ترکیب لغات
طوریکه آوازمواد خام موسقی است، کلمات مواد خام نگارش اند.تنها کلمات فضیلت نگارش شمرده نمیشود،ارزش آن در اینجاست که چگونه کلمات را قوی ودقیقانه به کار بریم. محصلی که در انکشاف لیاقت افاده ضعیف است باید ذخیرۀ لغات خویش را بزرک کند وتوسعه بخشد .
اول:چگونه ممکنست ذخیرۀلغت راوسیع کرد؟
روشهای ذیل را در ترکیب لغات موثرممدمیگردد.
1- کتاب لغت یا فرهنگ خوبی را بکار برید.مطالب ذیل رامحصل درمورد لغتهای «سبک»و« گیتی » که در فرهنگ های خوب بدست می آید،یاداشت کنید :
سبک : بفتع اول وضم ثانی ضد گران از جهانگیری وبرهان قاطع وبهار عجم ودر سراج
نوشـته که سبک به فتع اول وضم دوم ضدگران وکنایه از بـیوقارو بمعنی چـست و
چالاک وبمعنی تعلق وشتاب نیز نوشته که این لفض بلهجۀ عام بضمتین است ...
( غیاث الغات،چاپ گلاب سنگهـ ،لاور، 1325 هـ ق )
گیتی :ف .دنیا وعالم ماده وگیتی آراو گیتی بان وگیتی ستان وگیتی فروز (پادشاه ) وگیتی
گرد وگیتی نورد (جهان گرد وسیاح ) وگیتی نما (انسان کامل وخریطۀ جغرافیای
عالم ) (فرهنگ خیام، تالیف ترقی ،چاپ 1330 ش )
2- به کتب مراجع ،کتب اصلاحات وامثال آن که کلمات را از روی موضوع جمع آوری کرده نه به اساس الفبا ، وکلمات مرادف ،متشابۀ ومتضاد را نشان داده اند ، مراجه گردد. البته چنین کتاب ها در زبان پارسی کم ویا هیچ موجود نیست .فرهنگ نوبهار خیابانی تبریزی از این جمله است .کتاب های مهم لغت را در اخیر این بخش معرفی میکنیم. مرد.
(انسـان – انسـان مذکر ) مقابل زن ،جمع:مردمداری ،مردها ، از اینجاست :مردم ،مردمی ،مردمان مردانگی ،مردمداری ،مردزا ،مردخیز،مردمیدان،مردگیران،مردمک .
متشـابه:مرد(شخص سوم مفرد از مردن) مرده ، مردار .
3- وقتآ فوقتآ به دایرۀ المعارف یا کتب مراجع دیگر نگاهی انداخته شود . بعلاوۀ اینکه اطلااحات عمومی شخص را تزئید می بخشد ، در تسلط برکلمات نیز کمک شایانی میکند.
4- کوشش شود پیشاوند ها ،پساوند ها ، ریشه ها وترکیبات زبان فرا گرفته آید. زبان دری (فارسی ) که اساسآ از ریشۀ هندواروپائی است ،دارای عناصر از زبان عربی به پیمانۀوسیع،بعد ترکی، هندی، وفرنگی میباشد.این خود موجب غنای زبان شده که یک کلمه را به چند صورت میتوان اداکرد مثلآشرقشناس، خاور شناس، ومستشرق .
که شرق نخستین عربی ، خاوردیگری فارسی است،بمعنی مطلع آفتاب یا آفتاب برآمد .مستشرق بمعنی کسیکه با علوم شرقی یا شرقشناسی مپردازد.هرسه کلمه درزبان ما یک معنی را افاده میکندومیشوددرموارد مختلف با استعمال آنها از تکرار خود داری کرد .
همچنین است ثقافت، فرهنگ وکلتور،روانشناسی،روحیات وعلم النفس ،دارالفنون،جامه، دانشکاه ویونورستی ...
5- یک کتاب لغات شخصی باید داشت که در آن همۀکلمات غیر مانوسی که در هنگام مطالعه،مصاحبت وتحصیل در نظر میآید یاداشت گردد.کلمات نو باید در مذاکره وسخن گفتن بکار برده شود تا ملکه وجزء ذهن گردد.
6- هر گاه محصل کلمۀتازه ای یاد می گیرد،باید دو کلمۀ دیگر نیز فرا گرفت،یکی مترادف ودیگری متضاد آن .دو کلمهۀ مترادف دارای یک معنی مشترک بوده ، دوکلمۀ متضاد .معانی متقابل را احتوا می کند .
