شب شد بیا بهجانب خورشید رو کنیم
بهرِ نماز عشق در آتش وضو کنیم
از هفتخوانِ حادثه و مرک بگذریم
تا با زبانِ جاری شمشیر خو کنیم
تصویرِ شوم خاطرههای سیاه را
از روی چشم پنجرهها شستشو کنیم
از متن این شبانهترین پارۀ زمین
راهی دیگر به سوی سحر جستجو کنیم
در آستان حادثه با صخره و درخت
یکلحظه با خیالِ سحر گفتگو کنیم
|