یادداشت مترجم: در یکی از مقدمه های گذشته ام هم این حرف را گفته بودم که من با این "یادداشت" های خودم می خواهم از محدودهٔ یک "برگردان" بیرون شوم و با خواننده در مورد این اثر زیر ترجمه کمی گپ بزنم. برای این دو کار ( که خوب می دانم بسیاری آنرا ناپسندیده می دانند) دو دلیل دارم. اول اینکه، گاه احساس می کنم اثر کمی تشریح و تفسیر لازم دارد. در آن از اشخاص و آثاری یاد شده است که خواننده عادی شاید با آنها آشنایی نداشته باشد. دلیل دوم اینکه، گاه در پیرامون مطالبی که زیر ترجمه می رود، من هم حرفهای دارم که آنرا درین مقدمه می آرم. یعنی، خودم را آنقدر نویسنده نمی دانم که مقاله جداگانه بنویسم و بر منوال یک تیر و دو نشان، حرفهایم را در شروع یک ترجمه می گویم.
آنچه در پی می آید ربط مستقیم به فن شریف بنده که آموزش و پرورش یا "تعلیم و تربیه" است، دارد. مسئله این است که برای نسلی که سالهاست طعم تلخ جنگ را چشیده است و زندگی شان عاری از بیشتر نعمت ها، از جمله نعمت رفتن به مکتب و مدرسه در یک فضای آرام، بوده است، چگونه می شود درس تاریخ داد، تاریخی که باید داستان غمبار این جنگها را برای این شاگردان بگوید؟ آیا این ادعا که "ما متخصص رشته تعلیم و تربیه نداریم و تازه اگر داریم آنها روی تحلیل و تفسیر وقایع چهار دههٔ اخیر موافقت ندارند، پس از خیر گپ
زدن روی آن بگذریم" معقول است؟
در افغانستان در دوره متوسطه و لیسه معلمان تاریخ هدف تاریخ را برای ما در لابلای جملاتی مانند این تعریف می کردند: "تاریخ ما را با زندگی مردمانی آشنا می سازد که در دوران های مختلف با عقاید و آداب و رسوم گوناگونی زندگی می کرده اند و هرکدام یادگارهایی از خوبی و بدی ، آبادانی و ویرانی باقی گذاشته اند.… تاریخ سرگذشت انسان های گذشته، چگونگی زندگی، حکومت، و اعتقادات آن ها را به ما یاد می دهد ... با مطالعهٔ
تاریخ ما با کارهای مردمی که از این جهان رفته اند آشنا می شویم تا از اعمال خوب شان بیاموزیم و از اعمال بد شان درس عبرت بگیریم ..." و ازین گونه حرفها.
حالا، در سال ۲۰۱۲، شاگردان مکاتب در افغانستان نمی توانند بیاموزند که چرا وطن شان سالهاست ازین دایرهٔ مخوف جنگ رهایی ندارد زیرا تدریس تاریخ در کلاسهای شان در سال ۱۹۷۳ تمام می شود. شاگردانی که پدر، مادر، برادر، خواهر یا دیگر خویش و قوم خود را یا در زندان پلچرخی، رگبار راکت های گلبدین، حادثهٔ افشار، قتل عام طالبان، یا در جریان یکی از صدها واقعه مدهش دیگر از دست داده اند، نمی آموزند (برایشان فرصت آموختن نیست) تا بدانند که چه بر سر پدران و مادران شان رفته است و چرا خود این نوجوانان امروز درین حالت به سر می برند. همین مختصر بس، تا دیگران چه گویند.
حامد علی پور
برخورد دیگر با تدریس تاریخ در افغانستان – از جنگها یاد نکنید!
کابل – در کشوری که گذشته آن مانند یک داستان طولانی جنگی است، مسوولین وزارت معارف آن معتقدند که آنها یک شیوه تازه برای تدریس تاریخ افغانستان برای شاگردان یافته اند بدون اینکه فاصله و اختلافی که میان اقوام و ملیت های مختلف و گروه های سیاسی وجود دارد، بیشتر شود. این شیوه کدام است؟ از یادکردن چهار دهه جنگ اخیر دوری کنید.
در یک سری از کتابهای که دولت افغانستان با حمایت مالی امریکا و چند ارگان خارجی به نشر رسانیده است دقیقاً همین کار صورت گرفته است. تاریخ افغانستان در سال ۱۹۷۳ تمام می شود. از جنگ با روسیه، مجاهدین، طالبان، یا حضور نیروهای امریکایی در کشور نمی شود. رهبران افغان تاریخ خود را جنجال برانگیز خوانده اند و از خیر صحبت در مورد آن گذشته اند تا بکوشند که کشور یک هویت واحد ملی داشته باشد.
