کتاب «جغرافیای تاریخی بلخ» نوشتۀ محمدامین زواری، پژوهشگر افغانستانی
بنیاد دایره المعارف اسلامی و دانشجوی مقطع دکتری دانشگاه تربیت مدرس، به
همت بنیاد موقوفات دکتر افشار از چاپ برآمد.
این کتاب ،که به شیوة دایره المعارف هایی مانند دانشنامه جهان اسلام، و
دایره المعارف بزرگ اسلامی ، در سه بخش و 411 صفحه تدوین گردیده است، شامل
286 مدخل از نامهای اماکن تاریخی،شهرها، زیارتگاه ها،رودها،بندها و دیگر
آثار منطقۀ بلخ، این منطقة مشهور و موردعلاقة فارسی زبانان جهان، است.
مؤلف در بخش اول کتاب ، روش پژوهشی خود و برخی نتایج این پژوهش را شرح داده
و به تمایزات این کتاب با کتابهای مشابه اشاره کرده است. در بخش دوم کتاب
که پنجاه صفحه از حجم کتاب را شامل می شود، نویسنده به بیان اوضاع کلی
جغرافیایی و تاریخی منطقۀ بلخ پرداخته و دوره های مهم تاریخی این منطقه و
تغییرات در مرزها و وسعت آن را بررسی کرده است. بخش سوم که بخش اصلی کتاب و
شامل 260 صفحه می باشد، فرهنگ جغرافیای تاریخی منطقۀ بلخ است و در آن 286
مدخل از مکانها و شهرهای منطقۀ بلخ به صورت الفبایی گردآوری و تدوین شده
است. گردآوری و ترسیم بیش از پنجاه نقشه و تصویر در بخش ضمایم کتاب، بر
ارزش کتاب افزوده است.
گفتنی است که بلخ یکی از کانون های مهم تمدن و فرهنگ بشری و از اولین
مناطقی است که آریائیان مهاجر، هنگام ورود به آسیای جنوبی و غربی، درآن پای
نهادند و دراواسط هزاره اول قبل از میلاد موفق به ایجاد تشکیلات دولتی
درآنجا شدند. بنابر متون دینی زرتشتی و کتب تاریخی قدیم، زرتشت در بلخ ظهور
کرد و توانست گشتاسب ، پادشاه کیانی را به آئین خود علاقمند سازد.
اروپائیان از طریق آثار یونانی این منطقه را به نام باکتریا میشناسند و می
گویند که اسکندرشهرهای زیادی در این ناحیه تاسیس کرده و از طریق راههای
همین منطقه به سوی شبه قاره حرکت کرده است. برای بودائیان نیز این شهر یک
مکان مقدس بوده و گفته میشود که مبلغین بودائی بلخ، تحت حمایت کنشکا،
امپراتور بزرگ کوشانی، آئین بودا را در ماوراءالنهر،ترکستان و حتی چین رواج
دادند و به همین دلیل وقتی، هیوان تسانگ ، زائر بودائی چینی، در قرن هفتم
میلادی به افغانستان آمد بلخ را به خوبی می شناخت. در فرهنگ اسلامی نیز ،
منطقة بلخ جایگاه ویژه ای دارد و ام البلاد، قبه الاسلام ، دارالفقاهه و
دارالاجتهاد خوانده شده است.
طی قرنهای سوم ، چهارم و پنجم هجری، این شهر مرکز علمی بزرگی در شرق دنیای
اسلام بود و عالمان بزرگی در رشته های مختلف علوم تجربی و انسانی و علوم
اسلامی در این شهر ظهور کردند که از میان آنان، ابوزید بلخی، ابومعشر بلخی،
و جزآن را می توان نام برد. در عرصه ادبیات فارسی دری نیز، بلخ مقام بلندی
دارد و یکی از خاستگاه های اصلی زبان فارسی دری به شمار می رود. دری یا
فارسی ، زبانی که در دنیای اسلام زبان دوم به شمار می آمد و اکنون حداقل در
سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان ، زبان رسمی است؛ در همین شهر و
شهرهایی مانند بخارا و مرو تکوین یافته و سپس در بقیة نقاط خراسان منتشر
شده است. کسانی چون، شهید بلخی، حکیم و شاعر بزرگ که رودکی او را ستوده
است، ابوشکور بلخی،صاحب مثنوی آفرین نامه، عنصری، قصیده سرای بزرگ دوران
غزنوی، دقیقی بلخی،کسی که برای اولین بار به نظم شاهنامه دست یازید، رابعه
بلخی، اولین زن شاعر درادبیات دری، ناصرخسروقبادیانی بلخی، شاعر ومتکلم
بزرگ اسماعیلی، رشیدوطواط،دبیر و نثرنویس مشهور در فارسی و تازی، ابوالمؤید
بلخی، مؤلف شاهنامه مؤیدی به نثر، مولانا جلال الدین بلخی ،شاعر بزرگی که
سال جاری میلادی به نام او معنون گشته است، و صدها شاعر کوچک وبزرگ دیگر از
این شهر برخاسته اند. به این فهرست مختصر، نام عرفای بزرگی چون ابراهیم
ادهم، شقیق بلخی، حاتم اصم بلخی، احمد خضرویه بلخی، بهاءولد(پدر مولانا
جلال الدین بلخی) و مولانا جلال الدین بلخی را
هم
باید اضافه کرد. راز علاقمندی مردمان ایران، افغانستان،تاجیکستان و دیگر
فارسی زبانان و علاقمندان فارسی دری در کشورهای دیگر به منطقة بلخ را باید
در عشق آنان به بزرگانی جستجو کرد که از این سرزمین برخاسته اند.
شایسته یادآوری است که این کتاب حاصل پایان نامۀ کارشناسی ارشد مؤلف در
دانشگاه تربیت مدرس در سال1385 است و اعضای هیأت داوران آن پایان نامه نیز،
ضمن اعطای درجه عالی و نمرۀ 20 (کامل)، با تمجید از شیوة تحقیق و نگارش
درست این پایان نامه، آن را یکی از بهترین پژوهش های سالهای اخیر دانشجویان
زبان وادبیات فارسی دانسته و چاپ آن را به ناشران علاقمند به مسائل مشترک
کشورهای فارسی زبان ، توصیه کرده بودند.
|