کابل ناتهـ، Kabulnath




































Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل

 
 
 
آی خانم، یک شهر یونانی درشمال افغانستان
از حفریات تا دستبرد و تخریب کامل
 
 
نویسندگان:
محقق محمد اکبر امینی
معاون سرمحقق داکتر عبدالظاهر یوسفزی

 

 جغرافیه نگاران یونانی ( استرابو ) و ( بطلیموس ) در اثار شان در تقریبآ 2300 سال قبل از امروز از اسکندریۀ امودریا یا اسکندریۀ اوکسیانا خبر داده بودند. اما تا این اواخر معلوم نبود که این شهرافسانوی اسکندر مقدونی درخاک کدام یک ار کشور های اسیا مدفون و گمنام مانده است . سالها بود که باستانشناسان و مورخین جهان بخصوص اروپایان بجستجوی رد پای سپاهیان اسکندر در شرق برامده بودند. تا اینکه راز بزرگی برملا شد و شهر معمایی اسکندر در شرق یا همان سکندریۀ امودریا در ناحیه شمال شرق افغانستان امروزی از زیرگرد قرون متمادی نمایان گردید که با کشف ان معما های زیاد تاریخی و باستانشناسی حل و پرتو جدیدی بر زوایای تاریک تاریخ میهن معمر و مدنیت پرورما – افغانستان عزیز افگنده شد .

 

ساحۀ باستانی ( اسکندریۀ امودریا ) در قریه کوچکی که بنام ای خانم شهرت دارد واقع گردیده که در ارتباط به ان باستانشناسان مربوط نا م ان شهر یونانوباختری یا ان اسکندریه امودریا را- ای خانم- یعنی ساحۀ باستانی ای خانم گذاشتد. بنآ در این نبشته هر کجا نامی از ای خانم برده میشود مقصد از همان ساحۀ باستانی سکندریۀ امودریا میباشد نه قریۀ ای خانم .

 ای خانم در ولسوالی خواجه غار ولایت تخار دربین عرض البلد 37 درجه و 5/9 دقیقه شمالی و66 درجه و 25 دقیقه طول البلد شرقی در تقاطع دو دریای امو وکوکچه در صد کیلو متری شهر قندوز موقعیت دارد . عکس نمره (1)

 

 مردم محل از قدیم بقایای ساختمانهای تاریخی برج و باره و اشکال دیگر هندسی معماری فرو رفته در خاک وگل را در رأ س دلتای متشکله از تقاطع دو دریای امو و کوکچه می شناختند که در ارتباط به ان افسانه ها و قصص جالبی نسل به نسل زبان به زبان در میان انها انتقال یافته بود که همه و همه قدامت و اهمیت تاریخی ان مخروبۀ متروک را حکایت می نمود .

این افسانه ها زمانی بیشتر به حقیقت ملمو س قرین میشد که مردم محل بعد از ختم بارندگی ها حینیکه بارش ریگ و گل زمین را میروفت سکه ها ،دانه های قیمتی و غیره اثار قدیمی را از محل مذکور پیدا میکردند .

 طوریکه معلوم است بازار خرید و فروش اثار حفریاتی و انتیک در افغانستان تا قبل از رسیدن انگلیسها به هندوستان و افغانستان رونقی نداشت لیکن از نیمهً دوم قرن هژدهم میلادی و بخصوص از اوایل قرن نزدهم میلادی ببعد زمانیکه باستانشناسان بریتانویی در جمع عساکر انکشور داخل افغانستان شدند و به حفریات ؛کندوکاوی استوپه ها ؛ جمع اوری و خرید مجسمه ها ، سکه هاو غیره اثار تاریخی افغانستان پرداختند این بازار رونق گرفته رفت و اشخا ص زیادی از مغرضین و مفت خواران را در تمام نقاط کشور بخصوص در صفحات شمال بخود جلب و مشغول نمود تا از طریق بدست اوردن و فروش اثار حفریاتی و انتیک این یادگار نیاکان و مال مشترک مردم افغانستان - به سرمایه های نا مشروع شان بیفزایند.

 بدین ترتیب ساحهً باستانی ای خانم نیز مورد دستبرد قرار داشت . ولی با اینکه اثار حفریاتی ان ساحه بطور منظم به بازار شهر قندوز میرسید تا سال 1961 میلادی ای خانم از نظر باستانشناسان بدور مانده و به جهان باستانشناسی معرفی نگردیده بود .

