استاد قاسم افغان سه پسرداشت، به نام های محمد یعقوب
قاسمی ،محمد آصف قاسمی و محمدیوسف قاسمی .
استاد محمد یعقوب قاسمی ، پسر ارشد استاد قاسم
افغان ، درسال 1269 هجری خورشیدی در گذرخواجه خوردک یا خرابات امروزی چشم
بجهان گشوده است . پس از دوران کودکی شامل مکتب شده ودرپهلوی دروس مکتب
از ده ساله گی اساسات موسیقی را از پدرهنرمندش فراگرفت . زمانی که به سن 18
سالگی رسید ودوره متوسطه مکتب را نیز به پایان برد، درسال 1314 هجری
خورشیدی ، جهت آموزش موسیقی کلاسیک عازم کشور پهناور هند شده و نزد استاد
امید علی خان پسر استاد پیاراخان زانو زد . درمدت چهارسالی که درهندوستان
مشغول آموختن موسیقی بود به بسیاری از راگ ها و راگنی ها آشنایی حاصل
نموده ، دوباره به وطن برگشت ودرجمله هنرمندان مسلکی زمانش پیوست .
صدای استاد یعقوب قاسمی از در و دیوار خرابات
، ازطریق امواج رادیو کابل وقت، برگوش های مردم طنین انداخت واین باعث شد
که ، استاد یعقوب قاسمی در محافل ومجالس خوشی مردم نیز راه پیدانموده
وهنرنمایی کند و با سرودن غزل های ناب و اجرای پارچه های فکلوریک به شادی
محافل بیافزاید ، سالون ها و تالارهارا به شورو وجد بیاورد .
استاد یعقوب قاسمی درسال 1322 خورشیدی به همرای
استاد بزرگوار استاد غلام نبی نتو و استاد نبی گل جهت اجرای یک سلسله
کنسرت ها عازم هندوستان شده و درختم برنامه های هنری ، دریکی ازکمپنی ها
بنام « هزماستروایش » چند آهنگ او ثبت ریکارد گردید که متاسفانه از آن
ریکاردها اکنون درآرشیف رادیو تلویزیون افغانستان اثری باقی نمانده است
.
استاد یعقوب قاسمی از سال 1325 خورشیدی
درکنارفعالیت های هنری اش به حیث نخستین منتظم موسیقی رادیو کابل وقت
نیز مقرر شده وبیشتر ازبیست و پنج سال تمام یکی ازخوبترین ، پرکارترین
وباتجربه ترین همکاری هنری رادیو افغانستان بود ( 1 )
استاد یعقوب قاسمی ، باوجودی که شاگرد پدرش
استاد قاسم افغان بود ، کمتراتفاق افتاده که از سبک پدرش تقلید کند گرچه
بعضی آلاپ ها وبه اصطلاح زنگه های استاد قاسم را در لابلای غزلیاتش اجرا
می نمود، ولی سبک جداگانه را تعقیب می کرد ونمی خواست پایش را دربوت
دیگران داخل نماید. اوعقیده داشت که آهنگ های هرکس متعلق به خود اوست .
شعر هاو غزلیات را که برای آهنگ های انتخاب می کرد همه ازشاعران و
پیشکسوتان شعر و فرهنگ افغانستان و فارسی زبانان بود. اکثراً اشعار میرزا
عبدالقار بیدل ، حافظ شیرازی و سعدی وازشاعران معاصر علاقمند اشعار
محمدسروردهقان ، صوفی غلام نبی عشقری بود . شعری را انتخاب می کرد که
مفاهیم عینی و عاطفی شناخته شده برای مردمش بود ومورد علاقه شنوندکان قرار
بگیرد.
استاد یعقوب قاسمی ، جهت اجرای کنسرت ها به
کشورهای پاکستان ، هندوستان وایران واتحاد جماهیر شوروی سابق نیز سفر های
داشته است . درسال 1347خورشیدی درجشن شاهنشایی ایران ، باهیات هنری عازم
کشور ایران شد و طی کنسرتهای که اجرا کرد مورد استقبال مردم ایران قرار
گرفت زیرا استاد یعقوب قاسمی زمانی که خودش را، در جوار مرقد حافظ شیرازی
یافت ، غزل های حافظ شیرازی را در طرزهای ناب سرود و همچنان درکنار مزار
حضرت سعدی هم ، اشعارزیبای سعدی را به خوانش گرفت . درختم کنسرت ازطرف
دانشگاه ایران و وزارت هنر وفرهنگ ایران برای استاد یعقوب قاسمی تحسین نامه
، ساعت قاب طلا و جوایزی دیگری نیز اعطا گردید . این واقعیت دارد که چشم
حقیقت بین مردم به درستی میتواند ارزش کار یک هنرمند را تعیین کنند وبرآن
داوری نمایند.
گرچه استاد یعقوب قاسمی ، یک هنرمند کلاسیک خوان
و غزل خوان بود ولی آهنگ های فلکلوری و میهنی را نیز با آواز گیرایش
،مقبول و با کیفیت می سرایید که ازجمله میتوان آهنگ فلکلوری « نوروزی »
وآهنگ « ای وطن ای وطن » را نام برد . آهنگ معروف « کبک زری » استاد
سرزبان ها قرار داشته و دارد .
خوب به خاطر دارم ، زمانی که استاد حسین بخش
پسر استاد رحیم بخش با خواهر استاد حاجی عبدالمحمد هماهنگ عروسی نمودند و
محفل عروسی درکمپ وزارت فواید عامه ، در منطقه جشن ، پهلوی چمن حضوری، برپا
شده بود، استاد امانت علی خان نیز در آن محفل اشتراک کرده بود . موقع که
شاه وعروس داخل کمپ شدند استاد رحیم بخش از استاد یعقوب قاسمی، پسر
استادش، خواهش کرد که آهنگ فلکلوریک « آهسته برو » را بسراید واستاد یعقوب
قاسمی این آهنگ فلکلوری را چنان با آب وتابش خواند که همه را تحت تاثیر
گرفت.
استاد یعقوب قاسمی ازدواج نموده ولی پس ازینکه
خانمش وفات نمود، دیگرازدواج نکرد و تا آخرین رمق زنده گی با برادر خود
یوسف قاسمی در کارته پروان زنده گی می کرد .
بالاخر این استاد بزرگوار موسیقی به تاریخ 26
سرطان 1356 خورشیدی درحالیکه مردم چهارمین جشن جمهوری سردار محمد داؤود
را تجلیل میکردند چشم ازجهان فروبست ودرجوار مرقد استاد قاسم افغان در
شهدای صالحین بخاک سپرده شد . روانش شاد باد .
رویکرد ها :
1 ــ سرگذشت موسیقی معاصر افغانستان نوشته استاد
عبدالوهاب مددی
2 ــ یادداشت های نویسنده.
|