بخش هایی از کتاب راز خوابیده ــ
اسرار مرگ داکتر نجیب الله، را از سوی مؤلف آن جناب رزاق مأمون نصیب
شدم. البته این بخش ها در تفاهم با ناشر کتاب، جهت آگاهی طیف گسترده ی
خوانندگان بلندمرتبت، در کابل ناتهـ نشر میگردد.
ازین لطف جناب رزاق مأمون جهانی سپاس. با محبت ایشور داس
غرزی خواخوژی کیست؟
غرزی خواخوژی در حال حاضر (
1386 شمسي ) به امضاي شخص رئيس
جمهوركرزي به حيث معاون شهرداري كابل منتصب شده است. وي درسال اول حاکمیت
طالبان ، تحت نام مستعار حاجی محمد، به حيث معاون رياست عمومی اوپراتیفی
استخبارات طالبان انجام وظيفه مي كرد. بنا به گواهي ملا مؤمن ( اسم اصلي اش
دكتر نادر احمدزی است ) ، غرزي خواخوگي هر شب دو بار با كرنيل سعيد ( مشهور
به كرنيل امام ) قونسل پاكستان دركابل ملاقات مي كرد.
كرنيل امام همان افسر
معروفي است كه در اشغال هرات درسال 1384 نقش كليدي داشت. وي پيش از آن،
مسئول اداره قنسولي پاكستان در نيويورك بود. مركز فعاليت هاي كرنيل امام در
سفارت سابقه اتريش در كلوله پشته موقعيت داشت و تمامي تجهيزات استخباراتي
آي ،اس ،آي درهمين ساختمان جاسازي شده بود. گفته می شود که غرزي درزمان
حکومت مجاهدین، قبل از حركت طالبان به سوي كابل، به وسیله یک دگروال اهل
ولایت وردک به اسلام آباد برده شد. غرزی دراسلام آباد نسبت به شهنواز تنی
وزیر دفاع دوره ریاست جمهوری دکتر نجیب الله , ابراز وفاداری زیادی از خود
نشان داد وبه حیث دستیار تنی برگزیده شد.
تنی پس از شکست کودتای خلقی ها بر
ضد دکترنجیب زیر چتر حمایت حزب اسلامی و آی ، اس ، آی خزید و کارشناسان
مجرب خود در عرصه رهبری نیروهای هوایی، موتوریزه و استخبارات، دراختیار
آنان قرار داد. وقتی سرمایه گذاری بالای پروژه طالبان در سطح منطقه شکل جدی
به خود گرفت، کلیه کادر های خلقی شاخهء شهنواز در تشکیلات نظامی و کم تجربه
طالبان مدغم گردید. غرزی خواخوژی از همان ابتداء به حیث عضو ارشد این گروه
به کابل آمد و بعد از شش ماه وظيفه درمعاونت اوپراتيفي استخبارات طالبان ،
درماه حوت همان سال درجلال آباد ، بازداشت شد.
ملا مستان ( كه خود از مسئولان بخش نظامي طالبان
بود) مي گويد كه غرزي خواخوگي از فعالان دست اول شبكه استخباراتي طالبان
بود. اسناد موثق نشان می دهد که وی در تخریب زیرساخت های زنده گی مردم در
شمالی و تطبیق گام به گام سیاست ضد ملی " زمین سوخته" نقش عمده داشت.
ملامستان می گوید: به مرور زمان، کشیده گی میان خلقی ها و طالبان بروز کرد
و خلقی ها برای مقابله با اقدام احتمالی طالبان برضد خود، دست به ایجاد
رابطه با به گفته ملامستان علت اصلي اختلاف ميان شهنوازتني و غرزي آن بود
كه مقامات جبهه متحد و خلقي هاي شهنواز تني، دريك مقطع ، باهم نزديك شدند و
تماس هاي دو طرف به هدف راه اندازي عمليات مشترك ازداخل كابل و خارج از
كابل به منظور سرنگوني طالبان به نتايجي نزديك شده بود.
ارتباط طالبان خلقي با جنرال دوستم ، استاد سياف و سيدمنصور نادري رئيس
فرقه اسماعليه نيز تأمين شده بود. ملا مستان مي افزايد كه احمد شاه
مسعود مبلغ سه صد هزار دالر و استاد سياف مبلغ دو صد هزار دالر دراختيار
غرزي خواخوگي قرار داده بودند. اختلاف شهنواز وغرزي دراساس بر سر تقسيم
همين پول ها دامنه بيشتر گرفت كه به تشديد مخاصمت وسرانجام به بازداشت غرزي
درجلال آباد انجاميد. من خودم جزو گروه عملياتي بودم كه دست هاي او را از
عقب بستم و تحويل رياست استخبارات دادم . وي در نخستين مراحل تحقيقات ،
خلقي ها و پرچمي هاي زيادي را به مأموران استخبارات طالبان به قلم داد. بنا
به اظهارات ملا مستان، غرزي پس ازسقوط طالبان نيز درجمع فعالان طرفدار
اداره مؤقت درآمد و درسال 1383تلاش
هاي فشرده يي را به منظور ايجاد پل رابطه با نيروهاي امريكايي به راه
انداخت. ملامستان از قول راننده غرزي مي گويد كه وي تا مدتي ،
شب هاي متوالي را درسفارت امريكا دركابل سپري مي كرد اما موفق نشد كه حمايت
مقامات سفارتي امريكا را به سوي خود جلب كند. شخص آقاي غرزي هيچ گاه
درين باره اظهار نظر نكرده است. اما دکتر حیدر ننگرهاری روایت می کند
که غرزی حین تحقیقات درزندان ادعا کرده بود که رتبه ودرجهء وی درسازمان آی،
اس،آی به هیچ وجه کمتر از ملاعمر و شهنواز تنی نیست و هیچ یک ازآنان حق
ندارند او را به جرم تمرد و سرکشی به زندان بیاندازند.( چنان كه دربخشي از
همين كتاب ملاحظه خواهيد كرد، اين ادعا ها با توجه به خط و كتابت شخص غرزي
درجريان بازجويي تأييد شده است.) گفته می شود که اصل این سند دراختیار
ملاخاکسار بود که درسال 2005
درقندهار ترور شد، اما اصل اين سند جزو مداركي است كه شبكه استخباراتي شهيد
مسعود روي آن كار مي كرد. دکترننگرهاری می گوید که کاپی این سند حتی
درایران میان حلقه های مختلف دست به دست به فروش رفته است. شبكه سري
استخباراتي شهيد مسعود نيز اين موضوع را تصديق كرده است.
