ز شهر ما نفس ها را گرفتند
تمام هستیِ ما را گرفتند
به آبادیِ ما گنجی نماندند
کنون دامان سحرا را گرفتند
برای دزد و جانی رتبه دادند
مقامِ مردِ دانا را گرفتند
گناهی کرد اگر کاکا به کابل
به غزنی رفته ماما را گرفتند
ز کابل تا به لندن چور کردند
هم آنجا و هم اینجا را گرفتند
نه زردک ماند آرام و نه شلغم
که حتا ریشِ نعنا را گرفتند
اگر لیلا نشد در قصهء شان
ز مجنون قصد لیلا را گرفتند
ز پستی پیش شان پشم است شیطان
به کابل باغِ بالا را گرفتند
شکَر دارند و محروم اند از نان
زما گر نان و حلوا را گرفتند
به ضدِ الکهول اقدام کردند
کریتِ کوک و فانتا را گرفتند
اگر امروز مایوسیم خیر است
چرا امید فردا را گرفتند؟
هارون یوسفی
|