هنگامی که آدلف هتلر، به کرسی صدارت آلمان تکیه زد، درصدد
آن شد تا قدرت نظامی المان را درچنان سطحی بالا ببرد که بتواند با تمام
کشورهای با نفوذ منطقه مقابله نماید. از آن جایی که آن دیکتاتور با سیاست
های خشن فاشیستی، آدم بی نهایت منضبط وتوانا بود، در طی چند سال اول، به
آنچه که درسرپرورانیده بود، نایل آمد. در نتیجه آلمان از نگاه قدرت نظامی
مخصوصاً بیشتر در زمینۀ بری و نه بحری، در ردیف اول قرار گرفت.
پس ازاسوده گی خاطــراز ناحیۀ برتری نیروی نظامی، اول فعالیت های مسلحانه
را علیه آن کشورهای همجوار المان اغاز کرد که از گذشته منازعات سرحدی با
آنها وجود داشت. آرتش آلمان تاخت و تاز را یکی پس از دیگری بدون وقفه ادامه
داد و آن مناطق را در ککمترین زمان اشغال نمود. با آن دست بالا داشتن در
زمینۀ نظامی، به کشورهای که از آلمان دور نبودند، از طریق سیاسی وارد عمل
شد تا آنها را بدون جنگ وخونریزی به المان ملحق کند. از آن جمله یکی هم
کشور دنمارک بود که هتلر به سرزمین آنها چشم طمع دوخته بود.
برای تحقق چنان هدفی، هتلرسفیر آلمان در دنمارک را احضار
نموده به وی وظیفه سپرد تا به آگاهی کریستان دهم پادشاه دنمارک برساند که :
رهبرآلمان مایل است که کشورهای آلمان و دنمارک بعد ازین به
وسیلۀ خط مرز از یکدیگر جدا نباشند وهر دو به رهبری یک نفر اداره شوند.
سفیر آلمان آن پیغام را به شاه دنمارک رسانید و از او
تقاضا کرد تا هرچه زودتر جواب آن پیغام را به رهبر المان پیشکش نماید .
پادشاه دنمارک که از قدرت دولت آلمان آگاهی کامل داشت
ومنظور این پیام را هم به خوبی درک نموده بود؛ با تجاهل عارفانه، از نیرنگی
با ظرافت سیاسی استفاده نمود و در نامه یی عنوانی هتلر چنین نوشت :
آز آنجایی که من پیر شده ام؛ و دیگر قدرت و شایستگی
ادارۀ چنین قلمروی را ندارم، بهتر است درین باره با پسرم صحبت کنید.
خوانندۀ گرامی، شما چه فکر می کنید؟ خواندن این نامۀ
جوابیه، برای شخص دیکتاتور وخون آشامی مانند آدلف هتلر که قصد تسخیر بی درد
سرِکشور دنمارک را داشت؛ واصلاً در پندار او، اشغال دنمارک برای او، بسان
بازیچه یی بیشن نبود، چـــــــه حالتی دست داده باشد ؟.
|