راینر ماریا ریلکه
پلنگ
نگاهش
از پس میله های زندان عبور میکند، ظلمانی میشود
با خستگی که دیگر هیچی را نمیتواند گول بزند
گویا هزار میله است آنجا
و جهان آنسوتر، جهان بیشتر نیست
آن گامهای لزوم و مقتدر
میچرخد آنجا
در کوچکترین دایره
شاید هم که میرقصد
از نفود چنبر میانه
جاییکه
اراده ی نیرومندش فلج شده می ایستد
هر آن یک گاه
پرده از روی مردمک چشمانش بیصدا بلند میشود
و بعد یک منظر به داخل فرو میرود
با اهتزار خاموش در اندام او پایان میرود
و هستیاش را در قلب او انتها میبخشد
Rainer Maria Rilke
The Panther
His gaze,
going past those bars, has got so misted
with
tiredness, it can take in nothing more.
He feels as
though a thousand bars existed,
and no
world beyond them than before.
Those
supply powerful paddings, turning there
in tiniest
of circles, well might be
the dance
of forces round a center where
some mighty
will stands paralyticly.
Just now
and then the pupils' noiseless shutter
is lifted.
- Then an image will indart,
down
through the limbs' intensive stillness flutter,
and end its
being in the heart.
سيلويا پلات
سرودِ عشقِ دختر دیوانه
چشمهایم را میبندم و همه جهان میمیرد
پلکهایم را برمیدارم و همه دوباره متولد میشود
(گمان میبرم ترا در ذهنم ساخته بودم)
ستارهها آبی و سرخ میرقصند
یک سیاهی خودسرانه پیش میتازد
چشمهایم را میبندم و همه جهان میمیرد
خواب دیدم مرا افسون کردی بر بستر بردی
و ماهزده برایم میسرودی، تمامن دیوانهوار مرا میبوسیدی
(گمان میبرم ترا در ذهنم ساخته بودم)
خدا از آسمان واژگون میشود، آتش در دوزخ محو میشود
اسرافیل و خادمان شیطان دفع میشوند:
چشمهایم را میبندم و همه جهان میمیرد
پنداشتم برمیگردی چنانی که گفته بودی
ولی پیر شدم و نامات را فراموش کردم
(گمان میبرم ترا در ذهنم ساخته بودم)
به جای تو باید عاشق مرغ اسطورههای توفان میشدم
کمازکم با بهار غریده برمیگردند
چشمهایم را میبندم و همه جهان میمیرد
(گمان میبرم ترا در ذهنم ساخته بودم)
Mad Girl's Love Song by Sylvia Plath • 282 poems by Sylvia Plath
I shut my eyes and all the world drops dead;
I lift my lids and all is born again.
(I think I made you up inside my head.)
The stars go waltzing out in blue and red,
And arbitrary blackness gallops in:
I shut my eyes and all the world drops dead.
I dreamed that you bewitched me into bed
And sung me moon-struck, kissed me quite insane.
(I think I made you up inside my head.)
God topples from the sky, hell's fires fade:
Exit seraphim and Satan's men:
I shut my eyes and all the world drops dead.
I fancied you'd return the way you said,
But I grow old and I forget your name.
(I think I made you up inside my head.)
I should have loved a thunderbird instead;
At least when spring comes they roar back again.
I shut my eyes and all the world drops dead.
(I think I made you up inside my head.)
|