کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
نصیرمهرین

دهانت را می بویند
 
 
 




ستار بهشتی


"پا به میدان گذاشتیم. در این مبارزه ، یا از قفس تن رهایی می یابیم ،یا قفس ظلم شما را درهم می شکنیم."
( ستار بهشتی )

شنیدن خبر ها در محدوده یی آن چه با افغانستان پیوند دارد، پایان نمی پذیرد. خبرهای تأثر بار زلزله ها، آبخیزی ها، طوفان ها ، سیمای مادر غمدیدۀ فلسطینی که سربازان اسرائیلی برسینۀ آخرین فرزندش گلوله فرستاده اند، ترس کودک اسرائیلی هنگام مکتب رفتن که مبادا راکتی جانش را بستاند،انفجارهای انسان کشانه در بقیه نقاط گیتی ؛ تبتی – چینیی که آتش بر تن می زند، تا حق خویش را فریاد کند، و ده ها موضوع دیگر، نیز خبر هایی اند، که می شنویم.

گاهی برخی می توانند از شنید ن خبرهای جهانی با آسانی کنار بروند وبگویند که : غم افغانستان کم است که غم دیگران را نیز بخوریم !!
اما برخی در خلال شنیدن ودیدن وقایع جهانی ، به اندوه نشسته برچهره و لبان دیگران نیز می اندیشند.

امروز( ۱۱ نوامبر ۲۰۱۲) پس از شنیدن خبرهای انفجاردرخوست وقندهار، خبر مرگ ستار بهشتی، کارگری که مشغول وبلاگ نویسی نیز بود، تأثری ایجاد نمود. روزهای پیش خبر دستگیری او را شنیده بودم. چند روزپیش چند تن پولیس لباس ملکی و ویژۀ مراقبت نشریات انترنیتی به منزلش رفته او را با کمپیوتر و تلفون دستی اش دستگیر و بازداشت نموده بودند. ستار بهشتی در وبلاگ خویش از حق آزادی بیان دفاع می نمود. بازداشت هایی را که اهل اعتراض می دیدند به نکوهش می گرفت. جرأت وجسارت و ترس نداشتن در این حوزه از فعالیت ها را اشاعه می داد. به این دلیل دهانش را بوییدند وشکنجه اش کردند.
بیش از ده روز از توقیف او سپری شده بود که پولیس زندان به نزدیکان خانواده اش خبر می دهد که قبری بخرید، کفن بیاورید و مردۀ تان را بگیرید.

شنیدن این خبر، سلسله یی از چنین دست خبرها را تداعی می بخشد. چهره های دیگری را به یاد ما می آورد که در ایران خواستار ابراز نظر خویش هستند. آزادی بیان می خواهند. همان آزادیی که رکن مهم دموکراسی است. عدالت می خواهند. عدالت اجتماعی را مطالبه دارند. اما استبداد رأی وتحمیل عقاید و افکار یک گروه قلیل سبب شده تا آن همه ارزش هایی که تاریخ جهانی آنها را جز افتخارات می داند، نادیده گرفته شوند. در کشورهمسایۀ ما در جمهوری اسلامی ایران، چنین بیدادگری تشدید یافته است. هنگامی که به محکومیت تحمیل آرا، یا استبداد رأی و ابزار آزاردهندۀ آن یا شکنجه ها نیز عطف می نماییم، به یاد ما می آید که در افغانستان عزیز صدها هزارسرهای نازنین قربانی گونه های مختلف استبداد رأی شده اند. در واقع با تقبیح چنین راه ورسم حکومتداری ،در منطقه، نیازهای عاجل مرمان منطقه را می شناسیم. وهنگام ابراز همنوایی یاد شیخ سعدی را گرامی می داریم، که سخن :
 


بنــی آدم اعضــای یکـدیگـرند
که در آفرنیش ز یک گوهراند

 


او، گوش آویز احساس همنوایی وهمبستگی ما میتواند باشد.
هنگام شنیدن خبر مرگ ستار بهشتی ، انسانی که زیر شکنجه جان داده است، هزاران انسان هموطن خویش وبقیه مرمان روی زمین را به یاد می آوریم که شکنجه شده اند. در حالی که تقبیح شکنجه و ممنوعیت آن یکی از دستاوردهای عالی وانسانی بشریت است.
در ضمن این خبر شنیدن ها و مشغولیت ها است که دل آدم می خواهد، آرزو نماید که سنگ بنای چنان رفتار ها، از میا ن برود. مردمان یک جامعه حق داشته باشند عقاید خویش را احترام بگذارند وبه عقاید دیگران نیز حرمت بنهند. واین اصل را درگسترۀ عقاید مذهبی، فلسفی، زبانی وغیره رعایت نمایند. یکی خویش رابردیگری برتر نداند ودیگری را نباید خوار شمرد. رعایت چنین اصلی مردمان منطقه وهمه آنانی را یار ومددگار تواند بود که در زیر فشارآزار وشکنجه قرار دارند ؛ زیرا به گونۀ دیگر می اندیشند. دیگر اندیشی که گناه نیست. انسان حق دارد اندیشه اش را ابراز نماید. این دیگران اند که آن اندیشه را احترام کنند واگر موافق نیستند، به بحث ومشاجرۀ علمی با تحمل و یا تبادل اندیشه بپردازند.

جمهوری اسلامی ایران این حق را به رسمیت نمی شناسد. از اینرو آنانی را که اندیشه وافکار همسان با حاکمان ندارند، شکنجه می کنند، به زندان ها می فرستند ویا اعدام می کنند.
 

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل ۱۸۰،          سال    هشتم،      عقرب/قوس       ۱۳۹۱ هجری خورشیدی           ۱۶ نومبر      ۲۰۱۲ عیسوی