موافقت: هماهنگی ،همنوایی(مترادف) ، مخالف (متضاد ).
7-کلمات را با تصنیف به اساس موضوع نیز میتوان آموخت .یکرشته مطالعات را ممکنست گزید وبدان متمرکز شد. بدان ساخت منتخب مثلآ « شعر » است راجع به کلمات غیر مانوسی که بدان مربوط است لازمست به کتاب لغت مراجعه کرد.در آنصورت لغات ذیل را بدست می آربد :
شـعر، نثر، قافیه، وزن،سجع،مصراع، بیت، قصیده، رباعی،و... چنین یک روش را ممکنست با سایر موضوعات مانند علوم تاریخ، سیاست،ورزش، وغیره پیش گرفت .باین ترتیب تصنیف علوم «دیوی» را که در کتابخانه ها مروجست ،نافع میابید.
دوم:کتابهای لغت فارسی وعربی
درکشورهای پیشرفته ،هرمامور،هرنویسنده،هرمعلم سرمیزخودبخانه دراتاق کارخود کتابهای لغت زبان خود وزبانهایراکه بدان سروکاردارد نگهمیدارد .حتی کتابی کوچک وظریفی بجیب خودمیداشته باشندودر موقع لزوم هر آن به آن مراحعه میکنند .در کتابخانه ها انواع کتاب های لغت وجود داشته یا برای مراجعی ازین قبیل اتاقی خاص میداشته باشندوهر آن کسی به کتاب لغت نگاه میکند . به کتاب لغت نظر انداختن ومراجعه کردن عیب نه ، بلکه فضیلت است .مگر ما اگر در صد اداره ویا مدرسه سر بزنیم کتاب لغتی نیست که با آن حل مطلب لغات عربی ویا فارسی شود. هیچکس حتی نویسندگان ومعلمان چه جای آنکه اشخاص دیگر به نگاه کردن در کتاب لغت عادت نکرده اند.بنآهر کس هر چه میخواهد مینویسد ،به املاء توجهی نیست،کلمات را به هر معنی خواسته باشند بکار میبرند ،هر نوع آرزوداشته باشند اشـتقاق میکنند ،خلاصه در
نوشته های مان یک هرج ومرج کلمات دیده میشود .
علت قسمآ اینست هر که هر چه نوشت مصونیت دارد وکسی بروی تعرضی نمیکند .اگر فلان مدیر اخبار چنان غلط نوشت ،چه کسی متواند سهوواشتباه او را برویش بکشد. باین ترتیب یکنوع بیعلاقگی وبی پروایی در بکار بردن کلمات پدید آمده است. اگر گاهی کسی هم بروی مبارک شان بیاورد ،فورآ میگویندامروز عصرکاروعلم است ،ما نباید به کلمات وعبارات به پیچیم،تنها مقصد باید افاده شود ،پی غلط ودرست نمی گردیم غافل از اینکه افادۀ نادرست سوتفاهم بار می آورد وموثر نیست.
بزرگان واهل علم همواره از بیسوادی ،خرابی املا وغیره سخن مگویند وراستی اگر رخ این بی اعتنا ییها گرفته نشود ،خدا میداند که کاربکجاخواهدرسید.
قسمآعلت دیگر آن عدم تربیت به استعمال کتاب لغت یا بهتر بگویم بدسترس نبودن کتاب درست لغت است.امروز بهر اداره ،مدرسه حتی کتابخانه سری بزنیم ،یک کتاب لغت عربی یا فارسی که حل مطلب کندوجودندارد .کتابهای از این قبیل که تالیف یا طبع شده یا نقا یص دارد یا اینکه درهند وفارس چاپ شده کمیاب است.ما به دونوع کتاب لغت عربی وفارسی ضرورت داریم یکی برای شاگردان مدارس،دگربرای همه کس که آرزومند یم بزودی از طرف شعب مربوط دارالتالیف ودایرۀالمعار ف تهیه شود.
دراصطلاح لغت،لغت عربی را «قاموس» لغت عربی وفارسی را «لغت» ولغـت فارسی را «فرهنگ »یا «لغت» گویند
دراینجامعروفترین کتابهای لغت وفرهنگ را معرفی میکنیم تا باشد یکی از آنها برای رفع احتیاج مدارس وغیرآن چاپ شود:
«المنجد»: تالیف الاب لویس شیخو،لغت نافع مختصرومورد اعتماد است که با اصول جدید ترتیب شده.
«قاموس فیروزآبادی»: کتاب خوب اما فاقد اصطلاحات جدیدعربی است.
