کابل ناتهـ، Kabulnath








































Deutsch
هـــنـــدو  گذر
قلعهء هــــنــدوان

همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل

 
 
 
 
 
عجله دربازسازی دو مجسمۀ بزرگ بامیان
 و اغراض نهفته درآن
 
 
 
محقق محمد اکبر امینی - تورنتو
 
 

گزارشی تحت عنوان (صخره ها و جدارها درمجسمۀ خورد بودا استحکام می یابد) را در شمارۀ گذشتۀ (108) سایت وزین و زیبای کابل نات خواندم. در این گزارش از قول محترم محمد ضیا افشار سرپرست  معینیت کلتوری وزارت طلاعات و فرهنگ افغانستان گفته شده است که سال آینده کار استحکام بخشیدن وترمیمات رواق مجسمۀ 38 متری و جدار کبیر اطراف آن تکمیل میگردد وقرار است تا در آن سال سیمیناری بین المللی در مورد احیای مجدد مجسمۀ های بامیان نیزدر کابل دایر گردد.

 هموطنان عزیز مان از فیصلۀ اولین سیمینار بین المللی احیای میراث های فرهنگی افغانستان که به اشتراک 107 تن از نمایندگان کمیته های موسسۀ فرهنگی یونسکو ( WHC)، موسسۀ فرهنگی ایکوموس  (ICOMOS) المان و موسسۀ فرهنگی آس سی سی (ICC) که در ماۀ مارچ 2002 م. درکابل دایر گردیده بود، ممکن خبر داشته باشند که در آن سیمینار فیصله شده بود:« تا استحکام و ترمیم  جدار کبیر( تراش طبیعی یا نشیب عمودی کوه) یکجا با رواق های هر دو مجسمه و مغاره های مربوط آن دو ؛ ابتدا در الویت های عاجل و ضروری قرار داده شود و با در نظر داشت این حقیقت که هر گونه تصمیم دایر بر اعمار مجدد مجسمه های مذکور وابسته به دولت و مردم افغانستان میباشد؛ توافق بعمل آمد که الی زمانیکه کمک های انسانی برای مردم افغانستان ضرورت عاجل دانسته شود؛ اعمار مجدد مجسمه های مذکور؛ از جملۀ اولویت ها محسوب نمیگردد. علاوتآ تأکید بعمل آمد تا اعمار، تمامیت و اهمیت تاریخی این منظر بزرگ؛ باید بطریقۀ مناسبی تأمین گردد و تأکید شد که اعمار مجدد مجسمه ها مستلزم غور و دقت بیشتر میباشد».

متن این فیصله بوضاحت نشان میدهد که جهانیان عجاله یی در کار احیای مجدد مجسمه های مذکور ندارند ودر این فکر اند که اگراحیای مجدد مجسمه ها لازم دیده شود؛ زمانی به این کار اقدام گردد که افغانستان به مدارج معینی از پیشرفت و ترقی رسیده و از لحاظ اقتصادی بخود کفایی نسبی رسیده باشد. طبعآ چنین مأمولی زمانی تأمین شده میتواند که صلح و امنیت سرتاسری در کشور برقرار شده باشد؛ دولت مرکزی قوی که قدرت و توان دفاع کردن از سرحدات کشور را داشته و معیار های بین المللی دولت داری و حکومت  داری را پوره کرده باشد؛ در کشور مستقرگردد که به نظر من رسیدن به همچو مدارج بزودی و در این چند سال نزدیک آینده میسر نیست.

 گرچه چندی قبل درمضمونی زیر عنوان ( در ارتباط به کار بازسازی مجسمه های بامیان) که در جواب چند تن از مسؤلین امور دولتی افغانستان که عجله در کار بازسازی مجسمه های مذکور را پیش کشیده بودند؛ نگاشته شده است ؛ این موضوع را باطلاع هموطنان عزیزم رسانده بودم. لیکن  نشر مصاحبۀ معین کلتوری محترم مذکور مسأله را یکبار دیگر به صحنه آورد و نگاررنده بمنظور ادای حقی که باستانشناسی افغانستان بر گردنم دارد خواستم تا جهات گوناگون موضوع را یک بار دیگربا هموطنان گرامی ام در میان بگذارم تا در سمینار سال آینده مردم ما آگاهانه در مورد، تصمیم خود را آشکار نمایند و نگذارند مغرضین و مافیای بین المللی از موضوع به نفع خود استفادۀ مالی برند.    

