کابل ناتهـ، Kabulnath









Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل

 
 
 
و سایه گفت به باد
 
 
واصف باختری
 
 

 

و سایه گفت به باد
چه روی داد که شهـر
بلند قامت بالنده
ستبر بازوی توفنده
که هر گذرگاهش
رگی ز پیکر هستی بود
کنون فتاده ز پای
و هر گذرگاهش
رگ بریده ی جنگاوریست خون آلود
چه روی داد که آهندلان صخرهء شکن
به سان پیکره ها، نقش ها، عروسک ها
ستاده اند در آنسوی شیشه های زمان
و چهره ها همه آیینه های تیره مسخ
و پای ها همه چون نبض مرده گان قرون
و دست همه چون دشنه های زنگ آگین
و خشم ما نازای
و خواب ها سنگین
سپیده های دروغین به چشم ها چیره
گرسنه گان بیابان را
ببین چگونه به تصویر نان فریفته اند

1351

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل 93          سال پنجم           حمل    ۱۳۸۸  هجری خورشیدی          اپریل 2009