 در همین سال 1961 میلادی بود که راز بزرگی از موجودیت اثار کاملا" یونانی در شمال ا فغانستان برملا شد و ان بترتیبی بود که یک تن از دهقانان محل بطور تصادف دو اثر سنگی وزمینی را از ان ساحهً باستانی پیدا کرد که بوسیلهً دلالان اثار حفریاتی

و انتیک به شهر قندوز انتقال داده شد و به شرکت صادرات پنبهً قندوز که در انوقت در بازار ان شهر دکان شخصی خرید و فروش اثار حفریاتی و انتیک برای خود نیز با ز کرده بود بفروش رسانیده شد. اثار متذکره در همان جا باقیمانده بود تا اینکه تیم باستانشناسان افغان- فرانسه مقیم کابل از موضوع اطلاع حاصل کرد واز نزدیک از ان دو اثر مطالعه بعمل اورد . یکی از آن دو اثر ؛ یک سرستونی سنگی به سبک و اسلوب کورنتین Corinthian بارتفاع یک متر ( عکس نمره 2 ) و دیگراش یک اثر سنگی استوانه ایی شکل ( ممکن بوتل ) بارتفاع 60 سانتی متر بود که تیم باستانشناسان مذکور در تلاش تثبیت وکشف محل پیدایش انها برامد تا سرانجام بکمک مقامات امنیتی ولایت تخار و همکاری کارکنان شرکت پنبۀ مذکور ؛ محل پیدایش ودریافت اثار متذکره یعنی ( ای خانم ) معلوم گردید.

 د ر سا ل 1965 میلادی مطابق 1343 هجری شمسی تیم باستانشناسان افغان – فرانسه به سر پرستی پروفیسور دانیل شلوم برژه Daniel Schlumberger که در ان وقت رًییس دفتر دفه DAFA ( نمایندگی باستانشناسی فرانسه در افغانستان ) نیز بود سروی مقدماتی ای خانم را بعمل آورد و به زودی معلوم شد که ساحۀ باستانی آی خانم یک شهر یونانوباختری بزرگی میباشد که با اسکندریۀ آمودریا یا اسکندریۀ اوکسیانا که در یادداشت های سترابو وبطلیموس ذکر ان رفته است مطابقت میکند و به گفتۀ شخص شلوم برژه این نخستین باری بود که یونان گم شدۀ اسیای میانه که سالها باستانشناسان در جستجوی ان بودند باز یافت می شد .

 کشف آی خانم بزرگترین موفقیت برای DAFA بود زیرا هیأت دفتر مذکور از همان آغاز پژوهشهایش در افغانستان پی جویی خط سیر فتوحات اسکندر مقدونی در اسیا در سر خط تلاشها و پلان های تحقیقاتی اش قرار داده که با کشف آی خانم دیگر به ان دست یازیده بود .

 از سال 1343 تا 1357 هجری مطابق 1965 تا 1978 میلادی حفریات سیستماتیک علمی در آی خانم بوسیلۀ تیم باستانشناسان افغان – فرانسه تحت سرپرستی پروفیسور پاول برنارد Paul Bernard که بعد ها رًیس دفتر DAFA ( دفه ) در کابل نیز بود پیشبرده شد که همه سا له در سه ماه فصل خزان انجام می پذیرفت .

 قبل از کشف آی خانم معلومات در مورد هنر هلینستی شرق و افغانستان صرف به چند منبع کتبی تاریخی وچند سکۀ از شاهان یونانوباختری که از باختر بدست امده بود خلا صه میشد که با کشف آی خانم معلومات مکملی در مورد بدست امد.

 پاول برنارد به استناد شواهد ساختمانی و از روی مطالعۀ مسکوکات، کتیبه ها، ظروف تیکری و غیره شواهد باستانی دوره های اقامت و مسکن گزینی شهر مذکور را که جمعأ 230 سال را در بر گرفته قرار ذیل تصنیف وسنه گذاری نموده است :

1- دورۀ اول : از 330 – 303 ق. م.

2- مرحلۀ اول دورۀ دوم : از نیمه اول قرن سوم تا نیمه دوم قرن سوم ق. م .

3- مرحلۀ دوم دورۀ دوم : از نیمه دوم قرن سوم ق . م. تا پایان قرن مذکور.

4 – مرحلۀ اول دورۀ سوم : از نیمه قرن دوم ق . م. تا 150 ق . م .

5 – مرحلۀ دوم دور سوم : در حوالی 150 ق. م .

6 – دور چهارم : از نیمۀ دوم قرن دوم ق. م. تا ویران شدن ساحۀ مذکور توسط آتش سوزی – حوالی 100 م.

 

 ساحهً آی خانم از نگاه ساختمانی بدو قسمت عمده تقسیم میشود : قسمت بالایی و قسمت پا ًیینی . قسمت بالایی شهر شامل قبرستان و بالاحصاربوده قسمت پا ًیینی شامل منازل مسکونی ،قصریا دفاتر اداری، خز انه ، کتابخانه ، جمنازیوم ،سالون تیاتر ، معبد وغیره میباشد. دامنۀ شمالی این قسمت کاملأ هموار بوده اراضی زراعتی و باغی را تشکیل میداده که خالی ازهر گونه بقایای ساختمانی میباشد .

 در اعمار ساختمان ها و دیوار های تدافعی دورادور شهر Fortification از خشت های بزرگ مربع شکل خام کار گرفته شده صرف در اعمار زیر خانه ها و بعضی از تهداب ها خشت پخته نیز بکار رفته است . مجتمع ساختمانی خشت خا م ( منازل مسکونی ) که ساحۀ نود هزار متر مربع را احتوا میکند همچنان مجتمع ساختمانی قصر یا ساحۀ دفاتر اداری که ساحۀ 180 در 137 متر مربع را احتوا میکند و دارای 108 عدد ستون پایۀ با سرستونی های سنگی میباشد خود نشان دهندۀ انست که شهری به این وسعت ، شکوه و جلال واقعآ پایتخت حکمرانی مستقلی و از جملۀ شهر های مهم باختر در تقریبا 2300 سال قبل از امروزبوده است.