فاروق وردک، وزیر معارف افغانستان می گوید، "وقایع اخیر تاریخ افغانستان ما را از همدیگر جدا می سازد. برنامه درسی که ما تهیه کرده ایم بر اساس گذشتهٔ است که ما را به همدیگر نزدیک می کند و از شخصیت های تجلیل می کند که همه ملت آنها را بزرگ می دانند. این اولین کتابها در چندین دهه است که عاری از مسایل سیاست و قومگرایی است."
شاگردان مکاتب لیسه قرار است این کتابها را در بهار امسال در شروع سال تعلیمی به دست بیارند. این کتابها یگانه کتابهای قبول شده برای تدریس در صنف ها است و هدف آن "غیر سیاسی ساختن مواد درسی" است. کتابهای تاریخ دوره ابتداییه و متوسطه هم که در چند سال گذشته در مکاتب استفاده شده است تا اوایل سالهای هفتاد میلادی را در بر می گیرد.
رهبران کشورهای غربی معتقد شده اند که باید سهم شانرا درین جنگ به پایان برسانند. ولی حال که افغانها نمی توانند حتی روی تفسیر مسایل تاریخی چند دهه اخیر موافقت کنند، نگرانی اینست که چگونه می توانند دولتی را به وجود بیارند که گروه های مختلف را متحد بسازد. این دولت سازی به مراتب پیچیده تر از تفسیر تاریخ است و برای آینده افغانستان مهمتر است.
اما مقامات افغان اصرار می کنند که این کتب درسی بهترین وسیله برای دولت سازی است و برای نسلی که با جنگ بزرگ شده است تاریخی را پیشکش می کند که از تمام تعصبات چهار دهه قبل به دور است. درین چهار دهه احزاب سیاسی و گروه های قومی که در مقابل همدیگر می جنگیدند هر کدام مواد درسی خود را تهیه کرده بودند که در آنها مسایل ایدیولوژیکی فراوان جا داده شده بود و قهرمانان و تبه کاران به ذعم خود شان معرفی شده بودند.
عطاالله وحیدیار، رئیس بخش انتشارات وزارت معارف می گوید، "ما این ایدیولوژی های افراطی را از طریق آن کتابها بدست آوردیم. حالا ما سبق خود را گرفته ایم."
قدرت های خارجی این فاصله بین اقوام را بیشتر و عمیق تر کردند و کتابهای را که افکار سیاسی آنها را ترویج می داد در کلاسهای درسی افغانستان آوردند، از جمله مسایلی را که در کتاب "بازی بزرگ جدید" در آسیایی میانه مطرح شده بود در مکاتب افغانستان تدریس کردند. (برای معلومات بیشتر در مورد این کتاب به این سایت مراجعه کنید. مترجم.)
در دههٔ هفتاد میلادی اتحاد شوروی کتابهای را به نشر رسانید که برتری کمونیزم و اهمیت ایده مارکسیستی را ترویج می کرد. در آخرین سالهای جنگ سرد، امریکا با مصرف میلیون ها دالر کتابهای را برای افغانها نشر کرد که در آن از جهاد سخن می رفت و مملو از عکسهای هولناک بود و هدف آن این بود که مقاومت مردم در مقابل اشغال روسیه ادامه یابد. در زمان سلطه طالبان در دهه نود، کتابهای چاپ پاکستان که مملو از افکار افراطگرایی بود به افغانستان واریز شد. در مناطق غربی افغانستان کتب چاپ ایران که به وضاحت از گروه های مورد حمایت ایران از قبیل حزب الله و حماس تعریف و تمجید می کرد در مکاتب تدریس می شد.
"تاریخ حساس"
وقتی معلمان، محققان و سیاستمداران در اوایل سال ۲۰۰۲ دور هم جمع شدند تصمیم شان این بود که برنامه تدریس تاریخ را از بنا عوض کنند و از آن "سیاسی نگریستن" که در برنامه های قبلی تدریسی مشاهده می شد، دوری کنند. ولی این اشخاص در برخورد با مورد عوامل و گروه های که افغانستان را سردچار جنگهای داخلی ساخت موافقت نتوانستند.
بعضی ازین مقامات می گویند که در آن جلسات، حتی یاد کردن یکی از اشخاص کلیدی این زمان، مثلاً قوماندان احمدشاه مسعود از جبهه اتحاد شمال یا ملا عمر رهبر طالبان، بحث و جر داغ ایجاد می کرد. عدهٔ به شدت مخالفت نشان می دادند و عدهٔ دیگر با حرارت از آنها دفاع می کردند. این شیوه برخورد آموزش از گذشته و تاریخ را ناممکن می ساخت.
