" میخواهی چقدر شمع بر مزار خفتگان بی سر روشن کنم ویا تا کی اعتصاب غذا کنم تا تو بیدار شوی و به کمکم بشتابی براستی اگر گوشه ای از این مصیبت در جهان غرب رخ میداد دنیا را تکان نمیداد؟... "
( سیما نوری)
انفجاراخیر ( شنبه ۱۶ فبروری۲۰۱۳ ) درمارکیت میوه وسبزی فروشی کرانی رود کویتۀ پاکستان، اندوه وتشویش دیگری بردلهای دارندۀ احساس انسانی نشاند. طی انفجار ( به احتمال زیاد انتحاری ) دربازاری که کارکنان و حاضرین آن را مردمان هزاره تشکیل می دهند، با وضاحت نشان دادکه انگیزه های جاهلانه و ددمنشانۀ محرک آن قومی ستیزانه است.
این عمل وحشیانه وغیرانسانی، سزاوارتقبیح صریح وموضعگیری قاطع است. تعدادی از مردم زحمتکش و آنانی که در هیچ اقدام و عمل انسانکشی وآزار واذیت مردم سهمی نداشتند، کودکانی که برای خرید مقداری ترکاری روی به بازار آورده بودند، قربانی این عمل وحشت آمیز وغیر انسانی شدند.
چه گونه می توان از انسان از حقوق انسان، از محکومیت تروریسم، از نیاز تأمین فضای همراه با آرامش وصلح سخن گفت ؛ واین عمل جاهلانه وغیرانسانی را محکوم نه نمود.
اما، از آنجایی که کشتن وزخمی نمودن مردم هزاره در مارکیت کرانی رود ، دنبالۀ کشتار های پیشینه است که به ویژه طی سالهای پسین جان صدها هزاره را در افغانستان وپاکستان ستانیده است،مستلزم ابراز تشویش و چاره اندیشی های گسترده تری می باشد.
می دانیم که تروریسم انتحاری چند سال است به ابزار مبارزاتی جدی تر گروه های تبدیل شده است که با گروه تروریستی القاعده هم پیوندبوده اند. این گروه ها که ازمنابع پولی القاعده تأمین لوژیستیکی شده اند؛با همنوایی های آی.اس .آی پاکستان همراه بوده و حامل تمنیات شوم کشورهای نیز اند که از تنش های قومی سود می برند،آن را دامن می زنند و در مسیر تشدید هر چه بیشتر تا سرحد بحرانی تر نمودن منطقه سمت می دهند. زمینه های بهره برداری های ایشان را نیز عقب مانده گی های متعدد انتحاری ها، فریبکاری وسؤ استفاده از باورهای دینی ومذهبی، بهره برداری های سؤ ازناهنجاری های مختلف اجتماعی واقتصادی ورفتار های غلط وزیانبار حکومت ها و نیروهای خارجی تشکیل داده است.
با آنکه بخشی از رخسارنکبت بار و خونریزانۀ این تروریسم دربسا نقاط جهان مانند افغانستان، نامی بیا، امریکا، هند، پاکستان ، و . . . شناخته شده است؛ ولی چند سال پسین، هدف مشخص ملیت و مذهبی دردستورکار آنها قرارگرفته است که با وضاحت سخن از نسل کشی دارد.
انفجار درعاشورای ۲۰۱۱ کابل ومزارشریف، در ماه مارچ ۲۰۱۲ کویته وسه روز پیش در کویته؛ نشانه های واضح از چنان اهداف اند. هنگامی که سران دد منش" لشکر جنگوی العالمی " مانند " ملک اسحاق " و " علی شیر خدا" ، از مخالفت آشکار با شیعه صحبت می کنند و در عمل نیز دست به کشتارمی برند، اندوه ها به نگرانی های بیشتر می انجامد. این نگرانی ها زمانی دامن می گسترند که فضای مناسبات قومی – ملیتی منطقه را درشرف دگرگونی وبرهم خوردن روابط وضوابط پیشین وحاکم می بینند. وقتی " علی شیر خدا" می گوید که نمی خواهد وزارت خانه ها درافغانستان در انحصار!! یک عده باشد،" ، هنگامی که " لشکر جنگوی " ادعای عدم تحمل شیعه ها را در کویته دارد ، یکی از عناصرموجود درذهنیت بخش ازمردم منطقه را در زمینۀ نمایش فرهنگ برتری جویی به نمایش می گذارد. واین فرهنگ وعادت به
تبعیض، شکننده است زیرا مردمان منطقه به رغم عوامل باز دارنده، از آن شعوری بهره مند شده اند که تحمل حق تلفی وزیر دست بودن را نمی پذیرند.نمونه یی از آن را در مخالفت های مردمان بلوچ می توان دید که امتیاز طلبی های قشر ممتاز پنجابی ها را بیشتر به چالش می کشند.