 آی خانم روی کدام شهر و یا کدام ساختمان عمدۀ قبلی اعمار نگردیده در حا لیکه قلعه های هخامنشی در صفحات شمال کشوراکثرآ روی دیوار ها و پلتفورم های شهر های قدیم اعمار گردیده است و همه حکایت از ان دارد که هخامنشیان در اشغال شهر های انوقت افغانستان به مقاومت های شدید مردم این کشور مواجه بوده اند . شواهد باستانشناسی ثابت می سازد که مردم افغانستان بنابر شرایط خاص ایکولوژیک ؛ کوه های غرور افرین و خصلت خاک کشور شان که موقعیت مهم استراتژیکی در سر راه فاتحان، جهان گشایان و متجاوزین داشته همه آزاده ، مغرور، و سرکش بار آمده از همان آغاز سپیده دم تاریخ در دفاع از میهن و ناموس شان در مقابل متجاوزین تا سرحدی جنگیده اند که یا دشمن شکست خورده ونابود شده و یا اینکه خود با همه هستی شان در راه حفظ ازادی و حراست از ناموس مادروطن قربان شده اند و این تداوم و تکرار – پروسۀ تجاوز و دفاع – بحیث یک فرمول تاریخی در سرنوشت این ملت عجین گشته است .

 روایت معروفی در بین مردم ما از مقاومت ساکنین این سرزمین و گیر افتادن اسکندر در میان دره ها و کوه های سر به فلک کشیدۀ این کشور وجود دارد : گفته میشود حینیکه اسکندر از اشغال سرزمین های افغانستان امروزی مآیوس میگردد از وضع ابترخود و عساکر علیل و زخمی اش به مادر خود مینویسد که در نتیجه مادراش مقداری از خاک افغانستان را به یونان می طلبد و آنرا بدون اینکه کسی بداند در اطاقی که جلسۀ وزیران برگزار میگردید میپاشد . در اولین جلسۀ که بعد از پاشیدن خاک مذکور در ان اطاق دایر میگردد وزرا بر خلاف معمول با یک روحیۀ کاملآ دگرگون شدۀ غرور آمیز و پرخاشگرانه با هم به نزاع برمیخیزند. مادر اسکندر با دیدن آن وضع به اصل حقیقت پی برد و به اسکندر نوشت تا از اشغال این سرزمین صرف نظر نماید. امروز شواهد باستانشناسی همه؛ این روایات و افسانه ها را تاًیید و تصدیق مینماید.

 سبک واسلوب ساختمانی در آی خانم بیشتر شرقی بوده تا یونانی و این خود نشان دهندۀ آنست که یونانی ها در اعمار شهر از معماران و پرسونل محلی کار گرفته اند . در بعضی از قسمت ها از شیوۀ یونانی : چییدن سنگ پارچه ها بدون مصا لحۀ ساختمانی ؛ کار گرفته شده و نصب پارچه سنگ های استوانه یی ذریعۀ ریخت فلز سرب و فلزات دیگر بعمل در اورده شده است.

 تزًیینات در ساختمان ها بخصوص سرستونی ها در سه سبک یونانی : کورنتین Corinthian ، دوریک Doric و یونیک Ionic می باشد . خصوصیت دیگر هنر یونانی در آی خانم عبارت از فرش های موزاییک است . در این فرش ها از تزیینات نباتی کار گرفته شده و این خود امتزاج هنر شرقی ومحلی را با هنر یونانی نشان میدهد زیرا در یونان وقت زیادتر از تزیینات حیوانی در موزاییک کار گرفته می شد . صرف در موزاییک فر ش حمام قصر آی خانم اشکال دولفین، اسپ آبی و اهریمن های دریایی نشان داده شده که در ان بجای سنگ ریزه های مربع شکل یونانی از جغله سنگ های خرد وریزۀ رنگۀ محل کار گرفته شده است . عکس نمره (3 )

 از نقطه نظر استحکامات تدافعی یا قلعه بندی Fortification شهر آی خانم دارای استحکامات طبیعی تدافعی بوده صرف ناحیۀ شمالی قسمت پا ًیٍینی یا هموار شهر که استحکامات تدافعی طبیعی ندارد با دیوار بزرگی به ارتفاع 11 متر و ضخامت 10 متر با برج و باره های به شیوۀ یونانی ؛ احاطه شده است . برج های نظارتی در این دیوار بسبک یونانی مستطیل شکل میباشد در حالیکه برج های قلعه های هخامنشی و کوشانی در صفحات شمال کشور که نگارنده درحفریات ان قلعه ها اشتراک داشته همه دایروی شکل میباشد .

