اگر تبر بزنی باز سبز می رویم
شبیه نارونم ریشه های ناژویم
تو شاخه شاخه مرا بشکن و بیبین باران
چگونه می چکد از بافه های گیسویم
دمیده در هیجانم جنون دریا ها
صدای سرکش امواج مست امویم
مگر که می شود این رود را بخشکانی؟
که می خروشد از چشمه ی تکاپویم
نه دست وحشی توفان زمین زده ست مرا
نه خشم صاعقه لرزانده است زانویم
من و پرنده و پرواز زنده می مانیم
شکسته گرچه پر و بال و پشت و پهلویم
"تبار خونی گلها "مرا فرا خوانده
به جستجوی "فروغ"م کجاست بانویم؟
س.غزل.
19.02.12 |