این معلمین و متخصصین امور آموزش و پرورش نظر دادند که یگانه راه غیرسیاسی ساختن تاریخ افغانستان اینست که تمام وقایع بعد از ختم دوره پادشاهی محمد ظاهر شاه که در سال ۱۹۷۳اتفاق افتاد از برنامه آموزشی حذف شود. تقریباً تمام کسانی که مسوول تهیه این برنامه آموزشی بودند با این نظر موافقت نشان دادند.
وحیدیار می گوید "ما به آن حد از رشد فکری نرسیده بودیم که یک تاریخ حساس را به شاگردان تدریس کنیم."
مقامات افغان می گویند، کمک دهندگان خارجی این کتاب ها را مرور کردند تا مطمئن شوند که مسایل دینی در آن جا داده نشده است و شیوه و مواد درسی به صورت درست تهیه شده است ولی در مورد حذف وقایع اخیر مملکت، آنها هیچ نظری ندادند.
این کتابهای تاریخ که برای مکاتب لیسه در نظر گرفته شده است به کمک مالی قوای عسکری امریکا صورت گرفته است.
دیوید لاکن، سخنگوی قوای نظامی امریکا در افغانستان، می گوید، مشاوران فرهنگی قوای نظامی امریکا "کتابهای تاریخ و علوم سیاسی دوره لیسه را مرور کرده اند تا مطمن شوند که در آنها مطالب "نامناسب" از قبیل دعوت مردم به خشونت یا تبعیض مذهبی وجود نداشته باشد." به گفتهٔ این سخنگو، بقیه مواد این کتابها، از قبیل تاریخ و جریان وقایع، مسوولیت وزارت معارف است. او می گوید، "میان قوای نظامی امریکا و وزارت معارف افغانستان هیچگونه مذاکره و گفتگو روی چگونگی تدریس تاریخ افغانستان صورت نگرفته است."
با وصف آنکه بیشتر این مسوولین در نشان دادن تاریخ به اینگونه همنظر اند، بعضی از دانشمندان و اهل معارف افغانستان این نگرش را انتقاد کرده اند و ادعا کرده اند که وزارت معارف افغانستان از مسوولیت تعلیمی و آموزشی خود شانه خالی کرده است. میر احمد کماوال، استاد تاریخ در دانشگاه کابل، می گوید "این بزرگترین خیانت در مقابل مردم افغانستان است ... ما درین مدت آموخته های فکری و مالی داشته ایم و این نگرش به تاریخ مانعی در مقابل این همه آموخته ها است. جوانان ما از دانستن وقایعی که درین مدت رخ داده است محروم می مانند."
مقامات وزارت معارف افغانستان به سراسر کشور گسیل شده اند تا حدود بیشتر از هشت میلیون شاگرد و فامیل هایشان را متقاعد بسازند که این نظام آموزشی که در کابل تهیه شده است برای آنها مناسب است.
این کتابها حتی در قریه ها و دهاتی که زیر اداره شورشیان است پخش خواهد شد و مقامات دولتی می گویند اگر درین کتابها حرفی از جنایاتی که در دوران طالبان صورت گرفت زده شود، این کتابها یا از بین می رود یا توسط مخالفان این حرفها رد می شود.
آقای وردک، وزیر معارف، می گوید، "ما جامعه خود را با آموزش و پرورش ایجاد می کنیم و این جامعه شامل شورشیان هم است. بنابرین این مواد درسی باید برای تمام افغانها قابل قبول باشد."
وردک چند روز پیش با یک عده از معلمان و شاگردان در یکی از مناطق شرقی کشور صحبت می کرد. او به آنها شرح داد که مواد درسی جدید تاریخ را برای تمام شاگردان کشور به صورت یکسان و درست تدریس خواهد کرد. او گفت اگر ما بتوانیم مسایلی را که تفرقه و تشنج ایجاد می کند از مواد درسی خود بیرون کنیم، شانس بیشتر داریم که حدود چهار میلیون شاگردی که حالا به مکتب نمی روند، به مکاتب برگردند.
او در ایالت ننگرهار در یک سالون مزدحم گفت، "این مواد درسی ملی است و بر مبنای اساسات اسلام نوشته شده است. این مواد درسی فقط برای پشتونها، تاجیکها، یا هزاره ها نیست. این مواد درسی همهٔ ما را متحد خواهد است و احساس اتحاد و برادری را خلق خواهد کرد.
بعد ازین سخنرانی، او به مکاتب، شفاخانه ها و مساجد شهر رفت. در یکی از تعمیرهای دولتی عکسهای رهبران افغان در دو صد سال گذشته دیده می شد. وردک با اشاره به عکس محمد داود خان که در سال ۱۹۷۳ به قدرت رسید گفت، "در زمان او بود که این تفرقه ها آغاز شد و بحث کتابهای تاریخ ما هم در زمان او پایان خواهد یافت."
|