کابل ناتهـ، Kabulnath





























Deutsch
هـــنـــدو  گذر
قلعهء هــــنــدوان

همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل

 
 
 
   منبع : جدید انلاین
 
راوی ناگفتنی‌ها
 
 
 
رضا محمدی
 
 

 

وکیل شینواری نویسنده کتاب "پنجاه میلیون دلار"

 

پنجاه میلیون دلار، نام کتابی است از عبدالوکیل سوله‌مل شینواری که به تازگی در زبان انگلیسی منشر شده‌ است. شینواری نویسنده‌ای‌ است که در بین نسلی از مردم افغانستان شهرت زیادی دارد. اگرچه بیشتر نوشته‌های او به پشتو است، اما او نویسنده‌ای است که سعی داشته در طی سال‌های نویسندگی‌اش به دغدغه‌های اجتماعی مردم افغانستان و خرافه‌ها و جنبه‌های وحشتناک و از طرفی بیهوده و زشت سنت‌های مردمی توجه کند.

 

طبع این کتاب در بازار ادبیات انگلیسی از دو جهت حایز اهمیت است: اول به این جهت که این کتاب اولین مجموعه داستان مستقل از یک نویسنده افغان است که به انگلیسی ترجمه می‌شود و دو دیگر این‌ که این کتاب توسط مترجمی افغانستانی به انگلیسی ترجمه شده ‌است. این نشان می‌دهد که هم ادبیات افغانستان قابلیت‌های جهانی شدن و وارد شدن به ادبیات جهان را می‌یابد. هم مردم افغانستانی که زبان‌های خارجی آموخته‌اند تا چه اندازه می‌توانند در معرفی فرهنگ و ادبیات کشور خودشان مؤثر باشند.

 

این مجموعه داستان آیینه‌ای است از زندگی خیلی عادی مردم افغانستان  .آنهایی که در افغانستان‌اند یا در بیرون از افغانستان در جای جای دنیا پراکنده شده‌اند، اما هنوز هم شدیداً افغانند.

داستان‌های وکیل ما را شهر به شهر، خانه به خانه و چهره به چهره به داخل حافظۀ جمعی افغانستان و مردم آن می‌برد. داستان‌های وکیل با ما نفس می‌کشد، با ما در خیابان راه می‌رود و با ما سر سفره می‌نشیند و غذا می‌خورد. و بدین شکل خواننده را به تمام زوایای مخفی زندگی افغانی می‌برد . زوایایی که معمولا افغان‌ها از بازگو کردنشان در مقابل دیگران سر باز می‌زنند و در بین خودشان با نوعی مفاخره صحبت می‌شود.
وکیل شینواری تنها ما را در مثلث خودمان با خاطرۀ جمعی خودمان و تماشای مردم دنیا به صورتی برهنه تنها می‌گذارد.

و در این عریانی، هم از ما چهره‌ای راست‌تر به چشم عالم نشان می‌دهد، هم از ما به خودمان چهره‌ای را نشان می دهد که همواره می‌خواسته‌ایم مخفی بداریمش.

داستان پنجاه میلیون دلار روایت جایزه‌ای‌ است که در افغانستان برای سر بن لادن گذاشته‌اند و مردی به طمع این مبلغ، خود را به آب و آتش می‌زند و چون از یافتن بن‌لادن در جستجویی مخاطره‌آمیز ناامید می‌شود، ناگهان فکری شیطانی به سرش می‌زند. برادرش را می‌بیند که هم چهرۀ بن‌لادن است. برادری که سر کندۀ او می‌تواند مبلغ زیادی بیرزد و هیچ کسی نیز نتواند به موضوع شک کند. این گونه نویسنده با طنزی تلخ وارد روان شگفت آدمی می‌شود که در دوراهی شرافت و اشرافیت اسیر مانده ‌است.