در یونان انوقت معمول بود که مرده ها را در خارج از قلعۀ شهر دفن میکردند . صرف کسانی که در اعمار شهر خدمات برازنده انجام میدادند بخصوص بنیان گذاران شهر در داخل قلعۀ شهر مدفون می شدند. در داخل محوطۀ شهر آی خانم دو نفر دفن اند که مقبره های شان در نزدیکی دروازۀ دخولی قصراعمار گردیده است . یکی از این مقابر نسبتآ با شکوه تر اباد شده و با قطاری از ستون پایه های سنگی احاطه گردیده که معلوم میشود نسبت به مقبرۀ دومی بعد تر اباد شده است. مقبرۀ دیگر که فکر میشود اولی باشد بسیار ساده اباد شده صرف ( سردر ) ان با دو ستون پایۀ چوبی تزًیٍین یافته است . پاول برنارد این مقبره را مقبرۀ کنیاس Kineas بانی و بنیان گذار شهر آی خانم یا اسکندریۀ امودریا میداند که زیر نظر و امر اسکندر مقدونی و یا سلیکوس - افسر نظامی اسکندر مقدونی که بیست سال بعد از مرگ اسکندر مقدونی ( 305 ق.م. ) لقب شاهی را در باختر اختیار نمود کار میکرده است.

 یک کتیبۀ سنگی ( لوحه سنگ ) که معلوم میشود قسمتی از یک کتیبۀ بزرگ سنگی بوده از پیش روی دالان مقبرۀ کنیاس بدست امده است که در ان پنج اندرز به رسم الخط و به زبان یونانی از جملۀ 150 اندرزیکه در معبد اپولو در دلفی واقع یونان تحری گر دیده است خوانده میشود .

پنج اندرز مذکور قرار ذیل ترجمه شده است :

 - در کودکی ادب نگهدار .

 - در جوانی خود را نگهدار .

 - در میان سا لگی دادگر باش و رستگار .

 - در سالمندی دیگران را پند سومند ده .

 - در وقت مرگ بی ترس و بی اندوه باش .

 در خارج از محوطۀ شهر؛ قبور بشکل تابوت از خشت خام ساخته شده و نوع دیگر عبارت از کوزه ها یا خم های تیکری میباشد که در انها استخوان های مرده های قبلی را جمع و دو باره دفن کرده اند. در داخل هر دو نوع قبر مذکور ظروف تیکری ،جعاب تبرکات حاوی اشیای قیمتی و غیره اثار مربوط انوقت پیدا شده است .

 از نگاه سبک واسلوب هنری اثار مکشوفۀ آی خانم را میتوان به سه دسته تقسیم نمود:

1 – اثاریکه دارای عناصر و المنت های خالص هنر یونانی بوده هیچ گونه عنصر یا المنت هنری غیر یونانی در انها دیده نمیشود . مجسمۀ ( هرمس ) که بشکل مرد مسن ریشدار ساخته شده مربوط به قرن سوم ق. م . و رلیف سنگی مرد جوانی که لباس کوتاه یونانی به تن ومو های طویل دارد نمونه های از این دسته میباشد که اولی از داخل جمنازیوم و دومی از داخل یک قبر آی خانم پیدا شده است .

2 – دستۀ ایکه منشآ و اصالت یونانی داشته اما از نگاه شیوه و سبک هنری بیشتر با معاصرین شان درغرب افغانستان ( مصر و سوریه ) تمایل و قرابت نشان می دهد.

3 – انعده آثاریکه در آنها عناصر هنر یونانی با هنر های محلی افغانستان مزج گردیده و بعد ها با عث بوجود امدن هنر گندهارا در وادی کابل تا سند گردیده است میباشد.

 ظروف تیکری آی خانم که از قبور بدست امده اکثرآ دارای نبشته بوده و از لحاظ تخنیک وشکل شباهت زیادی به ظروف تیکری هلنیستی یونانو- مدیترانه دارد . ( هلن نام شهری است در یونان ) . اما باوجود انهم در بعضی از انها خصوصیا ت هنر های محلی دخیل می باشد . بشقاب های لعابدارسرخ رنگ : مربوط به دورۀ اخیر صنعت تیکر سازی آی خانم میباشد که خصوصیات هنر یونانی در انها بنظر نمیرسد . اما ظروف تیکری مثل کوزه هاًییکه دارای دودسته اند؛ کعب شان مارپیچ و رنگ مواد ساختمانی ( گل ) شان سیاه است همه از لحاظ تیپولوژی یونانی میباشد . کاسه های تیکری آی خانم از لحاظ ساختمان با کاسه های یونانی نوع مکارین – یک شهر در یونان – یک سان است . این کاسه های آی خانم همه در سطح بیرونی شان تزٍیینات نباتی داشته در حالیکه نوع کاسه های مذکور که در خود یونان وقت ساخته میشد همه با خطوط هند سی و اشکال حیوانی تزٍیین می یافت.

