کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
محمد طاهر اسلمیار

تا کی غیر مترقبه
 
 
 


فرزندان ملت ما، فردا از قلم راویان درد دیده و واقعه نگارارن رنجدیده خواهند خواند که در سرزمین عزیز شان چه رفته است. مردم مهربان ومهماننواز، با غیرت و دارای همت, دارندۀ دانشی زنان ودانشی مردان چه دیده بودند و چه حکایت هایی از آنها باقی مانده است.
ملتی که هیچوقت خودبرای خود ناآرامی ایجاد نکردند. اگر نانی نبود واگر آبی نبود واگر امنیتی نبود، معلوم بود که تقصیرش برگردن کیست. برگردن زمامداران بی مسئولیت. بی فکر وبی اندیشه.

فردا فرزندان این ملت خواهند خواند که دلیل تراشان برای آن کله های بی فکر چه دلیل تراشی هایی که نکرده اند. دلیل تراشی های مختلف ویک از آنها که هر چیز وهر ناگواری را به گردن غیر مترقبه انداختن
دلیل های مانند:
والله خشکسالی غیرمترقبه شد. سیل غیر مترقبه آمد. زلزلۀ غیر مترقبه. امراض غیر مترقبه.
واگر به لهجه های تفییر یافته نوشتند مینویسند: غیر متراقبه !
بنده که از دلیل تراشان امروزی ودیروزی غیر مترقبه ها را کم نشنیده ام، برای فرزندان بعدی این سرزمین یادآوری میکنم که در بارۀ یک غیر مترقبه بیشتر غور و دقت نموده، زود زود آنرا قبول نفرمایند.
همان غیر مترقبۀ که بارک اوباما صاحب وارد افغانستان گردید و غیر مترقبه پیمان استراتیژیک را امضأکرد.
به فرزندان دلیر آینده مینویسم که: یک مدت بود که در باره اش فکر میکردند وامروز وفردا میشد. در بین دومکرات ها و جمهوری خواهان سنای امریکا اختلاف بود.
نظر پاکستان مهم بود. عکس العمل ایران مهم بود. یعنی همه را درپیش بینی داشتند. پار لمان افغانستان مهم نبود. چون به وکلا اگر از طرف روز ودر روشنایی نگفتند ، از طرف شب در تاریکی غیر مترقبه موتر فرستاده یک کمی تحفه و با نشان دادن تفنگ ، تفهیم میکنند که شر وشور زیاد نکنند. وکیل صاحبان هم از خدا چه میخواهند؟ دو چشم بینا می خواهند. ببخشید که چشم بینا غیر مترقبه در قلمم آمد. وکیل صاحبان ، روز قهر وناز می خواهند وشب تحفه. برای اینکه غیر مترقبه مصارف پلو دهی و جلب آرأ بالا رفته بود. حالا به هر ترتیبی که شده از آن خانۀ تجارت و تحفه گیری و شر اندازی سودی به جیب بزنند.

ببخشید صحبت ما در بارۀ غیر مترقبه بودن پیمان استراتیژیک بود.

جوان فعال و اما ناموفق در عملی نمودن وعده های " تغییر" جناب اوباما صاحب،غیر مترقبه وارد افغانستان شد. راویان حکایت کردند که همه وزرا و مشاورین در خواب شرین بودند. هریکی را دوستانی که شب ها وطن ما رااد اره مینمایند، از خواب بیدار کردند. برای همه چنین عملی غیر مترقبه بود. بعضی ها ترسیده بودند که کودتا شده است. بیچاره آدمهای ترسیده، فکر نکرده بود که شکر قوا ی خارج وجود دارد کودتا چه میتواند. بعضی ها پرسیده بودند که چه خبر است که همه را غیر مترقبه از خواب بیدار کرده وجایی می برید؟ گپ چیست ؟ چرا با عجله ما را می برید وبازهم میگویید که لباس پا ک خود را با خود بگیرید. فقط جناب خرم مشاور ارشد محترم کرزی با لباس خواب رفت.
اما کسی به سوالات پاسخ نمی داد. مشکلترین لحظه برای یک تن آن بوده است که تلفون موبائیل وی را نیز گرفتند.

چه درد سر بدهم، راویان حکایت کردند که پیش از جمع شدن در سالون، لطفی بعمل آمد و اجازه یافتیم که موی سر خود را شانه کنیم.
عاقب الامر ده افغان دو صد هموطن امریکایی برو برو دیدیم که محترم اوبا ما صاحب تشریف آورده و در نیم شب در حضور مایان پیمان استراتیژیک را امضأ شد. ما همه کف زدیم و نفسی به راحت کشیدیم.

یک تن از راویان حکایتی کرد که برای شما می نویسم : او گفت وقتی او با ما صاحب برگشت و اطمینان حاصل شد که قلمرو افغانستان را ترگ کفت،ما اجازه یافتیم که به خانه های خود برگردیم. من وقتی موضوع را به فرزندان خود گفتم و شرح دادم که اوبا ما ی جوان بسیارخسته معلوم میشد، پسرم گفت که پدر، حالا که غیر مترقبه آمد وشما را غیر مترقبه از خواب بیدار کردند وغیر متربه امضأ کرد ورفت ، در آینده چطور میشود؟ این پیمان که غیر مترقبه در نیم شب امضأ شد چه کاری میتواند بکند؟ پرسید که یکرزو نخواهند گفت که همه خسته بودیم و در خستگی آدم هرچیزی میگوید؟
جواب دادم که :
پسرم سوال تو از من هم غیر مترقبه بود. ما مرده وتو زنده. جواب را عمر تو خواهد داد که چنین پیمان غیر مترقبه چه میخواهد بکند.
والسلام . سخن تمام

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل   ۱۶۸    سال       هشـــــــــتم         ثــور/جوزا   ۱۳٩۱   هجری خورشیدی        ۱۶ می     ٢٠۱٢ عیسوی