سر نوشت ات را سوگمندانه گریستم
منیژه !
نازنین دختر!
آغوش بابا جای پر امنیست
اما,
اینزمان بابا ترا تا ّپای قربانگاه شهوت میکشاند
ای امان !
ای داد !
ای فریاد!
بابا جوانی یی ترا در ّپای طغیانهای شهوت
میکند مصلوب
شوهر , ارزانی کند اندامهای نازنینت را
برای همدمانش در بساط برد و باخت شامهای خود
برادر,
میدرد بطن ترا و کودکت را
در طویله میفشارد زیر پای کین
کجا رو آوری خواهر؟
کجا رو میبری ای نازنین بی گناه مصلوب !
ای دختر!
دردت را کی میداند؟
پدر ؟؟؟
شوهر ؟؟؟
برادر ؟؟؟
یا خدایی که از ان بالا نظارت میکند بخت نگونت را ؟؟؟
بهارت 24 –اکتوبر -2012
|