کابل، افغانستان - کار فاخره تا چندماه قبل فروختن مجله در سرکهای خطرناک کابل بود. او با فروختن هر مجله با بهای ۱۳ سنت امریکایی زندگانی غریبانهٔ تمام فامیل خود را تمویل می کرد. اما در ماه آینده، این ویلون نواز پانزده ساله در یکی از معتبرترین تالارهای امریکا همراه با تعداد دیگری از یتیم ها و بچه های کوچهٔ افغانستان هنرنمایی خواهد کرد.
فاخره می گوید، "ناگهان، تمام زندگی من تغیر یافته است. من حالا آمادگی رفتن به امریکا را می گیرم!" فاخره حکایت می کند که چگونه به صورت تصادفی یک مکتب موسیقی را پیدا کرد که در آن موسیقی کلاسیک غربی و شرقی تدریس می شد، آنهم در کشوری که طالبان شنیدن موسیقی را جرم می شمردند و تعداد زیادی از هنرمندان هنر موسیقی آن یا به قتل رسیده اند، یا دیگر پیر شده اند و به کار هنری نمی پردازند، و یا در غربت به سر می برند.
فاخره که مانند دیگر هموطنانش تخلص ندارد و فقط یک نام را استفاده می کند، عضو "ارکستر جوانان افغان" است که به تاریخ ۳ فبروری یک سفر ۱۲ روزه در امریکا دارد. در جریان این سفر، یک کانسرت شان در واشنگتن در کنیدی سنتر خواهد بود. رئیس جمهور اوباما در این کانسرت دعوت شده است. کانسرتهای دیگر آن در کارنیگی هال و نیواینگلند کانسرویتوری در باستون خواهد بود.
رهبر ارکستر جوانان افغان، احمد سرمست، می گوید، "تا از افغانستان خبر می شنویم، کشتار انتحاری، قتل، بربادی، و فساد است و افغانستان در انظار جهان جایی است که در آن هیچگونه امیدواری به آینده وجود ندارد." او می گوید، " ما توسط این هنرمندان جوان می کوشیم افغانستان متفاوتی را نشان دهیم، افغانستانی که در آن امید و آرزو موج می زند، افغانستانی که مردم می خواهند زندگی شان بهتر شود. این نوجوانان الگوی آرزو و آرمان اند."
این ارکستر محور اصلی "انستیتیوت ملی موسیقی افغانستان" است که آقای سرمست دو و نیم سال قبل آنرا تاسیس کرده است. در کشوری که بیشتر برنامه های بهبودی به خاطر پلانگذاری ضعیف، فساد اداری و رشوت، و به خاطر جنگ و خشونت، به ناکامی می انجامد، این پروژه تا به حال موفق بوده است.
از میان ۱۴۱ شاگرد، نصف آن کسانی یتیم اند و خانه بدوش. آنها در سنین ۱۰ الی ۲۲ قرار دارند و درین تعمیر دو منزله که پر از آلات جدید موسیقی، کامپیوتر، و تکنالوژی پیشرفته است، در یک فضای منظم به صورت مجانی درس می خوانند. در داخل این مرکز اولین دفتر تعمیر آلات موسیقی نیز وجود دارد. در پهلوی این مرکز چند سالون دیگر وجود دارد که تا تابستان امسال بازسازی آن تمام خواهد شد و برای کانسرت و تمرین از آنها استفاده خواهد شد.
در طبقه اول این تعمیر از هر گوشهٔ آن صداهای مختلف آلات موسیقی شنیده می شود. در یکی از اطاق ها چهار دختر تمرین نواختن قره نی (
سرمست مرد مودب و خوش صحبتی است. او توانسته است از تخصص هفت معلم خارجی که در این مکتب تدریس می کنند استفاده کند. در ضمن توانسته است چندین هنرمند دیگر را نیز که گاه و بیگاه به کابل سفر می کنند و در این مکتب تدریس می کنند همرای خود داشته باشد. کمکهای مالی و اعانه از دولتهای خارجی، موسسات و افراد غیردولتی، و بانک دولتی را نیز جلب کرده است و یک بودجهٔ قوی ۲ میلیون دالری برای این مکتب دارد. سرمست هنوز هم در فکر اینست که چگونه می تواند این انستیتیوت را به مثابه یک الگو و نمونه برای باز کردن مکاتب دیگر استفاده کند.