در سیمینار مارچ 2002 م. کابل که در بالا از آن تذکر داده شد دو نظر در مورد مجسمه های بزرگ بامیان داده شده است: یک اینکه مجسمه های مذکور بحالت قبل از انفجار دو باره احیا و حفاظت گردد. دو دیگر اینکه حالت بعد از انفجارصرف با ترمیمیات و استحکامات جدارکبیر، رواق ها و مغاره ها بشکل امروزی آن بدون بازسازی مجسمه ها حفظ گردد.

حال هر دو نظر را مورد بررسی و تحلیل قرار میدهیم و از هموطنان گرامی مان نیز خواهش میکنیم تا در مورد نظر شانرا ابراز نمایند:

در صورتیکه نظر اولی مرجح دانسته شود و کار بازسازی مجسمه ها آغاز گردد چه واقع خواهد شد؟

طوریکه همه میدانیم از سال 2002 م. باینطرف نه تنها وضع امنیتی کشوربهتر نشده و نه تنها طالبان از صحنه بیرون نشده اند بلکه روز به روز جنگ و نا امنی ابعاد و گسترش بیشتری یافته و طالبان - این دشمنان سوگند خوردۀ فرهنگ و تاریخ پر غنای وطن عزیزتر از جان ما- به دروازه های وزراتخانه های افغانستان در چند کیلو متری ارگ ریاست جمهوری رسیده و حزب اللۀ افغانی در بلخ و هرات در تلاش تجزیۀ افغانستان برآمده اند. امریکا و دیگر کشور ها هم بعضآ دم از شکست شان و ناتوان ماندن در از بین بردن طالبان می زنند و مردم این کشور ها خواهان اخراج عساکر شان از افغانستان می باشند که در اینصورت و اگر چنین چیزی واقع شود؛ طالبان پاکستانی و ایرانی افغانستان را بدو بخش جنوبی و شمالی تقسیم خواهند نمود که بامیان واقع در جنوب کوه های هندوکش به طالبان پاکستانی خواهد رسید.

 اردو و پولیس افغانستان که معاش شان بوسیلۀ امریکا و سائرین پرداخته میشود بعد از قطع شدن کمک های بین الملی بسرعت از هم خواهد پاشید. زیرا این اردو و پولیس اجیر با معاش خارجیان میباشد و مانند دوره های قبلی اردو و پولیسی نیست که از طریق ( خدمت مکلفیت) تشکیل شده باشد. بنآ بعد از خروج قوای بین المللی؛ این عساکر و پولیس خود افغانستان رابه قسمت های متعددی عمدتآ شمالی و جنوبی و حتی غربی تقسیم خواهند نمود. دولت کرزی از همین اکنون برای اینکه به طالبان صبغۀ ملی بخشیده باشد هر روز از طالبان افغانی دم می زند تا از خشم و قیام ملت آزادۀ ما بر ضد طالبان تجاوز گر پاکستانی و ایرانی کاسته باشد. از این روش حکومت کرزی چنین معلوم میشود که امریکا سرانجام با رویکار آوردن طالبان پاکستانی و تشکیل یک دولت طالبی پاکستانی در نصف جنوبی افغانستان از طریق مسالمت آمیز  ؛ تن درخواهد داد که در اینصورت باز هم ساحۀ بامیان در دست طالبان باقی خواهد ماند.

بنآ به نظرنگارنده در همچو اوضاع و حالات نابسامان که آیندۀ نزدیک کشور بسیار تاریک و موهوم بنظر میرسد و طالبان بکمک خاد، دوستم و بعضی از گروه های تنظیمی هفتگانه و هشتگانۀ اسلامیکه منافع مشترک با هم دارند؛ هر زمانیکه خواسته باشند میتوانند هرنقطه یی از کشور را هدف و مورد تهاجم قرار دهند؛ احیای مجدد مجسمه های بامیان، کار اهمقانه و ضد ملی میباشد که مافیای بین المللی و نوکران داخلی آنها میخواهند از آن سود ببرند. همان گروه هایکه امروز میخواهند مجسمه ها را به عجله بازسازی نمایند بعد از رسیدن کار احیای مجسمه ها به یک مرحلۀ معین؛ باز با دادن مقداری پول به طالبان از پولیکه از بابت احیای مجدد مجسمه ها اکنون میگیرند؛ آنرا دوباره منفجر خواهند نمود و باز برای احیای سومین بار از جهانیان پول مطالبه خواهند نمود.