 گنجینۀ 63 عدد سکه نقره یی که از آی خانم بدست امده اشکال خدایان یونانی : زیوس ،هراکلس و ارتمیس را در خود دارد . بروی دیگر شان اشکال شاهان یونانی از اسکندر الی ایوکرتید و هلیکوس ضرب گردیده است . سکه ها ًییکه دارای اشکال خدایان هندی ( واسودیوا ، کرشنا ) و غیره میباشد و در هند بضرب رسیده نیز از آی خانم بدست امده است . اینکه پادشاهان هندی مثل چندراگوپتا و دیگران اشکال خدایان یونانی را عمدی در سکه های شان بضرب رسانده اند ازوضع سیاسی ان زمان پاسخی تهیه میدارد و روشن میسازد که شاهان یونانو باختری افغانستان در انوقت تمام مناطق مفتوحۀ اسکندر مقدونی در شرق را کنترول می نمودند . پارچه های فلزی مدور - سکه مانند- که صاف و ضرب نا خورده است از آی خانم بدست امده که نشان میدهد آی خانم صلاحیت ضرب سکه را نیز داشته است .

در ااطاقی که انرا شماره 109 نام نهاده اند و در داخل قصر کشف گردیده اثار دلچسپی بدست امده است . کوزه های که در آن دانه های قیمتی و مایعات لازمه را میگذاشتند از انجمله است. از این اطاق خزانه هشت عدد نبشته به روی یک پارجه سفال پیدا شده که در ان کلمه یی را خوانده اند که در زبان یونانی (عود ) معنی میدهد. عود یک نوع چوب قیمتی است که از راۀ عربستان به اسیای مرکزی ( افغانستان ) می آمد که در عربی انرا چوب ( لبان ) یا ( کبا ) میگویند. آنچه در روی پارچه های سفال به زبان و خط یونانی خوانده میشود تحویلی ها پول را نشان میدهد که در کوزه ها نگهداری میگردید.در این نبشته ها اسمای تحویل دهندگان و تحویل گیرندگان پول را می خوانیم که بعضی از نام های مذکور غیر یونانی میباشد و نشان میدهد که مردمان محل نیز در کار های دولتی گماشته میشدند.

 در آی خانم کتیبه ها زیادتر به رسم الخط و زبان یونانی میباشد. لیکن تعدادی از کتیبه ها به الفبای ( ارامی ) و ( برهمی ) به زبان یونانی نیز از ان ساحه بدست امده که اسمای غیر یونانی در ان ها درج میباشد.اما زبان یونانی زبان رسمی و کتابت بود.

خزانۀ آی خانم در همان اوایل و زمانه های قدیم تاراج گردیده است . در اطاق 109 و 104 احجار کریمه مثل :لاجورد ، فیروزه ، سنگ یخک ( کوارتز ) ، لعل کوهی ، لعل پیازی که ( امتست ) است ،لعل ، نیلم (بیریل ) ، عقیق ( اگات ) ، رخام ، کور ناکین ، کلسیت و غیره از زیر خاک بدست آمده است. در اطاق نمره 104 مقدار هفتادو پنج کیلو گرام لاجورد از دسترس تاراجگران نجات یافته است که بدست آمد. چنانچه میدانیم یگانه معدن لاجورد جهان با این صفات عالی صرف در وادی علیای کوکچه در محل ( سرسنگ ) بدخشان واقع است که مارکوپولو نیز از کار استخراج آن بدست دولت وقت افغانستان خبر میدهد. ( آی خانم – میعاد گاۀ یونانو باختری ، به زبان فرانسوی ، ترجمه و تخلیص داکتر روان فرهادی ، مجلۀ باستانشناسی افغانستان ، شمارۀ دوم سال 1359 ش. ).

 تخریب و انهدام کامل آی خانم که ابادی و مسکن گزینیی مجدد ؛ دیگر در انصورت نگرفته و بحیث مخروبۀ متروک رها گردیده است باساس نظریات پاول برنارد در حوالی قرن دوم میلا دی بوسیلۀ دسته های سحرا گرد سیتی Scythian و سا ک Sakas صورت گرفته است.

 

 تیم باستانشناسان افغان – فرانسه از سال 1965 تا سال 1978 میلادی در مدت چهارده سال جمعآ پانزده دوره در آی خانم حفریات نموده که تعدادی از اثار مکشوفۀ ان ساحه را در موزیم ملی افغانستان ( کابل ) در اطاقی بنام – اطاق آی خانم – به نما یش گذاشته بودند.

 

