پروفیسر پرخاش احمدی
از چپ به راست : نصیر مهرین، واسع بهادری ، استاد وهاب مددی، یما یکمنش، پرخاش احمدی، فضل الله رضایی، شبگیر پولادیان و نصرالله محمودی .
آن روزهوای شهر هامبورگ برخلاف معمول گرمای تابستانی می پراگند ودرخشش آفتاب سیمای سبز شهر را درخشنده تر از روزهای خاکستری نشان می داد. در میعادگاه ترمینل دو فرودگاه هامبورگ ، نصیرمهرین، نصرالله محمودی و من بر بنیاد قرار به هم رسیدیم؛ به پیشواز دانشمند جوان پروفیسور ولی پرخاش احمدی.
پروفیسور احمدی برای سخنرانی در بارۀ شعر واندیشۀ حکیم ناصرخسروبلخی به اروپا می آمد. من با اینکه از دیرباز با نام و نوشته های دوکتور احمدی آشنایی داشتم، ولی اورا هیچگاهی از نزدیک ندیده بودم. دوستم نصرالله محمودی نیز. ما هردو درحالیکه ناشکیبا در سالون انتظار ایستاده بودیم در بارۀ ولی پرخاش احمدی و کارنامه هایش گفتگو می کردیم. گمانه زنی های ما در مورد سیمای ظاهری این دانشمند کرسی ادبیات مقایسوی دانشگاه برکلی براین فرض استوار شده بود که شاید ما با کسی روبه رو خواهیم شد ، سخت عبوس وخود گرفته که آدم در رویارویی با او می باید فاصلۀ معینی را در نظر بگیرد و در صحبت و گفتگو نیز ترتیب و آدابی را مراعات کند.
همینکه دقایق بعد مهرین حضور او را اعلام کرد، برعکس انتظار با مردی روبرو شدیم سخت کشاده جیین وخودمانی که درعین وجاهت ووقار نشاط و سرزنده گی به صورت لبخند محو ناشدنی از سیمای شرقی اش می تراوید.
دکتور پرخاش احمدی بعد از سخنرانی در همایش ناصر خسرو
ولی پرخاش احمدی درمیان ما و درجمع ساده وبه دور از زرق وبرق ما آنچنان بود که گویی در تالارهای مجلل دانشگاه های معتبر و تریبون های با نام و نشان سازمان ملل که بارها در آنجاها حضور داشت.
مجلس خاطره آفرین دیدار و گفت و شنید با پروفیسور احمدی با میزبانی و پذیرایی گرم در خانۀ نصیرمهرین و بانو مهریه مهرین با حضور شماری از فرهنگیان هموطن ساکن هامبورگ تا پاسی ازشب ادامه یافت.
راه دور و دراز میان هامبورگ و اشتراسبورگ به وسیلۀ خودرو ساده و کاری واسع بهادری در میان صحبت های گرم و صمیمی وخودمانی پروفیسوراحمدی چنان کوتاه به نظرآمد که گویی بربال های باد سفر می کردیم. احساس خسته گی ناپذیری احمدی که روزپیش مسیرطولانی سان فرانسیسکو ــ لندن ــ هامبورگ را برخود هموار کرده بود و بیگمان یکی دو شب درست نخوابیده بود، شگفتی آور می نمود. او گویی خواب و آرام را برخود حرام کرده بود واز لحظه های گفت و شنید ازهر دری همانند ما شادمان به نظر می آمد.
محفل بزرگداشت از حکیم ناصرخسروبلخی که به همت و کوشش انجمن فرهنگی افغان ها درشهر اشتراسبورگ فرانسه دایر می شد؛ در ساعت مقرر با حضورگرم دوستداران فرهنگ در تالار سبزرنگ و زیبایی مشرف بر تالاب آغاز به کار کرد.
نخست ظاهردیوانچه گی به نماینده گی از انجمن فرهنگی با سخنان صمیمی و بی پیرایه اش مهمانان و اشتراک کننده گان محفل را شادباش گفت و در باره محفل و تلاش های انجمن افغان های اشتراسبورگ در راه شناسایی و قدردانی از جایگاه آثار و آفریده های بزرگان کشور ما توضیح داد و سپس از آقای نصیرمهرین پژوهشگر نستوه وپرکار و همکار همیشه گی انجمن دعوت کرد تا در بارۀ آماج های برگزاری محفل صحبت کند.
نصیرمهرین ضمن سخنرانی وگزارش کوتاهی درباره آجندا، چگونه گی همکاری ها، نوشته های تهیه شده و پیام های رسیده به این مناسبت به ویژه از حضور پروفیسور احمدی که راه دور و درازی را برای سهمگیری در این محفل برخود هموار کرده است، یادآور شد و بلا فاصله این دانشمند جوان و متعهد را فراخواند، تا به حیث سخنران اصلی مقالۀ غنامندش را در بارۀ اندیشه های ناصرخسرو و شعر متعهد و پرخاشگرانه اش پیشکش کند.