اما، عناصر دیگر سازندۀ ابعاد وحشت آمیز این تروریسم را باید در جا های به جست وجو نشست که درایجاد تنش های منطقه یی دست فعال دارند. درنیاز های سیاسی واقتصادی، در تأمین رهبری در کشورهای منطقه.
برای پاکستان اختلافات با هند بسیار مهم است. وبرای عربستان سعودی واسراییل ایران. روی دیگر را نیز باید گفت که برای هند رقابت ها ومخالفت های پاکستان وبرای ایران ، اسرائیل وعربستان مهم اند.
حکومت های پاکستان با اتخاذ سیاست کشمیرطلبی، به هرگونه عملی متوسل شده اند، که یکی از نتایج آن پرورش دهی ورشد یابی تروریسمی است که هند را مشغول نماید. هند به رغم چند آسیبی که ازتروریسم دید و در کشمیر با آن مقابله می کند، برخلاف افغانستان وخود پاکستان، زمینه های آسیب پذیری بیشتر آنرا ندارد. این است که تعفن تروریسم دست پروردۀ آی . اس .آی، خود مردم پاکستان وافغانستان را مشغول نموده ومی آزارد. همانگونه که طی چند سال پسین در وزیرستان و افغانستان دیده ایم. پاکستان که با توجه به هر گامی که از طرف افغانستان وهند در راه تحکیم مناسبات برداشته می شود، واکنش خصومت آمیزدارد. به همین دلیل است که هر نوع تلاش برهم زنندۀ امنیت درافغانستان را استقبال میکند؛ وپای گرفتن سیر امنیت ورشد در افغانستان را مغایر سیاست خویش در منطقه وبه زیان خود
ونفع هند تلقی می نماید. به همین دلیل است که حکومت های آن کشور هیچ وقت سیاست صادقانه وشفافی را در برابر تروریسم در پیش نگرفتند. درنتیجه بستر مساعد پرورش تروریسمی را که حامل منافع دیگران نیز باشد، هموارترنموده اند. رشد وهابیت دربرخی از مناطق افغانستان ونهاد های سیاسی- مذهبی ، همچنان در پاکستان،کینه های ضد شیعه وهزاره ها را تا سرحد نسل کشی رسانیده است. سیر اوضاع، رقابت ها وستیزهای پنهان و آشکار در منطقه نیز نشان می دهند که به دامنۀ چنین اعمال افزوده خواهد شد. مواردی که چشم ها به سوی کشورهای بزرگ ویا مجامع جهانی معطوف می شوند، ترددی نیز آن چشمداشت را همراهی می کند. تردید از این جهت که حکومات کشورهای دارندۀ توان وقدرت تأثیرگزاری ویا وارد کنندۀ فشار برای جلوگیری از سیاست های نسل کشی، برای انسان های بقیه جوامع آن احساس مسؤولیتی را ندارند که برای مردمان کشورهای خود دارند.
درست همانگونه که از دل پرسوز سیما نوری در جمهوری سکوت خواندم :
" میخواهی چقدر شمع بر مزار خفتگان بی سر روشن کنم ویا تا کی اعتصاب غذا کنم تا تو بیدار شوی و به کمکم بشتابی براستی اگر گوشه ای از این مصیبت در جهان غرب رخ میداد دنیا را تکان نمیداد؟... "
دراین میان، مهمترین وظیفه در برابر آنانی قرارمی گیرد که سیر اوضاع را نگران کننده ومخاطره آمیزمی بینند. سعی در جهت مبارزه با همه اشکال تروریسم ، و رعایت آن درگسترۀ قلم وقدم ، ضمانت های میسر وموجود را ایجاد می کند. بلند شدن صدا وگسترده تر شدن دامنۀ اعتراض علیه کشتار هزاره ها که در داخل افغانستان، پاکستان و کشورهای خارج صورت گرفت، گام های اند در این راستا. این قدم ها باید ستوده شوند و با هم گامی های بیشتربه مبارزۀ فعال ضد تروریستی برسند.
|