من
عاشق صدایم
و رنگ سبز بودن
چون
باد جنگلی
(((
با برگ و رعد و باران
و قامت سپیدار
همریشه
هم
نژادم
چون باد جنگلی.
(((
آواز
می
نیوشم
و ز دیدن سیاهی
ـ
و بودن سیاهی
فریاد می برارم
چون
باد جنگلی.
(((
در باغ های
باران
و
کوچه های نور
و
غم
می
رود
ز
یادم
چون
باد جنگلی.
برلین دوهزارو پنج 2005 عیسوی
|