«شرح قاموس»: بنظربسیاری بهترین لغت عربی به فارسی است.
«منتهی الارب»: که در واقع شرح قاموس است،از لغات معروف میباشد.
«صئراح »: کتاب لغت عربی بفارسی تالیف محمد بن عمر بن خالد است که به ابواب وفصول بخش شده ابواب حرف آخر کلمه وفصول حرف اول را می نماید .از لغت معتبرواساسی است.صراح در دو جلد واضافه از هزار صفحه است ودرمطبعۀ منشی نول کشور به چاپ رسیده است .
« لغت آموزگار »: لغت مختصرومفید است ازعربی بفارسی .
« غیاث اللغات » :از لغتهای معتبر است که در بمبئ ،لکنهو ولاهور بچاپ رسیده . مولف آن مولانا غیاث الدین است که در چهارده سال آنرا تصنیف کرده . چاپ لاهور آن در 518 صفحه در سال 1325 قمری در مطبۀ گلاب سنگه چاپ شده .لغت مورد اعتماد وجامع عربی وفارسی است .اگر این کتاب با تنقیح واضافات با حروف سربی چاپ شود احتیاج بزرگ مامورین اداری ،معلمان،وشاگردان را رفع میکند .
«چراغ هدایت »تالیف سراج علی خان آرزوکه در حواشی غیاث اللغات چاپ لاهورطبع شده اصطلاحاتمهمرا حاویست .
«منتخب اللغات »: که گاهی در حاشیۀغیاث اللغات چاپ شده است.
«فرهنگ انندراج »: در سه جلد بزرگ در لکنهو چاپ شده .دارای لغات زیاد وشواهد شعری است مگر آنقدر مورد اعتمادش ندانند .
«شـمـس اللغات »: نظیر غیاث اللغات است.
«بهار عجم »مفصلتر از غیاث است ولی با اعتبار آن نیست .
«فرهنگ خیام »: لغات عربی وفارسی شامل سی هزار لغت عربی ،فارسی ترکی واروپایی آست .تالیف محمد علی ترقی ،لغات جیبی است در 529صفحه که در سال 1330چاپ شده .
«فرهنگ نفیسی »:در پنج جلد نگا رش ناظم الاطبا وتصحیح سعید نفیسی.
« لغت فرس اسدی »:از فرهنگهای معتبرومورداعتمادپارسی است که کلمات غیر متداول زیاد دارد. شواهد شعری درهرکدام دیده میشود. برای امور تحقیق در آثار قدیمان خوبست.
« برهان قاطع »: که در بمبـئ وکلکته ولکنهو وتهران چاپ شده دارای اشتباهات فراوان است .تازه داکتر محمدمعین آنراتصحیح وتنقیع کرده در سه جلدبه صورت عصری با اضافات بچاپ رسانیده است.
گذشته از اینها از قاموسهای متداول عربی اینهاست :
لسان العرب ،اقرب المارد،تاج عروس،محیط المحیط،قطر المحیط، دایرۀالمعارف بستانی،دایرۀالمعارف وجدی .
از لغات عربی بفارسی بعلاوه :لغت انجمن علمی واز لغات فارسی متداول امروزی :فرهنگ نظام ،بهار عجم ، هفت قلزم ، فرهنگ کارتوزیان ،وفرهنگ دهخدا را متوان تذکر داد.
ازفرهنگهای فارسی همچنین از فرهنگ انجمن آرای ناصری ،فرهنگ نوبهار،فرهنگ جهانگیری ،وبرهان جامع میتوان استفاده کرد.
طوریکه دیده میشود اکثرکتابهای لغت یا درهند یادر فارس تالیف شده است وعلت روشن آن این است چون زبان دری از افغانستان امروز وتاجکستان نشآت کرده است در اینجا ها بنوشتن لغت ضرورتی نبوده ،همینکه این زبان بهند وفارس رسید برای انتشاروفرا گرفتن زبان مردم به کتب لغات احتیاج داشتند ، بنآاهل علم به نوشتن آن پرداختند.
غالب این کتابها کمیاب است ولازم می نماید بمشورۀ اهل فن یکی از آنها که بهتر از همه باشداز طرف دایرۀالمعارف آریانا یا دارالتالیف به صورت زیبا بحیلۀ طبع آراسته گردد! تامتعلمان را بکار آید ومترسلان را بلاغت افزاید . . .
*زبان فارسی و روش تدریس نوین ومؤثرآن
مؤلف محمد جیدر ژوبل
انتشارات میوند. 1387 خورشیدی
صص 139/ 145
زمان نگارش 1/12/1326 کابل |