ما دیدم که در همین تازگی ها مرد افغانی از فرانسه بکابل آمد ساحۀ باستانی بودایی ( پنجۀ شاه) در دامنۀ شهدای صالحین را با دریافت چندین هزار ایرو از کشور فرانسه ، حفریات و آن ساحۀ پر ارزش تاریخی را بحال خود رها کرد و دوباره به فرانسه رفت. وی اکنون از جهانیان خواهان پول گزاف دیگریست تا ساحۀ مذکور را بصورت یک موزیم غیر منقول درآورده حفاظت نماید. در حالیکه ساحۀ باز شدۀ بودایی مذکور در معرض تخریبات جوی و تهدید طالبان قرار دارد هنوز کسی باین تقاضای وی گوش فرا نداده است. از طرف دیگر در دامنۀ بودای 38 متری بامیان از سال 2002م. باینطرف حفریات دیگری ادامه دارد که اصلآ جای برای حفاظت علمی آثار مکشوفۀ آن درافغانستان وجود ندارد و آثار مشابۀ آن از سالیان متمادی باینطرف در زیرزمینی های مرطوب و نمناک موزیم ملی افغانستان شاریده و مانند خرمن کچالو، انبار گردیده است. تیم باستانشناسان مذکور در جستجوی مجسمۀ 300 متری بودای خوابیده برآمده است و بگفتۀ خودشان میخواهند تا یک ماهی بخصوصی را در بحربیکرانی پیدا نمایند.این نوع حفریات که به پول گدایی صورت بگیرد و برای ترمیم و حفاظت آن نه پول نه ادویه نه پرسونل مسلکی و نه جای داشته باشیم نه تنها مایۀ شرمساری و آبرو ریزی ملت آزادۀ ماست بلکه خیانت نا بخشودنی به تاریخ و فرهنگ پر بار گذشتۀ ما می باشد. این آثار در زیر خاک برای تحقیق نسل های آیندۀ ما محفوظ مانده میتواند.

در سی سال گذشته دیدیم که چگونه افغانستان، مردم و هستی آن موضوع تجارت بین المللی قرار گرفت و هنوزهم می بینیم که افغانستان چون گوسفند مذبوحی در خون غرقه می خورد ولی مافیا وقصابان بومی وبین المللی هر کدام تلاش دارند تاچربوی برای خود از آن بریده باشند.

در سالهایکه در شعبۀ ثبت وسجل مرکز باستانشناسی اکادمی علوم افغانستان کار میکردم؛ اشخاص زیر دست که در دکان های انتیک فروشی کابل بحیث شاگرد کار میکردند و غرض اخذ ویزۀ خروجی آثار غیرانتیک به دفتر ما می آمدند میگفتند که نمایندۀ سرمنشی ملل متحد ( بینان سوان) هر باریکه بکابل می آید اصیل ترین و نابترین آثار تاریخی دکان های شانرا میخرد و با خود می برد و چنانچه ما همه می شنیدیم که موصوف در بازگذشت اش از کابل هر بار اعلان میکرد که پروسۀ آشتی ملی بین مجاهدین و حکومت داکتر نجیب به پیروزی نزدیک است و در سفر آینده ام بکابل، ضرور آنرا تأمین و برقرار میکنم. به این بهانه باز بکابل می آمد و آثار ما را می کشید.

با ذکر مثال های فوق میخواهم به مردم عزیزخود بگویم که نگذارید قصابان و مافیای بومی وبین المللی به بهانۀ احیای مجدد مجسمه های بامیان که به یقین بعد از بازسازی و یا در جریان آن؛ مورد تهاجم مجدد طالبان قرار گرفتنیست؛ پولهای را بجیب شان بزنند و یکبار دیگر ساحۀ نهایت با ارزش بودایی بامیان را در معرض تهاجم و انفجار طالبان قرار دهند. از مبلغ 37 میلیون دالریکه جهت بازسازی دو مجسمۀ بامیان مطالبه گردیده است میتوان آبدات زیادی تاریخی مآنرا ترمیم ؛ ساحات متعدد حفریات شدۀ باستانی کشور را حفاظت و کار های ضروری ناتمام دیگر باستانشناسی افغانستان را تکمیل نمود.

