ،نارضایتی مردم ازادامۀ سیاست های دولت کنونی
میباشد. به این دلیل این اعتراضات نه یک پدیدهً تصادفی و یا صرفا" تقلب در
نتایج انتخابات ، بلکه وجود یک حرکت مبارزاتی ونتیجۀ آن در طول سی سال حیات
جمهوری اسلامی بوده است . تقلب در نتایج انتخابات زمینه یی شد برای ابراز
نارضایتی های تراکم کرده درسینۀ مردم .
مطابق به قانون اساسی ایران ، تایید صلاحیت نامزد های
انتخابات با " شورای نگهبان "است و نامزد هایی که به تایید شورای نگهبان
نرسند ، حق کاندید شدن ندارند . این شورا مسئوول نظارت بر انتخابات نیز است
و بدون تایید آن نتایج انتخابات نیز قانونی نخواهد بود . هم چنان این شورا
مرجع رسیدگی به تخلفات در انتخابات است .
به این ترتیب در انتخابات دور دهم ریاست جمهوری ایران ، با
چهار نامزدی بر می خوریم که از طرف شورای نگهبان مورد تایید قرار گرفته اند
. یعنی اینکه مردم مجبور ساخته می شوند به یکی از این چهار کاندید رای
بدهند، و به هر وسیلهً هم وادار ساخته می شوند در انتخابات شرکت کنند .
تحریم انتخابات به معنای اعلان جنگ با دولت است .
نگاه مختصر به سوابق هر یک از نامزدان مقام ریاست جمهوری
کافی است تا دانسته شود که همه اجزاً و اراکین متشکلهً رژیم جمهوری اسلامی
بوده اند . محسن رضایی ( کاندید اصولگرا ) قبلا" فرمانده سپاه پاسداران
ودبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ، مهدی کروبی ( کاندید اصلاح طلب ) قبلا" رییس
شورای اسلامی ایران ،میر حسین موسوی ( کاندید اصلاح طلب) قبلا" وزیر خارجه
و نخست وزیر در زمان ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای ،و محمود احمدی نژاد
رییس جمهور فعلی ( اصولگرا ) .
هیچ نامزد غیر وابسته به دستگاه ولایت فقیه نتوانسته است
حق کاندیداتوری در انتخابات را به دست آورد . حتی انتخاباتی که درهمین
چهارچوب تعیین شده هم از سوی جمهوری اسلامی برگزار شده با انبوهی تقلبات
همراه بوده است .
واقعیت این است که انتخابات ریاست جمهوری برنامه هایی از
پیش تنظیم شده یی هستند، و انتخاب نهایی این یا آن نامزد به دست رهبر مذهبی
صورت گرفته و می گیرد، و کشاندن مردم به پای صندوق های رأی بیشتر جنبهً
نمایشی دارد و برای مشروعیت بخشیدن به رییس جمهور است . اما چیزی که این
بار تازگی دارد اینست که مردم بجان رسیده ازین تقلبات به جاده ها ریختند و
رای خود را طلب کردند .
درکشوری که فعالیت احزاب ممنوع است و هر نوع دگراندیشی جرم
شمرده می شود و قهرا" سرکوب می گردد ، صحبت از انتخابات آزاد به نمایش
کمیدی یی می ماند که بینندگان آن حق خندهً قهقه را ندارند، ورنه شلیک خنده
زمام داران خود کامهً جمهوری اسلامی را می کشت .
همهً نامزدهایی که با هم رقابت می کنند ، در همهً زمینه ها
و ابعاد ، حافظ منافع جمهوری اسلامی هستند. و اگر اختلافاتی وجود دارد ، نه
در سیستم و نظام ، بلکه در سبک کار و شیوه های ادارهً مملکت ، سیاست داخلی
و امور روابط خارجی هستند .
می توان گفت که این چهار تن یادشده، بازیگران روی صحنه
هستند و از دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب در داخل نظام جمهوری اسلامی
نمایندگی می کنند.( میانه رو ها ظاهرا" در کنار اصلاح طلبان قرار گرفته اند
.) در نظامی که حرف اول و آخر را ولی فقیه می زند دیگر جایی برای انتخابات
آزاد و رای دادن به آن باقی نمی ماند .
اما نتایج انتخابات اخیر با ایجاد شگاف در سطح حاکمیت ،
صحنهً سیاسی ایران را دگرگون کرده است . و هم شرکت وسیع مردم در اعتراضات ،
تنها به دفاع از موسوی و کروبی خلاصه نمی شود.مردم خواهان آزادی هایی هستند
که باید در قرن 21 داشته باشند . دیگر چهارچوب آزادی های محدود شده به
جمهوری اسلامی پاسخگوی نیاز های مردم نیست . و چنین است که علیرغم هشدار
های آیت الله خامنه ای ، رهبر مذهبی ایران ، تظاهرات ادامه داشت که نمایان
گر بی اعتباری رهبری مذهبی ولایت فقیه نیز می باشد .
زمام داران جمهوری اسلامی ، مانند هر دولت مستبد و خود
راًیی دیگر ، مسئوولیت خیزش های مردمی را به خارج حواله می کنند و مداخلات
خارجی را عامل اصلی آن می دانند (نباید این فکتور را نیزنادیده گرفت) . ما
این نمونه را در افغانستان خودمان تجربه کرده ایم .حزب دموکراتیک خلق عامل
هر اعتراضی را به خارج از مرزها حواله می کردو به خود حق می داد به هر نوع
سرکوب خونینی دست یازد.
اعتراضات و راهپیمایی ها مورد هجوم پولیس ، لباس شخصی های
غیر مسئوول، سپاه پاسداران و نیروهای بسیجی ، که بازوی نظامی دولت را تشکیل
می دهند ، قرار می گیرد و به شدت سرکوب می گردد . ریختن نیروهای امنیتی به
خوابگاه دانشجویان نشانهً وحشت از هر نوع اعتراضی و جلوگیری از وسعت بیشتر
آن است .
جمهوری اسلامی ایران شاید توفیق بیابد که این جنبش را
سرکوب کند. مگربسیار از نظر بدور است که حیات چنین نظامی رابرای سالهای
بیشتری تضمین نماید .*
* ابراز نظرخویش را دربارۀ نتایج برخورد ها وسرنوشت جنبش
کنونی درشمارۀ آیندۀ کابل ناتهـ ادامه میدهیم .
|