کابل ناتهـ، Kabulnath
تو،
در درياچه بودنت،
سنگينی؛
بر شانه های باورم:
اين بی رمق،
اين بی حال،
اين خو کرده به محال.
بگذار سراب بنامم ترا.
...
آه!
شانه ی باورم خالی،
و باور
می گنجد اينک در باور
بالا
دروازهً کابل
شمارهء مسلسل 101 سال پنجم اسد ۱۳۸۸ هجری خورشیدی اگست 2009