کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 































Deutsch
هـــنـــدو  گذر
قلعهء هــــنــدوان

همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل

 
 
 
 
 

کار خداوند

 
 
 
رشید بهادری
 

  ‏در طول زمان، انسان های روی زمین بخاطر زیستن و زنده ماندن جد و جهد فراوانی نموده اند و سالیان متمادی سپری شده است تا انسان ها با استفاده از تجارب روزمره ‏خویش و نسل های گذشته، امکان بوقوع پیوستن دوره های ‏تاریخی را میسر ساخته اند. در طول دوره های تاریخی انسان ها به فعالیت های دامنه داری پرداخته و برای بقا، زنده گی تلاش زیاد بخرج داده اند.

 

‏همزمان با سیر تحول چه ساده و چه مغلق همه شاهد دگرگونی ها و رویدادهای بوده اند که در عرصه های زنده گی بوقوع پیوسته و ثبت اوراق تاریخ شده است.

 

‏این تحولات و دگرگونی ها دم همه شئون زنده گی ‏اجتماعی اتفاق افتیده و همزمان با همین مسیر کلتور، کلچر، رسوم، زبان، دین و مذهب و فرهنگ رشد یافته است و اما ‏بازتاب ان ها جوابگوی ی خواسته های بشری نبوده است.

 

‏مسلم است که انسان ها کلتور یا زبان خویش را میتوانند حفظ کنند و همانطوریکه بشر نیازمند به تجدد و نواوری هایی است که به اساس ان اسایش را فراهم سازد. در مورد کلتور و زبان هم خواهی نخواهی نظر به شرایط زمانی باید تغییراتی بوجود اید و مطابق به ارزومندی وفق بپذیرد در غیر ان فاصله ایجاد شده و باعث عدم پیشرفت در امور میشود.

 

‏تاریخ بیهتی در زبان فارسی بهترین اثریست که جاودانگی اش را هر صاحب نظر و چپر فهم میپذیردولی با‏انهمه خوبی، وقتا به دسترس نسل امروز قرار میگیرد با ان ‏ادبیات مغلق و پیچیده ایکه در ان وقت متداول بود مورد قبول نیست و هر خواننده باذوق زود خسته میشود و از ادامه مطالعه اش صرفنظر مینماید و اازین مثال ها.

‏‏در مورد دین که تکیه گاه وسیع توده های بشری ‏است و با انجام دستاوردهای دینی ارامش خاطر میسر میشود ‏و بنابر عقیدت و احترام وافر، پشتوانه زنده گی بعد از مرگ ‏تلقی میگردد. در بعضی از ادیان همان سوال ایجاد میشود که ‏در دگرگونی زبان تذکر رفت، چنانچه در دوران روشنگری، انزمانی که دانش و فرهنگ پا به پای دیگر امور اجتماعی روزمره سیر سعودی را میپیمود، متفکرین، علما و دانشمندان متوجه شدند که در ادا و بیشبرد امور دینی یک نوع رکودی رونما شده است و این تناقض درزی را ایجاد میکند که در ا ینده باعث بروز پشامدهای ناخواسته خواهد شد.

 

‏از میان همه دست اندرکاران، یک تعداد از نیکوکاران پیشگام شدند و در قدم اول زمینه این را فراهم ساختند تا انگیزه و علت رکود فکری و کمبود انچه را که در انتظارش بودند و میسر نمیشد بدانند.

 

‏نتیجه بران شد تا در صدد مقایسه زنده گانی ‏ترسایان (راهبان مسیحی) با دیگر ادیان و کیش ها و پیروان ‏انها شوند و دریابند که این رکود و بن بست در کجاست.

 

بعد از غور و تعمق مزید در مطلب، دریافتند که یک گام بزرگ علمی و فرهنگی از زنده گی اجتماعی، اقتصادی و ‏سیاسی در مقایسه با دیگر ملیت ها و جوامع نصیب شان شده ‏که دیگران هنوز این راه را نپیموده اند و علت اصلی را در این یافتند که انچه از کتاب مقدس انجیل و دسرتاوردهای دیگر مذهبی دارند جوابگوی دوران های گذشته بوده و برای اینده علل الخوص در همچو کشورهای عیسوی مذهب، برای تعیین و تثبیت عدل و انصاف در موارد مختلف و ازهم متفاوت، مدارکی ضرورت است که باید به دستاوردهای قبلی افزده گردد یعنی قوانین و مقررات علیحده یی وضع شود تا به اساس ان نبود یا کمبود دادگری رفع گردد.

 

‏انجام این خواسته به یکی دو کشور یا گروه و دسته یی تعلق نداشت و باید در سطح و مقیاس جهانی تصامیم لازم اتخاذ میشد و نماینده گان با صلاحیت همه کشور های عیسوی مذهب رای ه ننر خویش را ابراز میکردند.

‏چون اقدام در طرح و تصمیم گیری، عمل خیرخواهانه بود، توجه همگان جلب شد و زمینه نشست، جهت انجام این امر میسر گردید.

