کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

بخش اول

 
 
   

          نصیر مهرین
                         کودتا ها در تاریخ افغانستان معاصر
                                            طرح کودتا - قیام افشا شده حزب اتحاد
                                             
 ( نوروز ۱۳۲۹ خورشیدی )  قسمت دوم

 
 

           

انگیزه ها

 

ادعای حکومت را که درآغاز آوردیم ، مانند هرادعای مشابه و ناپذیرفتنی کنارمیگذاریم. زیرا اگرقرارباشد، انگیزۀ یک جمعیت برای سقوط حکومت یا حاکمیت خاندان سلطنتی را دراثر تبانی با کشور خارجی در نظر بگیریم، نه تنها سند ومدرک، شاهد وگواهی وجود ندارد، بلکه بسیار سخیف  هم به نظر میاید. برخلاف ادعای حکومت، مدارک و گواهی اعضای آن جمعیت حاکی از انگیزه های مستقل وبا تأثیر پذیری از اوضاع اجتماعی و سیاسی کشور است. این انگیزه ها را در اسنادی میتوان سراغ نمود که از سخنان شادروان اسماعیل بلخی هنگام " استنطاق" نقل شده است. گویند جسارت وتهور او در ابراز انگیزه ها، به ویژه با فصاحت وبلاغتی که داشت ، شب هنگام به اطلاع شخص صدراعظم وشاه  رسید. نمونه هایی را میاوریم که در پاسخ هیأت تحقیق  گفت، نوشت و در پای آن امضأ کرد :

 

 

۱-      از سخنان سید اسماعیل بلخی هنگام " استنطاق "

 

          . . . در بدخشان زنان و دختران جوان لباسی ندارند تا ستر عورت کنند, در نورستان پوست بز می پوشند؛ در قبایل افاغنه از فرط عسرت در شینوار عندالاحتیاج زن حسینه و زیبای خودرا بازن بدشکل دیگریکه نسبتاً زندگی مرفه دارد با گرفتن چند دانه بز و مبلغی نقد مبادله می نمایند (سر میگیرند) آدم فروشی خصوصاً از جنس لطیفه بازار گرم دارد؛ دختر فروشی وبهای آنرا مبلغ گزافی به عنوان (ولور) گرفتن شیوع عام یافته و جزو کلتور گردیده و این بدعتها نمایانگر منتهای فقر و بیچارگی مردم بد بخت این مرز وبوم است. کوچیها هنوز با حیات بدوی مبتلا و این باآنچه انسانیت نام دارد بیگانه اند.
طوایف هزاره در زیر یک سقف با حیوانات زندگی میکنند و از کلیه مزایای ابتدایی حیات بشریه محروم اند و هیچ امید بهبود از آینده ندارند. گروه هائیکه به نام پشه یی یا (شاتری) یاد میشوند و در دره های مشکل گذار کوهساران و قلل جبال آشیانه و خوراک اکثریت شان علف و میوه کوهی است, نان گندم را در عمر خود مزه نکرده اند. ابواب علم و معرفت بر روی عموم بسته و ملت قهراً در ورطه جهل نگهداشته شده تا دایماً محل استثمار مستکبران و اقویا باشند. فرهنگ و معارف مروج امروز که بی شباهت به روش استعمار گران نیست روحیه فرزندان این خاک را کشته خصوصاً با جلوه های تبعیضی استعدادها را در نطفه خنثی کرده است. خودی و شخصیت سرکوب شده, اختناق و فشار بر مشاعر عامه حاکم است. مردم امنیت مالی و جانی ندارند. محیط افغانستان با تمام وسعت و پهنایش زندانی را مانند است که مردم اجباراً درآن به سر می برند. احساس مردم از دلچسپی به وطن کور شده؛ دوام این زندگی برای همه ناگوار و ازآن بیزارند. مسؤل تمام این بد بختیها خانواده سلطنتی موجوده است. تحمل آن اکنون بردوش ملت ستمدیده افغانستان سنگینی میکند. ما بر خاسته ایم این بار کثیف را از شانه بر اندازیم, اگر توفیق نیافتیم آیندگان حتماً این کار را کردنی اند و اعمال شما پاداشی جز این ندارد".۱۵
 

۲-     از سخنان غیاث خان، هنگام "استنطاق "

 

  سوال:  شما چه نظامی میخواستید؟

  جواب: باتوجه به شرایط عقب ماندگی اقتصادی ، سیاسی ومشکلات اجتماعی دیگر و رفع این   مشکلات نظام جمهوریت از نظر ما مناسب ترین نظام است.

 


 شادروان غیاث خان کوهستانی

 

 سوال: نام همه دوستان افغان خود را بگویید .

  جواب : گلجان وردک بود که آن هم همکار شما بر آمد.

 

سوال : در مجلس های خصوصی درچه مورد صحبت میکردید؟

جواب : از مشکلات مردم ،ازفقر، بیسوادی.

 

 سوال: چرا اقدام به اینکار کردید.؟ شما میتوانستید درشورا داخل شده ازاین طریق به حل مشکلاتی که میگویید، رسیدگی میکردید تا کودتا.

