۱- طرح منظور
دربسا ازنبشته هایی که سخن ازمظالم حکومت درچند دهه پیش رفته، همچنان درکودتا های نام نهاد ازاین قلم، به زندان دهمزنگ اشاره شده است. با توجه به منظورحکومت وسرگذشت وسرنوشتی را که مردمان بیشمار، آن هم سالهای متمادی زندان دیده اند،هنگام انتشارطرح کودتا- قیام نوروزی 1329،یادآوری نمودیم که درپیوست، زندان دهمزنگ را بیشترمعرفی نموده وپیرامون آن ازچندتن شخصیت ها مطالبی را بیاوریم. زیرا دریافته ایم برای کسانی که سراغ حال واحوال واوضاع زمانۀ سردارمحمد هاشم خان به بعد را بگیرند،زندان ها واز جمله زندان دهمزنگ نیز معبری میشود به سوی آشنایی با سرشت آن نظام و روز گار زندانیان و فریاد های کمتر شنیدۀ ایشان.
از این دریچه که مینگریم، دیریست که زندان دهمزنگ، فریادی شده است برای ستانیدن حق تاریخی آن زندانیان مظلوم. حکومتگران چندین دهه به دلیل توطئه گری وفگندن دانایان جامعه درمحبس،مسؤولیت پسمانی های بسیاری را برگردن نهادند ورفتند. بایسته است که رفتارهای زیانبار وابزار شکنجه آمیز آنها برای نسل کنونی وآینده معرفی شوند. اما از آنجایی که به مصداق سخن شیخ سعدی :
درازنای شب از چشم دردمندان پرس
تو قدر آب چه دانی که بر لب جویی
خود جفاهای آن زندان را ندیده ایم،کوشیدیم که در پایان این قسمت، زندان دهمزنگ را ازروی روایات چند تن از آنانی بیاوریم که درازنای شب های آنرا دردمندانه دیده اند. درگزینش این روایات، مواضع فکری واجتماعی راویان طرف توجه ما نیست. برای ما مهم از همه بازگویی روایات وگزارش های آن زندان مطرح است.
زندان دهمزنگ به عنوان زندان مرکزی پایتخت، درزمان صدارت سردارمحمد هاشم خان صدراعظم تعمیرشد. ( ۱ )
علت توجه حکومت محمدهاشم خان به اعمارآن زندان این بود که برای توقیف اشخاص بیشترضرورت احساس می نمود. زندانهای ارگ،(۲) سرای موتی، زندان های کوتوالی ،توقیفخانۀ"خورد" توقیفخانۀ"سپوت سوار " (۳) که پیش ازآن درمعرض استفاده بودند،گنجایش زندانیان بیشتررا نداشتند. با وجودیکه درحکومت محمد نادرشاه وبرادرانش مانند دورۀ عبدالرحمان خان به زودی امراعدام یک عده از اشخاص داده میشد؛ اما ازآنجایی که اشخاص طرف نظرآنها یا کسانی را که احساس می نمودند، مخالف حکومت است،کمیت قابل ملاحظه یی بود، پس به زندان بزرگتر نیاز داشتند. افزون بر آن مطابق طرح ومنظور سرکوب های گسترده تر در آینده، نیاز ساختمان زندذان دهمزنگ به میان آمده بود. افزایش فهرست کسانی که باید قربانی ستم و نیاز حکومتداری میشدند، سبب شد،که به زندانهای پیشینه بسنده نشود و دست به کار زندان دهمزنگ شوند.
گمانی نتوان داشت که پس اززندانی های دورۀ امارت امیرعبدالرحمان خان،تعداد زندانیان دورۀ صدارت سردارمحمدهاشم خان بیشترین رقم را دارا بود.
زندانیانی که مقهور ومغضوب حکومت هاشم خان شدند، بیشترین آنها، کسانی بودند که حکومت دریافته بود سری دارند که به تن شان میارزد. بنابر آن اگرتعدادی را بدون فوت وقت کشتند، تعدادی را که در زندان نگهداشتند،درواقع هرشب و روز میکشتند. به دیگر سخن با شکنجه ها وتحمیل عذاب های شباروزی آنها را آهسته ، آهسته میکشتند. دشواری و توان سوزی آن بسیار هیبتناک و انسان کــُشانه بود.
طی سالیان متمادی در این زندان کسانی مظلومانه جان داده اند. کسانی دردور وبرآن به گودالها انداخته شده اند. در کناره های آن پایه های دارافراشته شد. کسانی درآنجا اعصاب را ازدست دادند. تعدادی زندانی بودند که تا آخرنداستند که چرا زندانی شدند.کسانی از زندان بیرون شدند وچیزی از سیاست و رنجهای را که در زندان دیده بودند، نگفتند، ترسیدند وخاموشانه فاصلۀ آزادی از زندان تا مرگ را سپری کردند. اشخاصی به گونۀ پنهانی مطالبی ازچشمدیدها وخاطره ها نوشتند.