سرمست فرزند آهنگساز و رهبر ارکستر معروف افغانستان است. او بعد از آنکه طالبان به قدرت رسیدند و به گفته او"به تباهی کامل موسیقی کوشیدند"، به آسترالیا پناهنده شد. وی دکتورای خود را در رشته موسیقی بدست آورده است و وقتی رژیم طالبان توسط حمله امریکا در افغانستان در سال ۲۰۰۱ سرنگون گشت، به افغانستان برگشت تا به گفتهٔ خودش "آموخته هایش را به جامعه اش تقدیم کند".
او می گوید، "من سخت معقتد استم که موسیقی می تواند وضع جامعه را تغیر بدهد، مخصوصاً در کشوری مانند افغانستان که سی سال در آن جنگ بوده است و باز هم مخصوصاً برای کودکان." این حرف او در مورد بعضی از شاگردان این مکتب سخت صدق می کند.
مینا زمانی که یک یتیم ده ساله است و تازه به آموختن ترومپت آغاز کرده است می گوید، "وقتی به یتیمخانه بر می گردم و در آنجا ترومپت نیست، ناخودآگاه پشت مادرم دق می شوم. نواختن ترومپت تمام غمهایم را از بین می برد."
فاخره روزهایی را به یاد می آورد که اطفالی را می دید که با لباس نظیف یونیفورم به مکتب می رفتند ولی او و برادرانش مجبور بودند به کوچه های کابل بروند و به کمی پول بدست بیارند. در آنروزها، مسوولیت اقتصادی تمام فامیل، پدرش که بیکار بود مادر و پنج برادر و خواهر، به عهده او و برادرانش بود.. بلاخره یک روزی او در یکی از مکاتبی که در یک یتیم خانه تاسیس شده بود و برای غریب ترین کودکان شهر در نظر گرفته شده است، شامل شد انستیتیوت موسیقی درینگونه جاها دنبال کودکانی که استعداد موسیقی را در خود داشتند می گشت. او می گوید، از همان لحظه اول با شنیدن صوت "آرام بخش و ملایم ویولن" عاشق این آله موسیقی شدم.
فاخره می گوید، "هرگاهی که ویولن می نوازم، تمام دوران مشکل زندگی و خاطرات بد آن از یادم می رود." او حالا ماهانه ۲۸ دالر امریکایی از طرف این انستیتیوت دریافت می کند تا به نحوی جبران از دست دادن کارش را در کوچه های کابل کرده باشد. کلاسهای انگلیسی و مضامین دیگر را هم تعقیب می کند و با علاقمندی فراوان منتظر است که کاخ سفید و شهرهای چراغانی نیویارک را ببیند.
ولی او و دیگر شاگردان این انستیتیوت در مورد آینده خود نگران هم استند. آنها می دانند که هرچند گذشته غمبار افغانستان برای حالا تا حدی به پایان رسیده است ولی اوضاع شاید بعد از خارج شدن قوای امریکا و ناتو در سال ۲۰۱۴ دوباره به هرج و مرج سقوط کند.
یکی دیگر از نوازندگانی که برای این سفر هنری آمادگی می گیرد و مصروف نواختن قره نی است شبیر احارد نام دارد. او ۲۲ ساله است و از معلمین و این مکتب بسیار احساس رضایت می کند و می گوید، "راستش، من در مورد آینده ام به حیث یک هنرمند چندان مطمئن نیستم ولی موسیقی را آنقدر دوست دارم که هر روز اینجا می آیم."