کابل ناتهـ، Kabulnath



















































Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

باغ هــندو
دروازهء کابل

 

 
 
 
چــــند ذکرخیر صمیمانه
 


شادروان پوهاند پروفیسر داکتر بالمکند داس، شادروان جی سنگهـ عضو سابق ولسی جرگه و
جناب چیت رام
با جمعی از جوانان هندوان کابل

 
ایشــــــور داس

 

جای مسرت بسیار است که اولین شمارهء سال پنجم « کابل ناتهـ » رادرگرامیداشت هنرمند محبوب کشور، جناب چیت رام، خدمت خواننده گان عزیز تقدیم مینمایم. این گرامیداشت در واقع وفا با همان عهد و پیمان ماست که بگذار از فرهنگیان، هرمندان و شخصیت های سرشناس وطن، در زندگانی شان قدردانی و تبجیل به عمل آید.

 

برای این منظورباعده یی از عزیزان ـ دارای خاطره و شناخت با جناب چیترام ـ درتماس شدم . عزیزان لطف نموده به زودی مطالبی را تهیه دیدند.بعضی دوستان را نیافتم که امیدوارمیباشم در آینده خاطره هایی از ایشان رادریافت نمایم .

 

جای گفتن دارد که در ماه های پسین، مصاحبه ژورنالیست آزاد و آوازخوان بسیار خوب افغانستان، جناب ذبیح الله امانیار با استاد چیت رام را دریافت داشتم  که در سال ٢٠٠۷ در دوهفته نامه وزین زرنگار چاپ کانادا به نشر رسیده بود. این مصاحبه مرا برای کار گسترده تر در رابطه با زندگانی جناب چیت رام کمک نمود.

 

در بارۀ جناب چیترام باید عرض شود که :
 

زادگاه ایشان کوچهء تهاکردواره است که گذریست میان گذربارانه و کوچهء علیرضاخان. خانهء شان که در جوار نیایشگاه تهاکردواره بوده است، در همسایگی خانهء شادروان پران نات و شادروان سربان قرار داشت. ما فرزندان هندوی بارانه از روی ذوق بعضأ راه را دراز ساخته از کنارمنزل جناب شان می گذشتیم تا آواز طبله را که نمایانگر ریاض شان بود، بشنویم.

 

جناب ببرک وسا و چیت رام، شهر مسکو

 

جناب چیت رام در همایش هایی فرهنگی و مذهبی در نیایشگاه آسمایی نیز حضور میداشت و در کنار داکتر اوم پرکاش پیاسا، بدری نات کَکٌر و چندتن دیگر، ضرب مینواخت که موجب سرور بیشتر محفل و تحسین او میگردید.

 

اگر از زمان کودکیش چشم بپوشیم، جناب شان حدود بیشر از پنج دهه با موسیقی همنفس بوده اند و این بهترین دلیلی تواند شد که شصت سالگی اش را با همراهان و همدلان شان، یکجا گرامی بداریم.

 

شایان یادآوری میدانم که برای قدردانی از چیترام گرامی، دوست عزیزم، مؤرخ کشور استاد نصیر مهرین، مشوره های سودمند و ارجناکی را لطف نموده اند .

 

فکر مینمایم که کار راه اندازی و پیشکش این برنامه زمانی بهتر و دلچسپ و خاطره برانگیز میبود که صاحب این قلم میتوانست با بسیاری از هنرمندان برجسته عرصه موسیقی کشور از نزدیک صحبت نماید. با آنهم آنچه میسر شد، اسباب خوشی مرا با خود دارد. با همین ارتباطات بود که با یک عده از هنرمندان محبوب تماس هایی خاصل شد و من معرفت بیشتر یافتم .

 

صاحب نظرانی که درین برنامه قلم زده اند، در واقع تقاضا هایی تیلفونی و ایمیل های مرا با شکیایی و پیشامد نیکو پذیرا شده اند. صحبت های تیلفونی با ایشان چنان پٌرلطف و صمیمی بودند که میخواهم اندکی از آنها را خدمت شما وسیله شوم.

