به دوستداران صلح
بمناسبت روز جهانی صلح ، خطاب به مردم جنگزدهء افغانستان
ای مردم مظلوم جنگ !! ، ای ملت آگاه صلح
با ما مدد گاری کنید ، مردانه اندر راه صلح
در ظلمت و تحریک جنگ تاکی چنین نزدیک جنگ
این چهرهء تاریک جنگ ، روشن کنید ازماه صلح
با تکیه بر لطف خدای ، مردانه بردارید پای
جنگ است دور از فکر ورای ، گویید بسم الله صلح
ازخودسری این جنگ چیست؟باصلح میبائیست زیست
این هست ونیست آخرزکیست؟فرمان بریدازشاه صلح
تا کی به این سوز و گداز ، رهپو درین راه دراز
کوته کنید این جمله راز ، با شیوهء کوتاه صلح
این جنگ سالاران ما ، غرق اند در روی و ریا
با جنگ عادت کرده اند ، یکسر همه بد خواه صلح
گرچه به ظاهر آدم اند ، از چار پایان هم کم اند
از آدمیت می رمند ، حیوان صفت ناگاه صلح
عمریست مقهور غم اند ، افتاده در جان همند
منفور بزم عالم اند ، جمعیت گمراه صلح
گر همت والا کنید ، از قطره ها دریا کنید
در چشم مردم جا کنید ، با شیوهء دلخواه صلح
مام وطن افسرده بود ، نخچیر پیکان خورده بود
همچون گل پژمرده بود ، شد زنده از افواه صلح
اینک بت والا مقام ، فرخنده فال و نیک نام
دارد به ما نیکو پیام محبوب عالی جاه صلح
دل می دهد این آگهی ، با جلوهء شاهنشهی
زد خرگهء مِهر و مهی ، اورنگ شاهنشاه صلح
اکنون«اسیر»آزاده باش، در راه حق اِستاده باش
سوی وطن آماده باش نزراه جنگ ، ازراه صلح
اکتوبر2001م
بُن آلمان
همجوارها
آمد بهار ، دلشده گان را
بهار کو غیر از خُم شکسته و رنجِ خمار کو
ما را درین دیار گرفتار
کرده اند یک پایدار هم نفس و هم دیار کو
گشتم شکار پنجهء غربت درین
سرا زین بیشتر غم و المِ آ شکار کو
درد تو کس نه بیند و راز
تو نشنود یک همنوای گپ شنوِ راز دار کو
تلخ است طعم قند و
شکربرمذاق من آن آب جوشِ پر شکر قندهار کو
هردم شهید دوری آغوش
میهنم بزم طراوت گلِ سرخ مزار کو
سبزاست باغ وراغ درین سرزمین
ولی کوه زمردینِ مزار و تخار کو
سرداست چشم نرگس محزون درین
چمن آن گرمجوشی یی سفرِ ننگهار کو
مارا به پای دار
کشیدند دشمنان مردی که پای شان بکشد پای دار کو
با همتی به پای سعادت
توان رسید عزم متین و حوصله ء استوار کو
مارا هزار شکوه ازین همجوار
هاست بی مکر و کید و خدعه دگر همجوار کو
از هر دهن شعارمصیبت رسد به
گوش مشتی که بشکند دهن این شعار کو
تا پوز ناکسان به سخن بشکنم
[اسیر]
یار شفیق و همقدم جان
نثار کو
مارچ ۲۰۰۶م
شهر فرانکفورت
|