پروفیسور احمدی در میان کف زدن های ممتد حاضران رشته سخن را به کف گرفت و پیرامون کارنامه ها و اندیشه های حکیم ناصرخسرو بلخی در جایگاه یک دانشمند کارشناس، ژرف نگر و نقاد داد سخن داد.
پروفیسور احمدی دراین سخنرانی محققانه با اشاره به ابعاد گونه گون شخصیت و میراث های گرانسنگ آفریده های ناصر، اورا یکی از ستون های استوار کاخ با شکوه فرهنگ و ادبیات خراسان زمین قلمداد کرد. برش های کوتاهی از مقالۀ بلند پروفیسور احمدی پیرامون ویژه گی های شعر و اندیشۀ ناصر را چنین می توان برشمرد:
ناصر خسرو از شگفتی زاترین ستارههاییاست که در آسمان ادب و فرهنگ فارسی دری چهره نموده است و روشنایی بخشیده است. ابعاد شخصیت این بزرگمرد خراسانی یمگن نشین چنان پر وسعت و گسترده است که او را به دشواری توان شاعر یا سخنور -- به معنای متعارف این واژه ها -- خواند. ناصر متفکر تعقّل گرا است، حکیم روشمند است، فرهیختار آموزشگر است، اندیشه ورز دینی است، نویسنده ملتزم و هدفمند است، داعی مذهبیو پیکارگر سیاسی است، سنجشگر ستیزه ورز و جدال برانگیز است، و، در کنار این همه، شاعر است، و چه بسا که از فرازندهترین و فرزانهترین شاعران چند سده آغازین پس از ظهور اسلام در خراسان زمین است -- سده هاییکه بهرههای زایشگری و باروری سبک خراسانی در جغرافیای پهناوری پراکنده میشد و درخت سخن را برای سپس آینده گان گشن بیخ و پر برگ و بار میساخت. . .
. . . ناصر خسرو همواره بر این نکته پا فشرده است که اندیشه را باید در خدمت دین و آیین به کار گماشت. این دین و این آیین هم مایه و منبع و هم منظور و غایه هستیشناختیو دانش شناختیبه حساب میآماده است. به سخن دیگر، هر آن چه از قلم ناصر برون تراویده است، گامیبوده است به سوی تاویل و تفسیر حقیقت آرمانیناصر، حقیقتی که حقانیت و راستینگی آن در آیین اندیشگی اسماعیلی آیینه سان بازتاب داشته است.
دوگانه انگاری سرشتی پدیدهها و عناصر هستی-- که بر مبنای آن "معنی" و "جان" و "خرد" و "عقل" و "باطن" و "نیکی" در تقابل و تضاد ذاتی با "جسم" و "تن" و "ظاهر" و "زشتی" در تکاپو و جدال پیگیر است -- پایه زیرین باورهای اواست.
در بیشترین قصیدههای بیمانندش ناصر در هیات فرهیخته مردی دانشمند و حکیمی پر هیبت ظاهر میشود که با زبانی فخیم بر بلندای پر ابهت حکمت و اخلاق و آموزش و دانش میایستد، و به عنوان داعی ارجمند یک حرکت فکری و مذهبیویژه به پند و اندرز و موعظه متوسل میشود، یک تنه مبلّغ نستوه و پر خشم و خروش دیدگاه سیاسی و ایدئولوژیک خود میگردد، در برابر آیینها و نظرگاههای رقیب قامت میفرازد، بر حقانیت و راستینگی خود پا میفشارد، هم اییینان خود را میستاید، و هم کیشان و هم اندیشان خود را ارج بسیار مینهد. برخلاف، دیگر آییینان و دیگر اندیشان را توبیخ میکند و خوار میشمارد، فرومایه و سفیه مینگارد، و از ستوران کهتر میپندارد. . .
پافشاری سرسختانه ناصر بر اینکه طریقت او، راه راستین رستگاری است و آن چه اوگزیده است، گزینشی میان ایمان و کفر بوده است، و تمامیحقیقت، یعنیذات حقیقت در تمامت آن، در چنبر ایمان خدشه ناپذیر او درنهفته ...
یکی از ویژه گی های روشن و با اهمیت این نوشته سخته در این بود که پروفیسوراحمدی از پایگاه یک پژوهشگر ژرف بین تنها به توضیح و تحلیل اندیشه گی ها و کارنامه های ناصرخسرو اکتفا نمی کرد؛ بلکه همرا ه با آن به کنکاش و نقد و ارزیابی اندیشه های او نیز پرداخته بود؛ نکته یی که با رویکرد به خواسته ها و نیازهای زنده گانی امروزین، ما را در امر شناخت و ارزیابی ژرف و واقعی پایگاه و جایگاه بزرگان تاریخ و فرهنگ ما مدد می رساند.
سخنرانی پروفیسور احمدی با پیشواز گرم و پرشور حاضران محفل پایان یافت.
|