 در سال 1979 م. که نا آرامی ها و جنگ در سرتاسر کشور دامن رده شده بود ؛ تیم های باستانشناسی فرانسه، بریتانیه و ایتالیه که در کابل به امید ادامه دادن به کار های تحقیقاتی شان منتظر بهبود اوضاع بودند باساس پالیسی ضد غربی دولت کمونستی وقت کابل از افغنستان خلاف میل شان اخراج گردیدند وبا تأسف ساحۀ باستانی آی خانم مربوط فرانسوی ها ؛ساحۀ باستانی شهر کهنۀ قندهار مربوط انگلیسها وساحۀ باستانی تپۀ سردار غزنی مربوط ایتالوی ها بدون محافظ و یا کدام چوکیداری بی رحمانه به حال خویش رها گردید . قسمت زیادتر ان ساحات دست ناخورده وحفریات نا شده باقیمانده بود که امروز از چور ، چپاول وتخریب کامل انها خبر های از طریق شبکه های انترنتی و مقامات باستانشناسی افغانستان بچشم میخورد و بگوش میرسد. تیم باستانشناسان اتحاد شوروی سابق در سال 1979 م. به میل خود بعلت جنگ و تشدید آن حاضر به امدن به افغانستان نشد ساحات تحت حفریات آنها یعنی شهر های یونانوباختری و کوشانی دلبرجین تیپه و تپه های اطراف آن واقع ولسوالی دولت اباد ولایت بلخ و ساحۀ باستانی و مشهور طلا تپه واقع شهر شبرغان ولایت جوزجان با حفریات ناتمام بحال خود رها گردید. صرف در ساحۀ طلا تپه یک دلگی امنیتی پولیس محل توظیف بود تا از قبور باقیماندۀ محل حفاطت بعمل آورد. چون تیم اتحاد شوروی دیگر به افغانستان نیآمد و انستیتوت باستانشناسی افغانستان نظر به پالیسی دولت جرأت حفریات در غیاب تیم مذکور را در خود ندید در جریان چند سال بعد ، تمام آثار باقیماند با خاک تپه تمامآ بتاراج برده شد که امروز ساحۀ مذکور بصورت زمین هموار زراعتی در آورده شده است و اثری از آن تپۀ باستانی در محل به نظر نمیرسد. قرار اطلاعات تازه ایکه بوسیلۀ ریاست حفظ ابدات تاریخی وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان از طریق شبکه انترنتی AIA زیر عنوان The Impact of War upon Afghanistan’s cultural Heritage انتشار یافته است شهر باستانی آی خانم دیگر وجود ندارد. قاچاقبران و دزدان بمنظور کشف اثار باقیماندۀ آی خانم از الات مدرنیکه به منظور کشف ماین های زیر زمینی بدست اورده بودند کار گرفته و حتی با استفاده از بلدوزر های قوی خاک برداری ساحه را انجام داده وتمامی ساختمان های معماری را تخریب نموده اند. از روی مطالعۀ اثار جدید آی خانم که اخیرٍٍآ به بازار های پشاور و اروپا بوسیلۀ شبکۀ بین المللی دلالان و قاچاقبران اثار تاریخی رسیده معلوم شده است که در وقفه های معین زمانی حینیکه فرصت های مناسب ارامش و امنیت میسر بوده بعضی از قسمت های آی خانم حتی بوسیلۀ حفاران فنی و مسلکی حفریات سیستماتیک علمی گردیده و حتی سرستونی های مقبول کورینتن ودوریک سنگی و وزمین مکشوفۀ آی خانم به شهر پشاور انتقال داده شده است که هم اکنون یک عدد ان در یک چای خانۀ سرگشادۀ پشاور بحیث میز سنگی چایخوری مورد استفاده قرار دا رد.

 بسلسلۀ انتقالات اثار حفریاتی آی خانم پارچه های تزًٍیینی کنده کاری شدۀ عاجی Ivory ، زیورات ، جواهرات یاسنگ های قیمتی حکاکی شدهintaglio ، مدال های بزرگ و اقلام برونزی متعدد دیگر از حفریات غیر قانونی آی خانم در سال های اخیر به بازار رسیده است. به صد ها اثر عقیق agate ، عقیق جگری cornelian ، سکه های طلا یی و نقره یی ، مجسمه های کوچک انسانی ، سنگ پارچه های تزیینی وغیره که شبه انها در جریان حفریات قانونی کشف و بوسیلۀ Claude Rapin به نشر رسیده بود اخیرآ از حفریات غیر قانونی آی خانم به بازار رسیده است که مدنیت یونانوباختری در شمال افغانستان را تثبیت میکند.

 در میان این اثار دزدی شدۀ اخیر: سه اثر بسیار مهمی نیز وجود دارد که به حیث اسناد موثق جدید تثبیت کنندۀ مدنیت و هنر یونانی مزج شده با مدنیت وهنر های محلی افغانستان و هند در شمال افغانستان شناخته شده است که عبارت اند از :

1- مجسمۀ برونزی هراکلیس. 2- یک پارچه عاج که در ان افرودت Aphrodite خدای زیبایی و عشق یونان بحالت نشسته حکاکی شده است. 3- مجسمۀ سنگی سر یک زن از شاهان یونانو باختری که شرح مختصر این سه اثر ذیلآ داده میشود :