داستان بعدی داستان مردی است که در آغوش معشوقه‌اش در غرب خبر کشته شدن زنش را می‌شنود. و وقتی متوجه می‌شود بچۀ خودش به خاطر غیرت و مسایل ناموسی مادرش را کشته ‌است، نمی‌تواند خوشحالی‌اش را مخفی کند و تقابل این مسرت با حیرت معشوقۀ غربی‌اش تقابلی از رویارویی شگفت سنت افغانی با جامعۀ جهانی بیرون است.
در داستان بعد یک فرمانده امنیتی در جستجوی دزدان به فرزند خودش بر می‌خورد و دوباره با نوعی تقابل مواجه می‌شویم که در زندگی افغانی فراوان اتفاق می‌افتد. داستان "جهان مدرن" داستان مردانی سنتی است یا در حقیقت، فرماندهان جهادی که از افغانستان برای سمیناری به غرب آمده‌اند و شب در هتل با وسایل جهان جدید ذوق‌زده می‌شوند و صبح با چهره‌های نخوابیده طشت رسوایی‌شان از بام می‌افتد. داستان کیف اما روایت پیرمردی است که در کیف دستی‌اش مردۀ کودکی را چون گنجی گران‌بها حمل می‌کند و سربازان طمعکار و راهزن را شوکه می‌کند.

باقی داستان‌ها هم به همین شکل روایت تقابل‌های شگفت و جادویی زندگی افغانی است. مزاحم تلفنی که به خانۀ خودش به اشتباه مزاحمت تلفنی ایجاد می‌کند و یا خانواده‌ای که از بمب‌باران می‌گریزند، اما سرمای هوا بی‌هیچ حمله‌ای آنها را می‌کشد. یا در تقابل بعدی بچه‌هایی که در بازی زندگی آتشبازی جنگ را می‌توانند آتشبازی عروسی تصور کنند و تنها با تغییر دادن نام، قاعدۀ بازی را و در حقیقت، اعتبار بی‌معنی بازی اعتباری دنیا را تغییر شکل بدهند.

تقابل بعدی یا در حقیقت، داستان بعدی روایت مردی است که در مهاجرت عاشق دختری می‌شود که بعدها در می‌یابد دختر خود اوست.

داستان‌های وکیل شینواری بدین ترتیب همه روایت تقابل‌های بیهوده و از جانبی مضحک زندگی شگفت افغانی است. این داستان‌ها قصه‌های جهانی جادویی است. داستان‌ها همه در شیوۀ واقع‌گرایی نوشته شده‌اند. اما با این همه نوعی رئالیسم جادویی را هم با خود دارند. اگرچه به هیچ وجه مشخصات رئالیسم جادویی را ندارند. این در حقیقت جادوی زندگی افغان‌هاست. زندگی سرشار از جن و پری و شیطان. زندگی اسرارآمیزی غرق در شیطان که شیاطین و اجنه و دیوها از هر جای این زندگی سر بالا می‌کنند.

مهمترین شگرد وکیل نیز همین توصیفات روایی است. هرچند توصیفات او عموماً کلی‌اند و به ندرت وارد جزئیات می‌شوند. نویسنده به طور کل به جزییات اهمیت نمی‌دهد. او هیچ وقت به شکل معمول شخصیت‌سازی نمی‌کند. شخصیت‌های او همه آدم‌هایی بی‌چهره‌اند یا در حقیقت آدم‌هایی هم‌چهره. انگاری همۀ اشخاص و شخصیت‌های داستان‌ها همه یک نفرند که در هر جایی به شکلی تازه سر بیرون آورده و وظیفه‌ای نو یافته‌اند. آدمی که حالت‌ها و تفکراتش تغییر نمی‌کند، تنها در موقعیت‌های مختلف نقاب‌های متفاوت به چهره می‌زند.

بدین ترتیب، می‌توان داستان‌های وکیل شینواری را نمونه‌ای از روایت متفاوت داستان‌نویسان افغانستان از وقایع به حساب آورد و شاید همین نیز بوده ‌است که ناشر آمریکایی را متقاعد کرده تا ترجمۀ انگلیسی این کتاب را با ترجمۀ زیبای رشید ختک منتشر کند. و بدون شک، این آغازی تازه است از راه افتادن ادبیات امروز افغانستان در جامعۀ ادبی مغرب‌زمین. 

((|))((|))((|))((|))((|))((|))

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل 107           سال پنجم        عقرب   ۱۳۸۸  هجری خورشیدی       نومبـــــر 2009