با ذکر مطالب فوق نظر اولی مبنی بر احیای مجدد مجسمه های بامیان خود بخود و بطور قطع منتفی دانسته میشود و نظر دومی یعنی حفظ حالت موجود بعد از انفجار؛ بدون بازسازی مجسمه ها مورد تأیید قرار میگیرد.

 مجسمه های که جدیدآ در رواق های اصلی و قدیمی مجسمه های قبلی بزرگ بامیان ساخته شود ؛ هرگزجای مجسمه های اولی اصلی را گرفته نمیتواند. بلکه برعکس از کیفیت اصلی و تاریخی رواقها نیز خواهد کاست. زیرا مجسمه های بازسازی شدۀ مذکور؛  چون دو( زخ) بزرگ و تهوع آوری بر روی زیبای جدار کبیر بامیان خواهد بود که از اصالت و کیفیبت تاریخی جدار مذکورخواهد کاست. مهمتر از همه اینکه بقول محترم معاون سرمحقق داکترعبدالظاهر یوسفزی باستانشناس افغانی  استاد در پوهنتون سدنی آسترالیا؛  اعمار مجدد مجسمه های بزرگ بودای بامیان خلاف موازین و اصول آیین بودایی صورت می پذیرد. بنآ گفته میتوانیم که احیای مجدد و بازسازی مجسمه های بزرگ بامیان یک خبطۀ تاریخی خواهد بود که بخاطر منفعت مادی چند نفر انجام داده میشود.

طاللبان با انفجار دادن مجسمه های بزرگ بامیان ؛ شهرت و آوازۀ معابد بودایی بامیان را جهانی تر ساخته به اهمیت وارزش آن بیشتر از پیش افزوده اند. به نظر من اگر مجسمه های مذکور بازسازی شود یا نه شود،اهمیت و شکوۀ معابد بودایی بامیان با رواق های دو مجسمۀ بزرگ که در واقع عین مجسمه ها را در ذهن بیننده القا و تداعی میکند؛ به حال خویش باقیست و برخلاف نظر کسانیکه ادعا میکنند که اگر مجسمه ها بازسازی نگردد؛ بامیان اهمیت تاریخی و توریستیکی اش را از دست میدهد ؛ از اهمیت و شکوۀ تاریخی بامیان بودایی هرگز کاسته نمیشود و عدم بازسازی مجسمه های مذکور کدام خساره یی را متوجه فرهنگ و تاریخ افغانستان و بخصوص بامیان بودایی نمی سازد. منفجر شدن، واقعۀ مهم دیگر تاریخی بوده که بالای مجسمه های بامیان حادث گردیده و این واقعۀ تاریخی اهمیت بزرگ فرهنگی در پهلوی اهمیت تاریخی و هنری به ساحۀ بودایی بامیان بخشیده است.

به نظر من تا زمانیکه پدیدۀ بنام طالب، القاعده و سازمان های خرابکارو ضد تمدن ( بنیادگرایی اسلامی پاکستان و آخوندی ایران) باقیست؛ رواق های خالی مجسمه های منفجر شدۀ بامیان به عین شکل و حالت کنونی آن حفظ گردد تا از اعمال غیر انسانی و وحشیانۀ آنها مثالی باشد برای نسل های بعدی مان و جهانیان.

حفظ حالت کنونی رواق های بدون مجسمۀ بامیان از یک طرف گواهی از تجاوزات آی اس آی پاکستان بنام طالب بر کشور ما باقی خواهد ماند و بر آنچه از ظلم و جفای بیگانگان و همسایگان ما بر فرهنگ و مدنیت عظیم گذشتۀ این سرزمین رفته است شهادت خواهد داد. ازجانب دیگربا گذشت هر چه بیشتر زمان و پیشرفت علم و تاکنالوژی فرصت ها و امکانات زیادی علمی و تخنیکی در دسترس متخصصین فن ترمیم آبدات و باستانشناسان قرار خواهد گرفت تا با تعمق و غور بیشتری بر آن بیاندیشند وتصمیم اخذ نمایند. در آنصورت، معدود کسانیکه امروز میخواهند بخاطر منفعت مادی؛ با به عجله احداث نمودن مجدد مجسمه های بامیان وعجولانه عمل کردن و تصمیم گرفتن؛ آن فرصت ها و امکانات پیشرفته تر علمی و تخنیکی بعدی را از دست فرزندان آیندۀ کشور و جهانیان بگیرند؛ به محکمۀ تاریخ کشانیده خواهند شد و تاریخ سخت بر آنها قضاوت خواهد نمود. امروز میتوان بکمک علم وتکنالوژی مدرن؛ تصویر هر دو مجسمه را به عین سایز و کیف و کان توسط پروجکتور ها؛ در رواق های خالی مجسمه های مذکور بنمایش گذاشت تا باشد که گذشت زمان و انقلابات عظیم علمی و تخنیکی آیندۀ بشر؛ چه نظریات تطبیقی وعملی را در زمینه پیشکش خواهد نمود!     