افراد واشخاصی همانجا بهترین سالهای عمرخویش راسپری کردند ودرس آموختند. ازآنجایی که حکومت در زندان دهمزنگ تعدادی از تحصیلکردگان ودانشمندان رامحبوس کرده بود،تحصیلکردگان درهرسطح و رشته یی که بود، برای جوانان زبان وادب، لسان خارجی و ریاضیات . . . تدریس نموده اند. گویند که فرهیختگان گرامی برای جوانان میگفتند، که ما را نگذاشتند برای وطن خدمت کنیم ، می بینید که اینجا دربند هستیم. امید است که شما از اینجا روزی بیرون شوید و بتوانید برای وطن ومردم تان خدمتی کنید.
درزندان دهمزنگ تلاوت قرآن، برای محبوسین سهلتر بوده است. زیرا امکان دسترسی آن میسرمیشد. اما با وجود مشکلات ،با استفاده از روزنه های میسر، کتاب شعر وبعضی کتاب های دیگر نیز به دسترس محبوسین قرار گرفته است.
رابطۀ اعضای خانوادۀ محبوسین با داخل محبس هم بار آورندۀ صدها خاطره وقصه ها شده است. فرستادن غذا برای محبوس در بیشترین موارد برای کسانی میسر بود که در کابل خانواده یی داشتند. بعضی ها که از ولایات دور دست به زندان دهمزنگ فرستاده شده بودند؛ اگر دوست وآشنا وخویشاوندی داشتند، اتفاق افتاده است، که پیام ونان ومقداری پول برایش بفرستند. اما کسانی هم بوده اند که خبرنداشتند که زن وفرزندش وارد کابل شده وبه هرطرف سرمیزنند تا امکان دیداروتماسی تأمین شود. ویا پس از آزادی توان تهیۀ کرایۀ راه را نداشته اند.
قصه ها اززولانه های زندان دهمزنگ که درپای زندانیان می بستند، بارها نقل مجلس داخل وخارج زندان شده است.
در بالا ازرابطۀ اعضای خانوادۀ زندانیان با زندانی گفتیم. رابطه یی که بیشتر احوالگیری وفرستادن پول ویا غذا ولباس را احتوا میکرد. بعضی ها اجازه داشتند که او را ملاقات کنند. زندانیی که چنان امکانی را به دست آورده بود، ملاقات او را پایوازی یاد کرده اند. اما یک پیوند دیگرمیان محبوسیت او و خانواده اش، ازطریق تشخیص اثرات واکنش انگیزانه و روان شناختی میسراست. تا جایی امکان پرسش وشناسایی بازماندگان ومدارک حکایت میکنند؛ حکومت وقتی یک شخص را به زندان میفرستاد، همه اعضای خانواده، بسیاری ازنزدیکان وخویشاوندان، همسایگان واقوام او را برعلیه خویش برمی انگیخت . دیدارهای که خویشاوندان زندانی درروزهای بعد از" ملاقاتی" پایواز ویا درروز های عید درمنزل خانوادۀ اوداشته اند،همواره همراه بوده است با ابراز دعای خیر برای زندانی، آرزوی رهایی او و گفتن خدا ظالم را خراب کند. اگرمحبوسی دارای فرزند ویا فرزندان خردسال ومکتب روبود، حکومت
کودکان معصوم را ازمکتب اخراج میکرد. چنین عملی اگربه زودی درمحیط نزدیکان علیه حکومت نفرت انگیزومخالف افزا بود، درسالهای بعد، که اکثریت آن کودکان به جوانی رسیدند، درمبارزات ضد درباری- حکومتی سهم گرفتند.بار. مطالعۀ مقدماتی پیرامون شرح حال بخشی از نخبگان توقیف شده در زندان دهمزنگ، نشان میدهد که فرزندان آنها در دور مبارزات دهۀ سی و دهۀ چهل خورشیدی، ازفعالین حاضردرصحنه بوده اند. اینکه آیا همه دارندۀ عبرت های ضد ظلم گستری ضد ظلم وشگنجه واعدام بودند ویانه، مربوط به تشخیص افکار؛اعمال و عضویت آنها در نهادهایی میشود که در چند دهۀ پسین در کشورحضورسیاسی داشتند.
ادامه دارد
توضحات ورویکردها
۱- سالنامۀ سال ۱۳۱۶ خورشیدی
۲- عبدالصبورغفوری،"سرنشینان کشتی مرگ یا زندانیان قلعۀ ارگ". انتشارات آرش. ۱۳۷۸ .پشاور. در این اثرپیرامون سرگذشت زندانیان زندان ارگ، گزارش جامع رامیتوان یافت .
۳- معلومات دقیق وکارشناسانه پیرامون زندانهای سرای موتی و زندانهای کوتوالی را ، شادروان میرغلام محمدغبارزیرعنوان زندانهای سیاسی درجلددوم افغانستان درمسیر تاریخ صفحۀ ۱۳۸ ارائه نموده است.
|