۱۳۸۸/۱۱/۲۰
کوۀ درد
سالنگ را به دبدبه پوشیده است برف
سالنگ دل گرفته و خندیده است برف
سالنگ سنگ غم شده سالنگ کوۀ درد
سالنگ اوج ماتم و کوچیده است برف
کفن سرخ
با کشته ، کشتۀ وطن همرشته میشوم
در خاک و خون نشسته و آغشته میشوم
از تیر ، تیر دشمن کشور هراس نیست
از زخم ، زخم دوست چنین کشته میشوم
|