 مجسمۀ برونزی هراکلیس 21 سانتی متر ارتفاع داشته که در یک ستون با پسمنظر بسیار مفشن کنده شده است. موصوف جوان و بدون ریش در یک فیگور بسیار متین شاهانه در حالیکه با دست چپ پوست شیر را گرفته و با دست راست بیک گرزClub تکیه زده است معلوم میشود. زانوی چپ اش کمی خمیده شده تا وزن بدن اش بالای ان پایش انداخته شود. از روی یک کتیبه که در جریان حفریات قبلی آی خانم بدست امده معلوم میشود که جمنا زیوم آی خانم به این مقام روحانی ( هراکلیس ) اهدا گردیده بود. از این رو پیدا شدن نمونه های متنوعی از مجسمه های هراکلیس از آی خانم چیزی غیر قابل انتظاری به نظر نمی رسد. قطر لوحۀ عاجی افرودت که در سال 1998 میلادی پیدا شده به 3 ، 8 سانتی متر میرسد. لوحۀ مذکور بشکل شکسته وچند توته بدست امده که بعد ها در لندن ترمیم گردیده است. در این لوحه صحنۀ ذیل بنمایش امده است: افرودت ( خدای زیبایی و عشق) بحالت نیمه عریان به روی سخرۀ بزرگی نشسته است . بطرف راست اش یک کودک بالدار Winged Eros و بطر ف چپ افرودت یک فرشته یا فیگورموًنث بالدارWinged Female Figure به روی عین سخره قرار دارند. الهۀ زیبا یی مذکور چادر Himation بزرگی را طوری بدور قسمت پاًیین بدن اش پیچانیده که ساق پاهایش را برهنه رها کرده است. فرشتۀ بالدارمذکور لباس تپیک یونانی Chiton که استین های دراز دارد و تا سر زانو هایش را پوشانیده به تن کرده است. موصوفه محتملآ یک بکس آًیینه را در دست دارد.کودک بالدار Eros مذکوردر حالتی قرار دارد که دست راست خود را بلند گرفته و با دست دیگر اش می کوشد تا دامن الهۀ زیبا یی را از عقب به بالا کش و وی را بی ستر نماید. مجسمۀ سنگی سر زن در سال 1998 م. کشف گردیده و بطور واضح معلوم میگردد که مربوط به یک مجسمۀ Acrolithic ( مجسمه ایکه سر، دست ها و پا های ان از سنگ بوده باقیمانده تنه اش از چوب باشد.) است. سر مذکور یگانه مجسمۀ Acrolithic می باشد که تا کنون از باختر پیدا شده است.

 بهرحال ، ذکر و یاددهانی تمام نتایج تحقیقات باستانشناسی آی خانم و شرح تمام اثار دزدی شده که کتابها میتواند در ارتباط به ان نگاشته شود از حوصلۀ این مقال بدور است. چیزیکه ذکر انرا ضروری میدانیم این است که با انچه دشمنان فرهنگ و هویت تاریخی ما در مدت بیست و پنج سال اخیر گذشته بر سر اثار ، ساحا ت و ابدات تاریخی مان آوردند هرگز نمی توانند آفتاب درخشان اسمان تاریخ کهن و پر غرور ما را پنهان سازند. اثار آی خانم و دیگر اثار گمشدۀ افغانستان در هر کجای که باشد ما ل ملت افغان بوده ؛ دزدان ، اهریمنان و دشمنان سوگند خوردۀ فرهنگ کهن مان با دزدیدن چند اثر تاریخی و یا به انفجارکشیدن چند مجسمه و استوپه و یا با به راکت بستن چند ابدهً تاریخی افغانستان عزیز ؛ هرگز نمی توانند هویت تاریخی و غنای مدنیت پر بار گذشتۀ این ملت ازاده و سرکش را نابود سازند.

اری ! هر وجبی از این خطۀ باستانی ( افغانستان عزیز ) اثار متنوعی از دوره های مختلف تاریخی و قبل التاریخی گوناگونی را در خود مدفون دارد که سیه دلان و ناجوان مردان محکوم به زوا ل تاریخ نمی توانند ریشه های فرو رفته در اعماق باغستان های سر سبز تمدن بشری اش را سست کنند و یا انرا از میان برچیند.

 اری ! اگر دشمنان هویت تاریخي ما ساحات پر ارزش باستانی آي خانم ، میرزکۀ پکتیا ، هدۀ ننگرهار و غیره ساحات تاریخی افغانستان را تخریب کردند و اثار ان ساحا ت را به تاراج بردند و.مجسمه های غول پیکر بامیان این عجوبه های هنری جهان رابه انفجار بستند ولی هنوز جرس کاروان های تجارتی راه ابریشم در دهلیز تاریخ این کشور بهم میپیچد؛ هنوز بوی خون پاک دلیر زنان و مردان این مرز و بوم در پای دیوار های تدافعی قلعۀ و دژ مستحکم قدیم کابل ، بگرام ، کاپیسا ، غزنی ، بلخ ، بادقیس ، هرات ، سیستان ، بامیان ، گردیز، زابل و کندهار بمشام میرسد که از ناموس مادر وطن ، از هستی ، دین و مدنیت پر بار شان مردانه دفاع کرده اند و هنوز به صد ها نه بلکه به هزار ها ساحۀ باستانی دست ناخوردۀ دیگر - مدفون د ر میان لایه های خاکستر و خون بیابان ها ، ریگستان ها و تپه های خسته از انبوه گرد گذشت زمان در افغانستان امروزی برای تحقیق نسل های ایندۀ این کشور و جهان با قیست و تا جاییکه مقامات مسًول مرکز باستانشناسی اکادمی علوم اففانستان در کابل اطلاع میدهند تیم های باستانشناسی فرانسه و یک تعداد از کشور های دیگر سروی مقدماتی بعضی از ساحات داخل پلان های تحقیقاتی شان در افغانستان را به سر رسانده اند که در اینده هر زمانیکه شرایط مساعد گردد و افغانستان از عهدۀ حفاظت علمی و کامل ان ساحات و آثار حفریاتی آن برآمده بتواند به آن اقدام خواهند نمود.

