کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
یک شعر نو:


پرویز کاوه
 
 

در بسترش افتاده یک فرسوده، یک بی دین
می سازد از روح خودش یک سفره ی رنگین
می ریزد از پیراهنش سودای دیشب را
می ریزد از پیراهنش یک آسمان نفرین
گاهی دوچشمش باز، گاهی دستهایش سرد
گاهی به خوابی ژرف، گاهی خلسه ی سنگین
مردی که می خواهد بسازد سرنوشتش را
مردی که بعداً می کند بر طالعش تمکین
گاهی میان سنگ ها مانند یک فرهاد
گاهی پشیمان می شود مانند یک شیرین
گاهی هوای خسته گی و ساحلی از شن
گاهی هوای رفتن از دیوارهای چین
گاهی هوای خودکشی، گاهی هوای گور
گاهی هوای آسمان در مسند پروین
مردی که گاهی بر خدایش می دهد دشنام
مردی که زاری می کند: مرگم بده! آمین

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل     ۱۸۲،          سال    هشتم،     قوس/جدی       ۱۳۹۱ هجری خورشیدی           ۱۶ دسمبر      ۲۰۱۲ عیسوی