 جواب :  فکرمیکنم  مشکل کشور به شورا درست نمیشود . چون حکومت فکر میکند مشکلی وجود ندارد تا برای رفعش راه حلی پیدا شود. در ولایت ما مردم  بُوره رانمی شناسند  توت خشک را در آب تر میکنند و صبح  میخورند خوراک اکثریت مردم نان جَو وجَواری میباشد. اُماچ ٫ پَیتی  وسبزی هایی که در لب جوی میروید.  بچه های خورد و حتی بزرگان بوت برای پوشیدن ندارند. از چوب برای خود نعلین درست میکنند. مکتب ندارند. شفاخانه ندارند. مردم حتی برای درد شکم از مُلا تعویذ میگیرند. داماد در مراسم عروسی  خود لباس قرض میگیرد. تِیرما گوسفند میکشند  وتا فصل بعد از روغن همان گوسفند  استفاده میکنند. درحالیکه کِرم میزنیش و تلخ میشود .این درحالی است که همین مردم برای حکومت از انسان، حیوان، زمین و درخت  مالیه پرداخت میکنند .

حتی راه های ولایت کشور را همین مردم درست کرده اند . من به یاد دارم برای درست کردن راه منطقه ما مجبور بودیم  خاک وریگ بیاوریم (من از پشت کوه قاف صحبت نمیکنم. ازنزدیکترین ولایت به مرکز یعنی پروان ومنطقۀ گلبهار صحبت میکنم . حالا فکر هزاره جات را خودتان کنید. "۱۶

 

اِعمال شکنجه برای دریافت اعتراف اجباری

 

  حکومت ازنخستین روزتوقیف اعضای حزب اتحاد،سعی کرد تا اعتراف دلخواهی ازآنها به دست بیاورد. از آنجایی که اطلاعات در محدودۀ گزارش گلجان وردک دراختیار حکومت بود،برای دسترسی به بقیه اعضا وجمع آوری بیشتر اطلاع، توسل به شکنجه در پیش گرفته شد. وسیله یی که نزد کارگزاران ومستخدمین دولت یگانه ترین وسیله برای  انجام تحقیق بود. وآنجایی که بارها اجرای آنرا ازطرف حکومت دریافته بودند، در اجرای آن دست بازداشتند. پیرامون اعمال شکنجه در حق زندانیان حزب اتحاد، منهای طرفداران حکومت و وابستگان هیأت تحقیق دیگرهمه نوشته اند. چند منبع را بنگریم :

 

غیاث خان کوهستانی:

"هشت روزنگذاشتند که بخوابم . خیلی خسته وگیج بودم. برای وضو آب خواستم (ندادند). با ولچک وزولانه به یک  مشکل  تیمم زدم  و شروع به خواندن نمازکردم. وقتی به سجده رفتم نفهمیدم چه شد.  خوابم برده بود.وقتی به خود آمدم که پولیسی با لگد به گرده سمت چپم زد.همیشه وقتی هوا سرد میشود خیلی درد میکند.

 

ما روزها درحالیکه ازدهن ودماغ ما خون جاری بود ادامه دادیم.هر کدام فکر میکردیم که وضیعت دیگران  بهتر است. اما وقتی  دردهلیز رو به رو میشدیم می دیدیم که هیچکدام وضیعت بهتر نداریم . میرعلی گوهر آقا ریش سفید بود وحتی مراعات پیری او را نیز نکردند. وقتی ریش سفید ش را  پراز خون می دیدم به گل جان وردک نفرین میکردم ." ۱۷

 

 

غبار: ". . . محبوسین زجربسیاری را از کوته قلفی وبیدارخوابی وترک اجباری مطالعه ودخانیات وعدم ملاقات با اولاد واطفال،درزیرزنجیرو ولچک کشیدند."۱۸

 

فرهنگ:"اشخاص مذکور برای مدت ۱۴ سال یعنی تا سال۱۹۶۴ بدون آنکه قضیۀ شان به محکمه محول گردد، در زندان ماندندوسپس بدون توضیح علت زندانی شدن رهایی یافتند. طبعا ً این حادثه که خاطرۀ گیروگرفت دورۀ محمدنادرشاه ومحمد هاشم خان را به یاد میاورد، درافکارعامه اثربدی بجا گذاشت."۱۹

       

 

هیأت تحقیق

 

" اعضای هیأت تحقیق عبارت بودند از:
  جنرال غلام سعید سریاورصدراعظم
  جنرال فیض محمد پسر حاجی نواب خان که سر یاور شاه بود.
  میرزا غلام مجتبی خان رئیس تفتیش دیوان محاسبات.
 جنرال محمد عارف خان
 عبدالحکیم خان پسرملاقندی والی کابل.

  عبدالعزیز خان (از وی در خاطرات غیاث خان نامبرده شده است )

  ازجریان تحقیق بر می آید که محمد آصف خان قوماندان امنیه ولایت کابل  هم درجمله  هیأت حضور می یافته است. او قبلاً یاور سردار اسدالله خان و از خاصان شاه محمود خان بود." ۲۰

 

 ادامه دارد

 

توضیحات ورویکردها

 

۱۵-  عباس دلجو. به نقل از خواجه محمد نعیم خان. سایت نمای نزدیک

۱۶-  چند خاطره. غیاث خان کوهستانی . پیوست این بخش .

۱۷-  منبع بالا

۱۸- غبار . افغانستان درمسیر تارایخ ج۲ ص ۲۵۹

۱۹- فرهنگ . افغانستان در پنج قرن اخیر. ص ۴۵۵

۲۰- عباس دلجو. سایت نمای نزدیک

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل ۱۶۹،          سال    هشتم،                    جوزا   ۱۳۹۱ هجری خورشیدی                    اول جون ۲۰۱۲ عیسوی