هنگامیکه از تار نمای کابل نات آگاهی یافتم که بخاطر گرامیداشت از گل
گلستان فرهنگ ما استاد ارمان گرامی ما کارهایی را روی دست دارند بی درنگ با
خود گفتم : نیت خیر مگردان که مبارک فالی است ...
اقدام
ایشور داس عزیز را در این راستا بسیار شایسته می پندارم .
بیگمان
لحظات آشنایی با چهره های مطرح در عالم هنر و فرهنگ ، سیاست و ادبیات ،
سینما و تیاتر... برای همیشه در روان انسانها زنده خواهد ماند .
دست قضا
در روزگاران دیار هجرت برای اولین بار از نزدیک در منزل آموزگار، دوست و
یاور خود، حمید برنا ،افتخار آشنایی با استاد گرامی ارمان را بدست آوردم.و
در اولین لحظه و نگاه ، یاد های چند دهه گذشته ، صدای گرم و گیرای وی که
امواج رادیو کابل میشنیدم در روانم به یکباره گی زنده گشت و همان آهنگ
جاوید انی " شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد " بار دیگر در گوشم زمزمه افگند .
شاید
استاد بیاد داشته باشند که در آن شب پر از خاطره برای من ، از استاد عزیز
خواهش نمودم تا این آهنگ زیبا را یکبار دیگر بسرایند ، ارمان گرامی با
بزرگواری اش این افتخار را برای من بخشیدند .
من استاد
ارمان عزیز را در اولین دیدار مان از آن جمله مردانی یافتم که به قول عطار
بزرگ ، هزار دریا خوردند و نشه رفتند و مست هیچ جرعه ای نشدند ....و از
آنهایی یافتم که در جان و جهان شان فردوس دیده اند و هرگز خاکدان نظری نمی
اندازند و همه تلاش و تکاپوی شان خدمت به هنر و مردمش است و تمامی هنر و
استعداد و قابلیت های خود را در این راه نا هموار کنونی گذاشته اند و
میگذارند.
من دیده
ام بسیار مردانی
که خود
میزان شأن آدمی بودند
و از
کبریای روح
بر میزان
شأن آدمی بسیار افزودند...
و به
گمان من استاد ارمان از این گونه مردان است .
ارمان
عزیز !
شما
معلمی هستید به معنی واقعی معلم که شاگردانش ، پس از پایان آموزش و ورود به
جامعه نیز ، همچنان پروانه وار ، گرد شمع وجود شما میگردند و از شما
روشنایی . گرمی میگیرند و شما سوزاندن نمیدانید و خود سوختن میدانید ، که
عمری است ، ذره ذره کار شما است
هزار ان
افتخار به شما .
با قلبی
سرشار از مهر و دوستی ، عمر دراز و دراز به شما آرزو میکنم.
فروزان
و تابناک در آسمان علم و فرهنگ و هنر کشور مان بدرخشید و خورشید جانها و
دلهای مان باشید.
|