ماه در آب، غزل افتاده
شب مهتاب، غزل افتاده
خواب از دیده پرستو رفته
تاب، بیتاب، غزل افتاده
غزل عشق غزل انگیزش
«دَری» ناب، غزل افتاده
خویش را ماهی دل می چرخم
راه، گرداب، غزل افتاده
می شود موجه و خیزاب و خروش
رود مرغاب، غزل افتاده
من و بوسیدن چشمان تَرَش
ماهی و آب، غزل افتاده
پنجه هایم به میان مویش
ناز شب تاب، غزل افتاده
پیچ و خم های تنش یک بستر
در برِ خواب، غزل افتاده
17/4/1391 |