کابل ناتهـ، Kabulnath





















































Deutsch
هـــنـــدو  گذر
قلعهء هــــنــدوان

همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل

 
 
 
 
 

            گرامیداشت هنرمند ارجمند
                                                محمد حسین آرمان

 
 
 
 
 

 وقتی ازهنر وهنرمند، بویژه هنرموسیقی در افغانستان صحبت میشود، شاید اندکی از مردم از دشواری ها و رنجها و دل آزردگیهای هنرمندان ومحدودیت فضای تنفس هنرآگاه باشند. هنرموسیقی برای زیستن ونفس کشیدن خویش، بیشتردرحصارناگواری ها دست وپنجه نرم کرده است. اگرازکودک ونوجوانی درخانه، زمزمه یی به گوش والدین رسیده است، چه بسا که مورد سرزنش قرار گرفته است. اگرصدای آله موسیقی بلند شده است، کم نبوده اند کسانی که فرزندان خویش را با عصبانیت ویا آرامی ازآموختن آن برحذر داشته اند. وقتی دنبال چنین بدبینی وسرزنش اکثریت جامعه رابگیریم، به زمینه ها وعوامل بسیاری میرسیم که جامعه در دل خود در برابر هنر موسیقی نگهداری نموده است. حالا درپی یافتن آن عوامل وزمینه ها نیستیم. پندار ما این است که درین ادعا تردیدی وجود ندارد.

تعجب آور و احترام برانگیز آن کوشش های است که هنرمند، نوازنده و خواننده آنها را پذیرفته اند. از عصبانیت های خانواده گی تا انواع تحقیر و توهین های گوناگون را پشت سرنهاده اند تا روحنواز و تلطیف کنندۀ روان یا تهیه کنندۀ غذایی برای انسانها باشند. زیرا انسانها با وجود ذهنیت متعصبانه، در عمل به این غذای روحی نیازداشته اند. آخر باید انسانها هر قدرهم بدلایل مختلف ضد موسیقی بوده باشند، بازهم گوش شان بسوی صدای موسیقی، آهنگ و آواز ره می برد. هر قدر هم اوضاع غمآمیز بوده است، بازهم انسانها دریافته اند که نمیشود با گریستن، اسباب مداوای روحی را فراهم نمود.

 

سال ۱٩٩٩ شهر ژینو ـ سویس استاد آرمان با جناب نصیر مهرین در کنار بحر

 

این سخنان را بیشتر آن هنرمندان موسیقی کشورما دارند که چند دهه پیشتر به موسیقی روی آورده وبا آن زیسته اند. هرکدام از آنها خاطره هایی دارند که به نوبه در شناسایی جامعه، فرهنگ وعادات وذهنیت های حاکم کمک کننده اند. راهی را که آنها پیموده اند، آسان وبدون کوه وکوتل نبوده است.

 

ازین میان استاد محمد حسین آرمان را داریم. که از کودکی موسیقی را چون جان خویش دوست داشته وبا آن زیسته ومدتی هم سمت استادی را در مکتبت موسیقی داشت .

 

با توجه به میزان زحمات وکوششهای وی چه در داخل کشور وچه در ایام مهاجرت در سویس،برآن شدیم تا برگهایی ازتارنمای خویش را ویژه قدردانی ایشان بنامیم. البته این گامی بسنده نیست. جای محافل شکوهمند برای استاد آرمان و دیگر عزیزان ما خالی است. ما ازهمین اندک توان و توشۀ خویش بهره جستیم. بسیار آرزومند هستیم که دوشادوش دوستانی در آینده قدم بگذاریم که محافل بزرگ وشکوهمند را سازمان میدهند.

 

پس از انتشار فراخوان ما، دوستانی صمیمانه پیغام فرستادند و ما را برای دریافت مطالب خویش در انتظار نشانیدند. عزیزانی از سر لطف مضامین خویش را زودتر فرستادند. چه بسا دوستان و ارادتمندان استاد آرمان که، هنوز از پیام وفراخوان ما مطلع نباشند. با نگاهی به این وضعیت برآن شدیم که نشر پیام و خاطرۀ دوستان، قلمزنان، وهنرمندان گرامی را در دو شمارۀ کابل ناتهـ، بازتاب دهیم.

 

ما درحالیکه برای استاد محمد حسین آرمان طول عمر وتندرستی آرزوداریم، از لطف ایشان که عکسهای منحصر بفرد را در اختیار ما گذاشتند، نیز ابرازسپاسمندی مینماییم .

 

اهالی کابل ناتهـ

 

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل 102           سال پنجم         اسد / سنبله   ۱۳۸۸  هجری خورشیدی        اگست 2009