 

استاد حسین ارمان که همواره ازتلاش های کابل ناتهـ درین قسمت پشتیبانی کرده اند ، این بار نیز لطف نموده و نام های کسانی را یادآوری نمودند که با جناب چیت رام در گسترۀ موسیقی همراه بوده اند . خداوند شفای عاجل نصیب شان گرداند.

 

جناب فــــرهاد دریا محبت فراوان روا داشتند. جناب شان در حالیکه امروز فراتر از مرز های افغانستان، در اروپا نیز آواز خوان شناخته شده اند، وقت کافی را به اختیارم گذاشتند و خیلی صمیمی صحبت کردند.

 

جناب ببرک وسا، از آهنگ سازهای شناخته شده وطن و المان هستند در عالم گرفتاری، با حوصله مندی به آرزومندی هایم گوش دادند که ممنون شان هستم.

 

جناب مسحور جمال که از زمان آموزگاری با فرزندان هندوان افغانستان شناخت دارند، با صمیمیت و فروتنی با من حرف زدند. سخن از " کابلی والا مدتی شد که ترا من ندیده ام سرراه "، بود و ذکر خیـــــر شادروان استاد برشــنا، روی و بی آر چوپره آمد، همه را با بردباری و محـــــــبت دنبال نمود.

 

 خانم هنگامه را که هرباری روی پرده تلویزیون میدیدم، دعا میکردم که خداوند چند لحظه و لمحه نصیبم سازد تا با او حرف بزنم ویا دست کم از نزدیک ببینمش. دو یا سه باری که در رابطه با گرامیداشت شصت سالگی جناب چیت رام تلفون کردم، یک دنیا خاطره نصیبم شد. از آنانی نبود که میگویند «اگر وقت داشتم . . . ویا صرف یک دقیقه وقت دارید . . . فرصت ندارم، زیاد مصروف هستم» بلکه سخنان مرا با صمیمت می شنید .برای جناب چیترام ابراز احترام می نمود.

 

جناب خان آقا سرور از گذشته ها دوستانی از هندوان افغانستان داشته است، و در آغازین سخنها چنان مسحورم کرد که فکر کردم کابل است وبا کابلیان و سخن از صفا و صمیمت است.

همسر گرامی شان خانم مدحیه سرور که عمری را در هنر تمثیل صرف کرده اند از کار این کمترین در قدردانی و تبجیل هنرمندان و فرهنگیان ستایش کرد. ازایشان جهانی سپاسمندی ابراز میدارم.

 

از روزگاری که آهنگ های جناب احمدولی را از امواج رادیو افغانستان می شنیدم، میگفتم اگر روزی آواز بخوانم، باید مثل احمدولی بخوانم. حتی در شب روز های امتحانات چه در زمان دانش آموزی و دانش جویی کست ویا رادیو در کنارم می بود تا آهنگی احمدولی را نا شنیده نمانم. از سخنان پر محبت شان فیض ها بردم خیلی ممنون و مشکور شان هستم.

 

در واقع برکت گذرهای مبارک کابل است که شخصیت های بزرگ که در بالا برشمردم وقت گرانبهای شان را به اختیارم گذاشتند و در کاری ترتیب این برنامه مرا یاری و همدلی فرمودند.

 

چقدر متأسف هستم که عده یی ازهنرمندان محبوب را نتوانستم پیدا نمایم. ولی انسان به امید زنده است. من نیز امید دارم که آن عزیزان با خواندن مطالب این یاد واره، با من درتماس شوند و خاطره های خویش را بفرستند.

 

جناب چیت رام عزیز!

سپاسگذارم که صدای این فرزند بارانه را به زمین نیانداختید. ممنونم که مزاحمات های تیلفونی مرا نادیده پنداشته، هیچگاه خــــم به ابرو نیاوردید.

همانگونه که جناب احمدولی نوشته است، ان شاء الله صدسالگی تان را نیز با همدلی همراهان راه موسیقی با همت اهالی کابل ناتهـ، گرامی خواهیم داشت.

خداوند صحت خوب وعمر پربارترنصیب تان نماید

 

 با حرمت عظیم. ایشور داس

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ٩۱          سال پنجم           حــــوت    ١٣٨۷  خورشیدی          مارچ 2009