عاصی را باید به عنوان نماینده ی یک نسل در نظر بگیریم،نسلی که ظهورش با بلوغ و پختگی شعر نو برابر است ...
با گذشت سال روان « هزارو سه صد نود» خورشیدی ما وارد هژدهمین سالروزشهادت شاعر شهیر کشور ما « عبدالقهار عاصی می شویم .شهیدی که بقول« اخوان ثالث » روی دست ماست وروی دل ما و جامعه ی فرهنگی ما هرگز او را فراموش نخواهد کرد !
عبدالقهار عاصی پنجاه و اند سال پیش از امروز برابر با :
« « هزار و سیصد وسی وپنج» خورشیدی در یکی از دهکده هایی ولایت پنجشیر« ملیمه» چشم به جهان گشودو پس از پایان تحصیلات مقدماتی ، آموزش های دانشگاهی خود را در دانشکده زراعت در رشته ی گیاه شناسی در شهر کابل به پایان برد. با این ترتیب آغازین سال های سرایشی اش به سال های پایانی دوره های آموزشی اش بر می گردد.به قول شاعر و سخنورفرزانه ی روزگار مان استاد واصف باختری
عاصی زمانی وارد گود می شود که بیشترین متشاعران و شبه فرهنگیان، شعر و فرهنگ رادر خدمت نهاد های غیر ملی و فرهنگی قرار داده اند و او چون یل گردن فرازی ، با غرور روستایی خویش در پهنه ی شعر روزگارما گام می گذارد وبه پنداشت من، حضور او و قامت بر افراشتن او دراین جولانگاه حادثه یی بوده است» که نمی توان از آن چشم پوشید. اما در مورد این که با کدامین قالب هایی شعری کار سرایشی اش را آغازیده است . بار دیگر باز هم بر می گردیم به دیباچه ی استادزیر عنوان «دیداری با نبوغ شاعرانه » که در مقدمه ی کتاب برگزیده ای از اشعار قهار عاصی بنام« آرمان » از انتشارات اقغانستان تایمز آمده است.عاصی کار شاعری رابا سرودن دو بیتی آغازید، تغنی روح عاشقان، سرود کشاورزان وشبانان. سپس به دامن رباعی و غزل چنگ زد تااز خرمن همواره پر برکت رندان دردآشنا عافیت سوز نیشاپورو شیراز نیزبرای سفر دور ودرازی که در پیش دارد، ره توشه یی بر دارد وحقاکه بهره ور
شد از آنچه باید بهره ور می شد ... گفته اند ومی گویند که در باره عاصی و شعر او در شعر روزگارما سخن به اغراق کشانده شده است و بر پایه شایبه یی وغرضی.استاد نه تنها این سخن را نمی پذیرد بلکه عاصی را سزاوار این ستایش و توجه می داند. به نظر استاد واصف باختری شعر عاصی تاریخ است، گاهنامه است، یادگزاره است، محفل سور است .مجلس ترحیم است، عشق است، نفرت است...و به یک سخن سعی میان« صفاو» « مروه»اشراق شاعرانه و هبوط بدین جهان خاکیست بی آن که خواسته باشیم بگویم شعر او پیراسته از کاستی هاست ،که شعر هیچ هم روزگارمن وتو چنین نیست.
اگر بخواهیم اندر باب جایگاه عاصی در شعر معاصراز دیدگاه دیگر به داوری بنشیم:به داوری هایی از این دست، هم می توان در میان سایر داوری ها دست یافت.« شاعرانی که از اواسط دهه شصت به بعد آرام آرام به صحنه وارد شدند، آنانی بودند که از امکانات مطبوعات حاکمیت استفاده معتدل می کردند بدون آن که در خدمت ادبیات حزبی ، گروه حاکمیت قرار گرفته باشندو اینان دسته ی از شاعران بر گزیده ما نیز به شمار می رفنتند: که لطیف ناظمی، قهار عاصی، افسر رهبین، سمیع حامد ،و شبگیر پولادیان جزء همین دسته می باشند.به نظر نگارنده ی مقالت« بیست وچهار سال در کوچه باغ های شعر»در سنگر مقاومت در زندان از پرتونادری، صبور سیاه سنگ نیز منحیث شاعران برگزیده این عرصه می توان نام برد. به باور شاعر ، نویسنده و منتقد کاظم کاظمی:عاصی را باید به عنوان نماینده ی یک نسل در نظربگیریم، نسلی که ظهورش با بلوغ وپخته گی شعر نو برا بر است ودرخت شعر نوافغانستان با ظهور
قهار عاصی وهم نسلان اوست که به بار می نشیند وبه ثمر می رسد.در پهلوی این که سروده های عاصی از سوی گروه ی بیشماری از اساتید مورد تایید و تاکید قرار گرفته است که موارد ی از آن را در بالا بر شمردیم .ویکی دیگراز ویژه گی های شعرعاصی عام پسند بودن سروده های اوست سروده هایی که در کوی و برزن، شهر و دهکده ورد زبان مر دم ماست. الحق که این بخت همواره یار وهمراه عاصی بوده است. ورنه! کم نیستند شماری از شعر مایه ها و شعر واره هایی عاصی که شعر به مفهوم واقعی وامروزین کلمه نیستند ! در پایان ودر فرجام سخن، اگر این گفته ی کاظمی را که عاصی شاعر ترین شاعر معاصرکشور ما می باشد وشاعر به مفهوم مطلق کلمه نه چیز زیاد ونه چیز کم.مبالغه آمیز بدانیم اما بااین داوری می توان موافق بودکه عاصی یکی از شاعر ترین شاعران سده پسین ما می باشدکه جوانمرگی اش خود سروده ی بود بر پایان کار نامه ی نا تمام اش