آقای غرزی در سال 1385
تصمیم گرفت وارد ولسی جرگه شود اما رأی کافی به دست نیاورد. درهمین سال وی
جزوه کوتاهی تحت نام " آزموده را باز نیازمائید" به زبان پشتو نشر کرد که
ظاهراَ شماری از وزیران و مقامات دولتی را مورد انتقاد قرار داده است.
اما آن چه درین جزوه اهمیت دارد، شرح احوالی است که آقای
غرزی در صفحه چهارم پشتی، درباره خود نگاشته است. درین شناسنامه آمده است
که غرزی خواخوژی فرزند پوهنپال محمد ابراهیم خواخوژی متعلق به قوم بلوچ
ساکن قندهار درسال 1962
درکابل چشم به گیتی گشوده است و دورهء ابتدایی وثانوی تحصیل را در
لیسه حبییه به پایان برده است.سپس از دوره آموزش عالی افسران ، کورس
کوماندو و پراشوت ودانشکده لوژستیک دانشگاه نظامی (حربی پوهنتون ) سند
فراغت به دست آورده است . ( اطلاعات تازه نشان مي دهد كه وي تا صنف نهم درس
خوانده و سند فراغت وي جعلي است.) پدرش، ابراهیم خواخوژی ، شاعر، نویسنده ،
ژورنالیست، سیاست دان، عضو رهبری جنبش ویش زلمیان و از رهبران حزب دموکرات
مترقی بود.
غرزی خواخوژی درشناسنامه خود بدون قید زمان نوشته است که
وی سکرتر وزیر اطلاعات وکلتور بوده است و سپس جبراً به تقاعد سوق داده شده
است. درین مورد هم جزئیات واضحی نداده است. سپس وی به حیث مسئول ارتباط
عامه موسسه بازسازی وانکشاف افغانستان ( آر، دی، ای ) به کار پرداخته است.
وی ادعا کرده است که درنیمه اول سال دهه هفتاد که جنگ درکابل جریان داشت،
مسؤلیت انتقال مواد خوراکی عاجل سازمان ملل متحد به افغانستان را برعهده
داشته است. غرزی نگاشته است که پس ازآن ، وی درمقام معاونت وزارت احتساب
دولت اسلامی ( حاكميت طالبان مقارن احوالي كه وي معاون اپراتيفي استخبارات
طالبان بود، هنوز به نام امارت اسلامي خوانده نشده بود)، به انجام وظیفه
مشغول بوده است. اداره احتساب نخستین بار به عنوان جایگزین ریاست امنیت
ملی، در دورهء طالبان ایجاد شد. غرزی درادامه، به طور سربسته می نویسد که
وی پس از معاونت ادارهء احتساب ، به حیث مشاور دولت اسلامی درامورامنیتی
کارکرده است. هدف از استفاده از واژه های "دولت اسلامی" از سوی غرزی،
درواقع گمراه کردن خواننده است تا این گمان در ذهن مخاطب جایگیر شود که وی
در زمان حکومت مجاهدین به چنین وظایفی اشتغال داشته است. خوانندهء موشگاف
اگر درین ایستگاه موهوم متوقف شود، سوال های درشتی در ذهنش به جولان می
آیند اما خوانندهء کم حوصله که این گونه نوشته ها را دربهترین حالت، یک بار
مصرف می کند، زاویه زدن به چند وچون ماجرا را چندان لازم نمی داند و این
همان نکته باریکی است که غرزی تلاش کرده است که آن را درسطور شناسنامهء
غیرشفاف خود ، همچون راز ناگشوده پنهان کند و بدین ترتیب، کسی را یارای آن
نباشد که رد پای او را تشخیص دهد.
در ادامهء شناسنامهء غرزی به قلم خودش، نکات متناقض دیگری
نیز ذکرشده است؛ ازجمله این که وی ادعا می کند که او را به اتهام رهبری
قیام برضد طالبان زندانی کرده وسپس به مجازات اعدام محکوم کردند. درنتیجه ،
پنج سال را در زندان های ننگرهار، کابل وقندهار سپری کرده است. ( دلایل
مستند به قلم شخص غرزی درباره این جریانات در بخش بعدی این کتاب قید
شده است.) نکتهء جالب درشناسنامهء غرزی این است که وی پس از سرنگونی
طالبان دردسامبر
2001 ، مسؤل دفتر انتخاباتی
حامد کرزی دراسلام آباد بوده است!
اكنون براي رد يابي شبهات در باره غرزي خواخوگی ، به اسناد
استخباراتي سري مي زنيم.
دنبـــــــاله دارد....
در بخش آینده میخوانید که
ماجراي بازداشت
غرزي خواخوگي چه گونه شكل گرفت؟
|