 

‏نماینده گان بحث و گفتگوی شان را روی مسایل مربوط به اجنداء اغاز و در مورد ابراز نظرهای گونه گونی صورت گرفت. دامنه صحبت ها طولانی شد.

 

‏روشن اندیشان پا فشاری میکردند کیش و آیینی بنا نهند که خردمندانه بوده تعصب، تکلف و یکنواختی در ان نباشد و همچنان راه را برای اینده هم باز بگذارند تا اگر ضرورتی احساس شود باز دور هم جمع شوند و نظر به شرایط و مقتضیات عصر و زمان تصامیم دیگری را اتخاذ بدارند.

 

‏گروهی دیگر که متدین تر از دیگران بودند با این خواسته مخالفت کردند و گفتند:

‏خداوند را ازین ابراز نظر خوش نمی اید و عیسی مسیح هم که فرستاده خداوند است همچو چیزی مانند این ن‏ظر ارشاد نکرده است.

 

‏بعد از مباحثات طولانی باور به خداوند یکتا را که در سرخط گفتگوها قرار داشت همه تایید کردند ولی وقتی صحبت بر سر نقش خداوند در جهان ادامه یافت اختلاف شدیدی میان شان بروز کرد و باز هم با دو ابراز ظر در برابر هم قرارگرفتند.

‏گروهی معتقد بودند، خدواند با قوانین طبیعی خود بر عالم فرمانروایی میکند و میگفتند:
عالم به ساعتی میماند که ساعت ساز وقتی آن را ‏ساخت دیگر در چگونگی کارکرد ان مداخله نمیکند آن را آزاد میگذارد تا بنابر ساختمان خود بکه کار ادامه دهد. خداوند هم عالم را آفرید و با قوانین طبیعی خود که بر آن فرمانروایی میکند تمام امکانات را در اختیار بشر گذاشت و حالا همین بشر است که راه را از چاه تشخیص میدهد و خویشتن را که خداوند ایشان را آزاد گذاشته است بنابر ‏تفکر و تشخیص خیر از شر به کار و فعالیت ادامه میدهند. بشر با ازادی ایکه خداوند به او داده است حق دارد وقتی با مشکلی روبرو میشود و یا در تنگنایی قرار میگیرد، برای اینکه از ان ورطه و خطر خویشتن را برهاند، توسط تشخیصو تفکر که این هم موهبت خداوندی است در جستجوی نجات شده به عملی متوسل میشود.

 

‏ان عملکرد و هر عملکرد د یگر از اغاز تا انجام ‏اجرای همان قوانین طبیعی است که خداوند بر عالم نظارت و فرمانروایی میکند.

گروه دومی این نظر را رد میکردند میگفتند خداوند بیرون از عالم نیست بلکه از دورن این جهان بر کارهای گیتی نگاه میکند. این گروه گفتار آتی را می پذیرفتند و

‏سخت به ان پابند بودند:

 

‏خداوند در هر مکان و در هر زمان حاضر است و تمام اعمال انسان ها را چه خوب و چه زشت مشاهده میکند ‏و میداند. هیچ کاری و هیچ عملی بی اراده خداوند انجام نمییابد. خداوند برای انسان ها شعور داده و تفکر بخشیده است و انها توسط ان عمل میکنند ولی اعمال شان زیر ظر خداوند بوده و است. خداوند ارشاداتش را توسط عیسی مسیح به بنده گانی که پرو مسیحیت هستند رسانده است و هیچ عملی را خلاف انچه در انجیل مقدس امده نمی پذیرد و...

 

‏جر و بحث های طولانی و مشاجره آمیز به نتیجه یی نرسید و هر دو جانب بخاطر بهره گیری یا ترس از قبول گناه ‏وارده به یک دیگر تن ندادند و بدون انکه به قاطعیت مبحث ‏برسند هرکدام برای خود ره و روش جداگانه یی را انتخاب و مذاهب جداگانه را در داخل دین مسیحیت ایجاد کردند.

 

‏امروز که سالیان متمادی از ان دوران سپری میشود ‏و هر چند جنگ های صلیبی بیشماری بعدا بین شان در گرفت ولی هر مذهب و گروه مسوولیت کار و فعالیت خویش را در ادای مراسم مذهبی به عهده خویش گرفته و طبق خواسته های شان عمل می نمایند.

دو نظر جداگانه و دو ایده مختلف با طرزدید خاص، مطرح شد اما برنده یا بازنده چه کسانی بوده اند؟؟

 

آنهاییکه تجدد پسند بودند، تعصب تکلف و یکنواختی را سبب اصلی کندی و تاخیر در امور محوله میدانستند و یا آنانیکه دخالت در امور دینی را گناه می پنداشتند و میگفتند:

آنچه رضای خداوند است اتفاق می افتد و باید اتفاق بیفتد.

 

در هر صورت گروه اولی و گروه دومی با پیروی از اندیشه و اعتقادات متعلق به خواست هایشان مذاهب جداگانه را بنا نهادند و تا امروز همان انجام میدهند که میخواستند و لازم میدانند. 

 

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل 102           سال پنجم         اسد / سنبله   ۱۳۸۸  هجری خورشیدی        اگست 2009