کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   

                عتیق الله نایب خیل
                                       بهار عربی
                                                             و رقابت روسیه و امریکا
                                      در زمین سوریه

 
 

این روز ها همه چشم به سوریه دوخته ، حوادث و تحولات  آن را با علاقمندی ودلواپسی دنبال می کنند.

 

قیام مردم سوریه که  یک سال قبل متاثر از بهار عربی ، به دنبال تغییرات در تونس ، مصر، یمن و لیبی آغاز گردید ؛ دریکی از ابعاد خویش ، میدان رقابت بین امریکا و متحدین غربی و عربی  آن را از یک طرف؛ و روسیه و چین و ایران رااز طرف دیگر داغتر نمود. درین میان این مردم سوریه هستند که قربانی می دهند و زمین کشور شان به میدان خونین جنگ کشور های رقیب و ذینفع تبدیل گردیده است. اگراتحادیه عرب طرح  هایی رابه ضرر بشاراسد  به تصویب می رساند و اگر امریکا و متحدین غربی اش در پی تصویب قطعنامه یی در شورای امنیت بر می آیند و اگر روسیه و چین آن قطعنامه را رد می کنند؛ و اگرجمهوری اسلامی ایران از وتوی روسیه و چین تمجید و اظهار خرسندی می کند ، همه نه به دلیل خیرخواهی به مردم سوریه اند ، بلکه هر یک از آن کشورها اززاویه منافع خاص خود با آن برخورد می کنند و به تجهیز و تمویل گروه های طرفدار خود می پردازند.

 

 مشاهدۀ  پسمنظر حوادث حاکی است، که بیشتر از چهار دهه می شود که خاندان اسد به سوریه حکم می رانند . بشارالاسد، که بعد از مرگ پدرش حافظ الاسد در سال 2000، به رهبری حزب بعث و ریاست جمهوری سوریه تکیه زد ، در ابتدا وعده اصلاحات داد اما هنوز که هنوز است نه تنها از آن اصلاحات خبری نیست که روز تا روزفقرو بیکاری از یک طرف و سرکوب خونین و بی رحمانه مخالفین از دیگر طرف هم چنان ادامه دارد.

 

 بافت قومی - مذهبی سوریه آسیب پذیر است.  زیرا این کشورسرزمین اقلیت های قومی و مذهبی متعدد است که  خلاء  یک رهبری واحدی از مخالفین دولت، و هم مداخلات کشور های ذینفع ، این کشور را در ورطهء یک جنگ وحشتناک ، و شاید هم طویل المدت ، داخلی سوق می دهد . جنگی که مهار دوبارهء آن احتمالا" سال های متمادی را دربرخواهد گرفت و شاید هم تجزیه این کشور را به دنبال داشته باشد.

 

بشارالاسد با نسبت دادن ریشه های این جنبش های اعتراضی به کشورهای دیگر، حق هرگونه سرکوب خونین را به خود می دهد و به خصوص وتوی قطعنامهء شورای امنیت سازمان ملل متحد به وسیله روسیه و چین،جرئت بیشتر به او داده تا با شقاوت بیشتر به سرکوب مخالفین بپردازد. کاری که همه دولت های دیکتاتوربه آن مبادرت می ورزند. همۀ حکومت های مستبد و دیکتاتور ریشهء جنبش های اعتراضی و برحق مردم را به کشورهای بیگانه نسبت میدهند و به سرکوب خونین مخالفین میپردازند.

 

 شکی نمی توان داشت که کشورهای ذینفع دست روی دست نگذاشته اند که  نظاره گران ساده حوادث سوریه باشند. روسیه و چین ، که روابط گستردهء با سوریه دارند و ایران، که سوریه یگانه متحد عربی اش در خاورمیانه است ،تا به حال از هرگونه امکانی برای نجات رژیم بشارالاسد استفاده کرده اند و در آن طرف دیگر، امریکا و متحدین غربی و عربی اش نیز به تجهیز و تمویل گروه های مخالف بشاراسد پرداخته اند.

 

سوریه یکی از خریداران مهم تسلیحات روسی است و یک ناو بحری روسیه نیز در بندری در سوریه پهلو گرفته است. چین بانیازمندی های روز افزون به واردات نفت و گاز، در پی آن است تا متحدین استراژیکی در خاور میانه داشته باشد. جمهوری اسلامی ایران ، صرف نظر از روابط تجاری گسترده با سوریه ، یگانه متحد سیاسی رژیم بعث در سوریه است و سقوط بشاراسد و رویکارآمدن یک دولت غرب گرا در آن جا ، موقعیت ایران در منطقه رابه شدت ضعیف می سازد که راه حمایت آن کشور از حزب الله لبنان رانیز خواهد بست.

