|
ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار |
|
ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار |
|
نکتهای روح فزا از دهن دوست بگو |
|
نامهای خوش خبر از عالم اسرار بیار |
|
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام |
|
شمهای از نفحات نفس یار بیار |
|
به وفای تو که خاک ره آن یار عزیز |
|
بی غباری که پدید آید از اغیار بیار |
|
گردی از رهگذر دوست به کوری رقیب |
|
بهر آسایش این دیده خونبار بیار |
|
خامی و ساده دلی شیوه جانبازان نیست |
|
خبری از بر آن دلبر عیار بیار |
|
شکر آن را که تو در عشرتی ای مرغ چمن |
|
به اسیران قفس مژده گلزار بیار |
|
کام جان تلخ شد از صبر که کردم بی دوست |
|
عشوهای زان لب شیرین شکربار بیار |
|
روزگاریست که دل چهره مقصود ندید |
|
ساقیا آن قدح آینه کردار بیار |
|
دلق حافظ به چه ارزد به میاش رنگین کن |
|
وان گهش مست و خراب از سر بازار بیار |