کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
 "ازشعر"


زینت نور
 
 
 

 بخش اول

یکم:
الهام- انرژی خیزنده و جهنده:
ظاهرن الهام، به عنوان انرژی‌ی خیزنده و جهنده‌یی كه در فراسوی خودآگاهی شاعر شكل گرفته است، از طریق سوخت‌وسازِ زبانی به شكل پخته در نخستین بند شعر متبلور می‌شود، تا شاعر به‌حیث اولین خواننده‌ی این بند به كشفِ شكلِ تجسمی /نشانه های نوشتاری و گفتاری/ به فهمِ لایه‌های عاطفی خود نایل آید. روایت تداوم و پیگیری‌ی الهام در مسیر سرایش، حركت از فراسوی خودآگاهی به سمت خود آگاهی‌ست که در فرجام به استحاله‌ی این انرژی از فوران و جهش به سوی فرود و کاهش منجر می‌شود. شاید این حالت زنگ هشداری باشد برای توقف. یعنی با فروکش کردن انرژی خیزنده و نیروی انرسی که آن را دنبال می کند، قوای سرایش در طولِ غیر قابل پیشبیینی (یک یا چند بیت یا هم یک بند یا بیشتر) در شعر كاهش می‌یابد و شعر عملن به پایان خود نزدیک می‌شود. بدین ترتیب شاعر تا آغاز شعر بعدی آماده‌ی زمینه سازی برای تهیه‌ی انرژی‌ی تازه می‌شود.‌پس گفته می توانیم که رابطه ی فراسویی، خودآگاه و ناخودآگاه شاعر/ از پیله‌گی تا كرم واز كرم تا پرواز/ به شكل دایره‌های بسته‌ی تكرار شونده در مدارهای تودرتو و درهم است
 

 دو:

حركت از سرایش به الهام
از آن‌جا که شعر از بطن شگفت انگیزی‌های ادبی هزار ساله اش یك شبه سر بیرون می‌كند و روی خط هیچ خطی، شكل نمیگیرد، مسیر ذكر شده‌ی بالا، ممكن است در نظام پیریزی اش چندین تعبیر تصاعدی دیگر را از خود بیرون بدهد. اگر ما این نظام پیریزی را در حد اقل سه مورد پیشبینی كرده و آنرا یك ، دو ، سه نامگذاری كنیم، نظام پیریزی ما آرایش های ممكن ذیل را خواهد داشت:
1^2
1^3
2^3

حالا برای این‌كه معنی این نظام پیریزی را روشن‌تر کنیم یكی از موارد آن‌را به اختصار توضیح می‌دهیم. تصور می‌كنیم كه شعر با انرژی‌ی خیزنده و جهنده‌ی قسمن كاذب، نه بیرون شده از فراسوی خودآگاهی شاعر بلكه از نیمه های مسیر خودآگاهی و فراسوی خودآگاهی آغاز شود، طوری که شاعر به قصد سرایش در جستجوی به كارگیری‌ی انرژی‌ی ته كشیده‌‌ی سرایش، در حیات نیمه بیدارِ شاعرانه‌اش به كمك تخیل برآید؛ در این حالت شاعر سعی خواهد كرد انرژی‌ی پرورش شده‌اش را به سمت انرژی‌ی خیزنده و جهنده سوق دهد و در مسیر سرایش این انرژی را تولید كند. این كوشش ممكن‌است در نخستین بند شعر تحقق یابد یا برعكس شعر به سکوت بینجامد. در حالاتی هم ممكن است شاعر میان آگاهی و ناآگاهی، تخیل و عمد، بندهای به‌مراتب زیباترازحالت اول را خلق كند. در این صورت نقش انرژی‌ی جهنده و خیزنده مسطح خواهد بود و شعر از طریق انرژی‌ی پرورش شده، تجارب زبانی و سرایشی‌ی شاعر در خودآگاهی شكل خواهد گرفت. بحث روی مسایل بالا را در آینده و در بخشهای چهار و پنجم "از شعر" ادامه خواهیم داد.
دوم
حادثه و حرکت در امتداد آن:
الهام بیش از آن‌که تفسیرِ معقول و روشن از وقوعِ حادثه‌های عاطفی‌ی فراذهنی در ما باشد، تفسیر دودیست از گسترش و قوام زنجیری‌ی (مسلسل) عواطف و احساسات لا در لا و گره خورده به‌هم، كه در لحظه‌ی تصادم حسی-عا طفی كشف می‌شود. بنابر آن پیگیری‌ی الهام همانا ادامه‌ی آگاهانه‌ی قوامیت آن حس ها و عواطف است نه جبر فراذهنی‌ی زایش ناگهانی آن در تصادم و تداوم آن؛ سنجش اثرات وارده‌ی حادثه‌ی عاطفی‌ست كه در مسیر عینی، با تصادم كم كم شكل می‌گیرد تا شیوع حادثه را به صورت یک پارچه‌ی فرم شده در قالب خاصی تجسم دهد. تصادم ها در بطن زایش خود می‌توانند مقطع زمانی متفاوت از هم داشته باشند مثلن در طول دو بیت پی‌هم منفجر شوند یا درازتر و کوتاه تر ازآن. اما دنباله‌ی آن، مسیر حادثه را در بُعدی که نیاز به تداوم را،‌انتخابی می سازد، تکمیل می‌کند. زایش هیچ حادثه‌ی عاطفی، معقولیت برهان و دلیل رابرای چگونه‌گی‌ی نطفه بندی‌ی زنجیری اش ارایه نمی‌دهد. برهان، در بطن هر حادثه‌ی عاطفی، رنگریزی معقولیت یک مجاز تصویری بدون بنا و ساخت است که نیازمند به تفسیراز نوع خودش است. تفسیر بی برهنه ی حادثه های عاطفی درلفافه های سر بسته، محصول پرورش ما درگروه‌های فرهنگی متفاوت از هم است. حجم بسته بندی لفافه‌یی، مستقیمن رابطه دارد به نوعِ پرورش بومی و غیربومی فرد و معکوسن رابطه دارد به شجاعت بیرون شدن از مرز ترسهای پرورشی.‌هرچند، به تصور نگارنده، ویرایش حادثه درمسیر تداوم شعرمی‌تواند سمت حرکت اش را تغییر بدهد حتا به یک تصادم دومی برسد که فراهم آوری آن نیاز به تجربه های کسبی‌‌ی پرورش شده و یا فطری دارد. این فراهم آوری در بُعد فطری ممکن است به صورت خود به‌خودی عمل کند. برعکس در بُعد کسبی خود نیاز به عمدیت و دست کاری دارند. از نظر نگارنده‌ی این سطور آمیزش هر دو را در مرز های نامحسوس دستگاه فكری می‌توان به عنوان محصول مشترك خود آ گاه و ناخودآگاه پذیرفت.

نویسنده : زینت نور
بریده هایی از كتاب چاپ نشده "ازشعر"
 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل   ۱۶۵    سال       هشـــــــــتم         حمل    ۱۳٩۱   هجری خورشیدی         ٠۱ اپریل      ٢٠۱٢ عیسوی