 

و در طرف دیگر ، کشور های خاور میانه و شمال افریقا از نظر داشتن منابع سرشار نفتی و راه های تجارت بحری برای امریکا و متحدین غربی اش حایز اهمیت بسزایی است. افزون بر آن ، سقوط بشار اسد در سوریه ایران را به شدت ضعیف می سازد . کشوری که اکنون با امریکا و اسراییل سر رقابت دارد و خواهان سهمی برای خویش در جهان است. بیم دیگر ایران این است که بعد از لیبیا و اکنون سوریه ، نوبت به آن کشور خواهد رسید. از نظر زمانی نیز سقوط بشار اسد به ضرر ایران خواهد بود ، چون در ماه های اخیر طبل جنگ و حمله اسراییل ، با توافق امریکا و یا بدون آن ، به صدا درآمده است و همهء طرف های احتمالی این درگیری ، برای آن آمادگی می گیرند. زمین سوریه می توانست برای ضربه زدن به اسراییل مورد استفاده ایران  قرار گیرد. تبعات و پی آمدهای احتمالی این جنگ و این که پای چه کشورهایی به آن کشیده خواهد شد، درین جا مورد بحث ما نیست، ولی یک نکته را به یقین می توان گفت که سقوط بشاراسد آرایش نیروها را به ضرر ایران برهم خواهد زد.

 

شاید بشار اسد هنوز نمی داند که امریکا و غرب تصمیم گرفته اند که او دیگر نباشد  و یا این که راه د یگری، به جز از سرکوب خونین تا به آخر، سراغ ندارد.  باید افزود که امریکا و غرب ، برای سرپوش گذاشتن به اهداف خود ، به صورت وسیع از رسانه های عمومی و مطبوعات سود می برند و بر ذهنیت و افکار عامه حکومت می کنند و آن را شکل می دهند و خود را حامی کشورهای به پا خاسته عربی و سوریه جا می زنند و بحران درین کشورها را به سویی هدایت می کنند که منافع خودشان تامین گردد . به این دلیل تغییرات طوری مدیریت می گردند که حامیان خود شان در راس امور قرار گیرند. در مصر حسنی مبارک را برکنار کردند اماهمان ارتشی که بازوی اجرایی حسنی مبارک بود کماکان بر سر قدرت است. در یمن عبدالله صالح ، که 32 سال قدرت را در دست داشت و در جریان اعتراضات اخیر امر به کشتار مردم داده بود ،محترمانه از مقامش برکنار گردید و قدرت را معاونش به دست گرفت. در بحرین نیروی نظامی عربستان سعودی را برای مهار و سرکوب اعتراضات مردم گسیل کردند. این که  چرا معمرالقذافی دیکتاتور لیبیا سر به سلامت نبرد ، یقینا" حکم اعدام او نیزبه وسیله امریکا و متحدین اش از قبل صادر شده بود. چون زنده ماندن قذافی به نفع آنان نبود و در آینده می توانست برای امریکا و غرب درد سرساز باشد . در یک کلام ، درآن کشورهایی که امریکا و غرب خواهان تغییرات اساسی نباشند ، اهداف جنبش های اعتراضی مردم را به سقوط دیکتاتورانی که در راس امور هستند ، خلاصه می کنند. خلاء رهبری دراعتراضات مردمی "بهار عربی" سبب شد تا مزایای این قیام ها به مردم نرسد و توسط ارتش و دیگر مقامات دولتی مورد حمایت امریکا و غرب غصب گردد.

 

گرچه سقوط دیکتاتوران یکی از اهداف جنبش های مردمی است ، اما اگرآن سیستمی که زمینه های پیدایش و رشداین دیکتاتوران را فراهم میاورد ، ضربه اساسی و کاری نخورده اند ، هر آن امکان این موجود است که شاهد پیدایی دیکتاتور دیگری باشیم .

 

 توده های مردم در خاورمیانه و شمال افریقا به پا خاسته اند ، درین راه جان می دهند و برای تغییر وضع موجود در کوشش اند. درهرجا که ظلم و ستم و بی عدالتی است مقاومت است . این خیزش ها وضعیت خفقان آور درین کشور هارا شکستند که فصل نوینی را در زندگی توده های ملیونی این سرزمین ها بشارت می دهد . مردم دیگر نمی توانند استبداد و دیکتاتورانی را بپذیرند که بشار اسد یکی از آن هاست .

 

 نمی توان شکی داشت که عمر رژیم بشاراسد به پایان رسیده است . این که آینده سوریه به کجا می رود ، به درستی قابل حدس و گمان نیست ، اما چشم انداز بهتری را ، حداقل درکوتاه مدت ، نمی توان برای آن کشور تصور نمود.

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل   ۱۶٤      سال       هشـــــــــتم         حمل    ۱۳٩۱   هجری خورشیدی         ۱۶  مارچ ٢٠۱٢ عیسوی