امید باستانشناسان فرانسوی با گشایش مجد د دفتر شان ( دفه ) در کابل هر چه زود تر به آی خانم این ساحۀ منحصر بفرد و یگانه شهر یونانی اسکندر مقدونی در افغانستان و اسیا توجه جدی بعمل اورده مطابق تعهدات قرارداد های قبلی شان با حکومات گذشتۀ افغانستان و مطابق نورم های بین المللی معاهدۀ حفظ میراث های کلتوری جهانی World Cultural Heritage موسسۀ WHC یونسکو؛ ترمیمات و بازسازی علمی ساحۀ باستانی آی خانم را بعمل اورده انرا به حیث یک موزیم غیر منقول برای نسلهای ایندۀ افغانستان ، محققین ، باستانشناسان و جهانیان به امانت بسپارند و بعوض حفریات پیش از وقت جاری در بامیان که به امید کشف مجسمۀ سه صد متری بودای خوابیده در این شرایط نا مساعد همه ساله انجام داده میشود به ترمیم و احیای مجدد آبدات تاریخی محکوم به انهدام و نیستی و ساحات حفر شدۀ قبلی افغانستان مشغول گردند و قبل از اقدام به هرگونه حفریات در فکر اعمار یک موزیم بزرگ علمی با دیپو های لازم ، تربیۀ کدر علمی بومی باستانشناس ، موزیمدار ، ترمیمکاران آثار و ابدات تاریخی ما گردند. محترم زمریالی طرزی به ترجمۀ کتاب های نهایت علمی و مهمیکه فرانسویان در مورد باستانشناسی افغانستان به زبان فرانسوی نگاشته اند و کس دیگری نسبت به محترم طرزی صلاحیت این کار را در شرایط موجود ندارد بپردازند تا خدمت شایسته، فراموش ناشدنی و نهایت بزرگی را برای میهن خویش انجام داده باشند.

 غرض معلومات مزید در مورد آی خانم به منابع زیر مراجعه شود :

 

 


 

Bernard Paul,


 

an ancient Greek city in central Asia, an article from “Scientific American”, January 1982 Vol. 246

Ai Khanaum, Afghanistan Institute of Archeological Ministry of Information and culture, 1981. P.I.

Dowell Mac D.W. and Taddei. Early Period Achaemenids and Greeks. The Archaeology of Afghanistan from earliest times to Timurid period

edited by F.R. Allchin and N. Hammord Academic press London 1987. P. 221.

Boardman John Greek Art. Fredrick A. Prager Publishers New York. Washington 1966. P. 225

Bernard P. Aikhanaum on the Oxus: A Hellenistic city in central Asia. Proceeding of the British Academy Vol. 53. 1795 London. 1967.

Swain. J. E. classical civilizations: In a History of the world civilization. Eurasia publishing house (P) LTD. 1976

Bernard P. 1976 compange de fouilics 1975 a likhanum, comptes-rendus de I. Academe des inscriptions. wot Belles- Letters. 1976.

Bernard P., Desparmet R. Gardin J.C. Gouin P. Lapparent, A de Le Berre. More. Le-Rider G. Robert L. and Stuki, R. 1973. Fouilles d, Ai Khanaum, I (Compames 1965, 1966. 1967, 1968).

 

 9 - آی – خانم ، شهر یونانو باختری در شمال شرق افغانستان ؛ یوسفزی عبدالظاهر، مجلۀ باستانشناسی افغانستان ، شمارۀ 1 سال 1363 ش. طبع کابل.

10 – آی خانم – میعاد گاۀ یونانو باختری؛ ترجمه و تخلیص از : داکتر روان فرهادی، این مضمون با متن کامل اصل مضمون به زبان فرانسوی در شمارۀ دوم سال 1359 ش. مجلۀ باستانشناسی افغانستان طبع کابل به نشر رسیده است.

10 – ژ. گ. گردن و پ. ژانتیل: زراعت در باختر باستان.ترجمۀ عبدالولی اچکزی، مجلۀ باستانشناسی اففا نستان ، شماره های 1 و2 سال 1359 ش.

 11 - ژ. گ. گردن و پ. ژانتیل: طرح اطلس باستانشناسی افغانستان. ترجمۀ عبدالولی اچکزی ، همان مجله، شمارۀ 2 ، سال1361

12– دفتر ( دفه ): پیشنهادات همکاری در راه انکشاف باستانشناسی افغانستان . مجلۀ کابل، سپتمبر1982 م.

13 – مارویزو توزی : در بارۀ تجارت لاجورد ( افغانستان ) در هزارۀ سوم ق. م. ترجمۀ داود کاویان، مجلۀ باستانشناسی افغانستان، شمارۀ اول، سال اول.

 

 

 

عکس نمره 1 – نقشۀ ساحۀ باستا نی آی خا نم.

 

 

 

 

عکس نمره 2 – یکی از سر ستونی های سنگی نوع کورنتین آی خانم.

 

 

 

 

 

عکس نمره 3 – موزائیک فرش حمام قصر آی خانم.

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل 93          سال پنجم           حمل    ۱۳۸۸  هجری خورشیدی          اپریل 2009