طوریکه بارها در نبشته هایم یاد آوری کرده ام : ما باید اثرات مادی جنگ های سی سالۀ اخیر و تجاوزات دشمنان خارجی بر کشور مانرا برای نسل های بعدی مان و سیاحینیکه به دیدن افغانستان جنگ زده – این لانۀ آتش گرفتۀ عقابان بلند پرواز -  در آینده خواهند آمد؛ بیادگار و بنمایش بگذاریم.

 قسیکه دیده میشود اثرات مادی جنگ های افغان و انگلیس به بهانه های گوناگونی از میان برداشته شده است. احداقل عمارات آتش گرفتۀ بالاحصار و چهارچتۀ کابل بقسم نمونه از تخریبات و آتش سوزی های جنگ های افغان وانگلیس در کابل حفظ میگردید تا یادگاری می بود از قیام ها و مقاومت های مردم کابل در برابر متجاوزین درآن زمان.

 امروز نیز متأسفانه هیچ مرجع مسؤلی درافغانستان وجود ندارد تا بر این مسألۀ مهم وخطیر فرهنگی کشورفکری نماید.هر روز پروسۀ مدرنیزه کردن شهرها و قصبات افغانستان بخصوص شهر کابل که در زیر فیر راکت ها و تانک های زره پوش گلبدین و امثالهم ویران و مردم آن قتل عام شد ؛ بسرعت پیش برده میشود. ریاست حفظ آبدات تاریخی وزارت اطلاعات و فرهنگ صرف در مورد بعضی از آبدات تاریخی و هنری فکر و اقداماتی نموده است که درخور تقدیر میباشد. لیکن آبدات فرهنگی که وقایع و جنگ بر آنها حادث گردیده فراموش شده و کسی به آن توجه نکرده است. مینارۀ ترافیکی که جسد داکتر نجیب و برادر اش را در آن آویزان کرده بودند؛ اطاقیکه در پنجشیر احمد شاه مسعود را در داخل آن  با منفجرکردن کامرۀ فلمبرداری بشهادت رساندند ؛ تانک زره پوشی که بوسیلۀ حزب گلبدین بر فراز کوۀ چهلستون بالاشده و یکی از ده تانکی میباشد که توسط آن شهر کابل ویران و شصت و پنج هزار زن، مرد، بزرگ سال و کودک از کابلیان بیگناه قتل عام گردید و صد ها نمونۀ دیگر از این قبیل آبدات و آثار فرهنگی در کابل و سائر شهر ها و قرای افغانستان قابل حفاظت دایمی میباشد که هر چه زودتر باید به آن توجه بعمل آید.

 رواق های خالی دو مجسمۀ بزرگ بامیان نیز بحیث آبدات نهایت مهم تاریخی و فرهنگی ما که جنگ برآن دو حادث گردیده است باید در جمع سائر آبدات فرهنگی افغانستان که از جنگ و تجاوز همسایگان متأثر شده است برای نسل های آیندۀ حفظ گردد. این وظیفۀ باستانشناسان بومی و بین المللی است تا اثرات مادی جنگ را در کشور ویران و جنگ زدۀ افغانستان؛ حفظ نمایند و به نسل های بعدی  بیادگار سپارند.  

قصر دارالامان، قصر چهلستون و ده ها نمونۀ دیگر از از این قبیل یا باید به همین حالت موجودۀ حفظ گردد و یا با استفاده از تجارب کشور های جنگ دیدۀ اروپایی طوری ترمیم گردد که اثرات تخریبات و آتش سوزی های جنگ در آن نمایان بماند. والسلام  

 

(())(())(())(())(())(())

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل 109           سال پنجم        قوس   ۱۳۸۸  هجری خورشیدی       دسمبر 2009