کابل ناتهـ، Kabulnath






Deutsch
هـــنـــدو  گذر
قلعهء هــــنــدوان

همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل

 
 
 
 
 
دوستت دارم...
 
 
 

هادی میران

 

 

نوشتم دوستت دارم ترا از چشم پیغمبر

تو جاری می شوی در رگ رگم در شکل یک باور

صدایت در رگ گیتار مجنونم که می پیچد

تو جاری می شوی یک دشت؛ اما خیلی لیلاتر

تب پغمبری گل می زند در چشم های من

تر از آسمان ها می کشم در جاده های شهر

ترا می آفرینم در زمین؛ اما به رگ هایم

خیال پر گشودن می تند یک نوبت دیگر

 

میان ما زمستان خط حایل نیست دیوانه !

اگر دستت نگردد بال پرواز مرا معبر

 

جنوری 2008 واشبوری

(())(())(())(())(())(())

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل 111           سال پنجم        جــــدی   ۱۳۸۸  هجری خورشیدی       جنوری 2010