کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   
نا تسلیم
صنم عنبرین
 
 



گناهی نیست
اگر لبم از عشق سرخ است
به من لبخند بزنید یا نزنید
پنجره ها را بگشایید یا نگشایید
به سوژه های زمستانی باور ندارم
با من بیایید یا نیایید
من بلدم
من به تنهایی بلدم
از طلوعی به طلوعی پل بزنم
هر نگاه من فردا - فصل دگریست
من حتی بر مزار گیاه پوشیده ء سرد
از گلو سنگها شنیده ام :
" شب را از دوشت بردار
خود خورشید خواهی شد ..."
من با پا های زخم خورده
به دنبال زندگی خواهم رفت
تا چرخ زنان گونه های اناری اش را ببوسم
و بخوانم که :
" عشق ،
سرزمین ممنوع نیست ...



 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل   ۱۶۴      سال       هشـــــــــتم         حمل    ۱۳٩۱   هجری خورشیدی         ۱۶  مارچ ٢٠۱٢ عیسوی