کابل ناتهـ، Kabulnath




















Deutsch
هـــنـــدو  گذر
قلعهء هــــنــدوان
همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل

 
 
 
 
 
شطرنج‌
 
 
استاد کاظم کاظمي
 
 

اين پياده مي‌شود، آن وزير مي‌شود

صفحه چيده مي‌شود، دار و گير مي‌شود

اين يكي فداي شاه‌، آن يكي فداي رُخ‌

در پيادگان چه زود مرگ و مير مي‌شود

فيل كج‌روي كند؛ اين سرشت فيلهاست‌

كج‌روي در اين مقام دلپذير مي‌شود

اسپ خيز مي‌زند؛ جست‌وخيز كار اوست‌

جست‌وخيز اگر نكرد، دستگير مي‌شود

آن پيادة ضعيف راست راست مي‌رود

كج اگر كه مي‌خورَد، ناگزير مي‌شود

هركه ناگزير شد، نان كج بر او حلال‌

اين پياده قانع است‌، زود سير مي‌شود

آن وزير مي‌كُشد، آن وزير مي‌خورد

خورد و برد او چه زود چشمگير مي‌شود

ناگهان كنار شاه خانه‌بند مي‌شود

زير پاي فيل‌، پهن‌، چون خمير مي‌شود

q

آن پيادة ضعيف عاقبت رسيده است‌

هرچه خواست مي‌شود، گرچه دير مي‌شود

اين پياده‌، آن وزير... انتهاي بازي است‌

اين وزير مي‌شود، آن به‌زير مي‌شود

 

ارديبهشت 1382

  

(())(())(())(())(())(())

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل 114           سال پنجم         دلــو/حوت  ۱۳۸۸  هجری خورشیدی        فبروری 2010