کابل ناتهـ، Kabulnath
























Deutsch
هـــنـــدو  گذر
قلعهء هــــنــدوان

همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل

 
 
 
سکوت
 
 
صنم عنبرین
 
 

من مثل یک ستاره گمم در هوای تو
پیچیده ام به عطر تن یاد های تو

بی رویت آفتاب نمایان نمی شود
تنها همین غمست که پنهان نمی شود

با رفتنت شکوه صدایم شکسته است
موج سرشک لال به چشمم نشسته است

اندوه رفتن تو به جانم شرر زده
رعدی به ابر گریهء چشمان تر زده

آن فصل عاشقانهء دیدار خواب بود ؟
گلبرگهای سبز به دشت سراب بود ؟

پاسخ بده سکوت مرا آب آب کن!
یا عشق ؟ یا سکوت ؟ یکی انتخاب کن

 

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل 100           سال پنجم         ســـــرطـــان /اســــد   ۱۳۸۸  هجری خورشیدی        جولای 2009