" آنسوی وحشت " که به قلم آقا ـ خانم " حمید نیلوفر "
تحریر یافته و اخیراً در تورنتوی کانادا منتشر شده است ، حاوی خاطرات
سالیان دراز رنج و عسرت نویسنده است در زیستگاه بی هویت دو جنسیتی در جامعه
یی که آن هویت را مردود می شمارد . آنسوی وحشت در واقع حکایتی دردناکی است
از سرنوشت رنجبار همجنسگرایان و دو جنسی ها در جامعه ی افغانستان ، که چنان
میوه ی ممنوعه ی ، ناگهانی و غیر مترقب که گویا کسی تصورش را هم نداشت ، در
نخلستان ادبیات امروز افغانستان برای بار اول به ثمر نشسته است .
این میوه ی ممنوعه ، حنظل زهریی است که نه تنها کام سنت
زده گان مردسالار را مسموم می کند ، بلکه مزه ی دهان عده ی از مدعیان
روشنفکرنمایی را نیز تلخ می سازد و آن را توهینی به شرافت و عزت انسانی و
اخلاقی می دانند . بی خبر ازانکه این تعریف اخلاق انسانی که آنها مدعی آنند
، از کجا می آید و آیا انسان تنها شامل مرد و زن است ؟ سئوالی که هرگز از
خویشتن نکرده ایم !
پس موجودی که نه زن است و نه مرد ، در کجای این تعریف
اخلاق و هویت انسانی می گنجد ؟
وقتا که دیگران حق دارند تا جنسیت خود را با مرد بودن و
یا زن بودن بیان دارند ، او چرا حق نداشته باشد که حقوق " ایزک " بودن خود
را طلب کند ؟ چرا حق تمتع جنسی برای او ننگ و بی عزتی باشد و حرام پنداشته
شود ؟ اما همین حق برای دیگران عزت و نکاح مبارک و مسنون است .
این است پیام حمید نیلوفر که " در آنسوی وحشت " ازان
سخن می گوید . با زبان برهنه و صریح و با شجاعت و تهور بی مانند از خود و
رنج های خود و هم مانندان خود حکایت می کند و ما را با آن رانده شده گان
مظلوم جامعه ، آشنا می سازد که نه تنها امروز رانده شده اند بلکه در طی
قرون و اعصار ، با چماق گناه و لعنت ، تکفیر شده و تاریخ با بی رحمی تمام
از کنار آنها گذشته است و آنها را به هیچ هم نشماریده است .
حمید نیلوفر خاطره نویس " آنسوی وحشت " با شجاعت بی
بدیل ، در برابر جامعه ی که هویت او را انکار می کند ، تمام قد می ایستد و
از هویت و جنسیت خود دفاع می کند و کوچکترین هراسی هم از طرد شدن و انکار
شدن ندارد . مگر نه این است که او را از قرنها بدینسو انکار کرده اند و
هستی اش را نادیده گرفته اند . او صدای طرد شدگان جامعه ی جهالت زده یی است
که اسیر سنت و نا آگاهی است . او اولین صدای رانده شده گان است از حنجره ی
تاریخ معاصر ، اما صدایی بسیار صعبناک و ترس آوری است که حتا تایید کنندگان
او را نیز ترسانده و از همراهی کردن با او در تبلرزه افتاده اند .
خاطره نویسی در ادبیات معاصر افغانستان به ندرت دیده می
شود و کتاب خاطراتی چون " آنسوی وحشت " هرگز در تاریخ ادبیات ما دیده نشده
است . فقط گهگاهی در ادبیات کهن فارسی و از جمله در مثنوی مولانا اشاراتی
به حضور این مردم رنج کشیده وجود دارد که مایه ی تمسخر و استهزا بوده اند .
اما " آنسوی وحشت " پاسخی است قاطع و محکم به آن همه
تمسخر و استهزای تاریخی و امروزی که جامعه ، فرهنگ ، ارزش ها و حتا آفرینش
و خداوند را زیر سئوال می برد و چون سلحشوری بر باره های دروغ پردازیها و
پنهانکاری های ریاکاران هجوم می برد و هیچ پروایی از بیان واقعیت وجودی و
خواستهای خود ندارد .
آنسوی وحشت ، در واقع حادثه ی بزرگی است در تاریخ
ادبیات اجتماعی افغانستان ، در عصری که مشحون از جنایت و جهالت و خرد گریزی
است ، دورانی که ننگها و بی وجدانی ها ، جای آزرم و عاطفه را گرفته ، اما
صدای برحق و خواست انسانی ، ننگ شمرده شده و به سخریه گرفته می شود !
آنهایی که از خواندن مطالب همسان و روزمره که چنگی به
دل شان نمی زند ، خسته شده اند و طالب مواجه شدن با موضوعاتی اند که تازه و
بکر اند و تا امروزه غیر قابل بیان بوده و از تابو ها محسوب می شوند ،لطفاً
برای خرید آن به کتاب فروشی های " کتابسرا " و کتاب فروشی " پگاه " مراجعه
کنند .
یادداشت:
کابل نات، بعد از اجازه ی نیلوفر عزیز، که تمام کتاب «
آنسوی وحشت »را باردگر بازنگری کرده بود در دوشماره
111/112 به نشر سپرد. علاقه مندان میتوانند با مراجعه به لینک زیرین به آن
دسترسی یابند. ایشور داس
http://www.kabulnath.de/Salae_Panchoum/Shoumare_112/aansoje%20washat-hamid%20Nilofar-2.html
|