از دلنوشتههای مهديزاده کابلی به مناسبت هشتم مارس روز جهانی زن، تقدیم به تمامی زنان رنجدیدۀ افغانستان عزیز.
ای زن!
ای سکوت شبهای تار
که با زیبایی خود چون ستاره در آسمان میدرخشی
اما جلو درخشش ترا ابر سیاه جهالت زمان گرفته است.
ای زن!
ای سکوت وجدان انسانهای خمار
که در خمار جهالت خود خفتهاند
و خواب اسارت ترا میبینند
اسارتی که در خانه خودت به تو هدیه دادهاند
یا در پوششی که حتی با وجود آن، حق قدم زدن در خیابانها را هم - بدون حضور نامحرم - از تو سلب کردهاند.
و این خیابانها هم شاهد مظلومیت و سکوت تو است!
ای زن!
ای سکوت تلخ روزگار
در اندیشه تاریکاندیشان
موجودی هستی که خدا ترا دست دوم آفرید
و زیر دست مرد نشانید
زیرا در پندار جهالت، تو محکوم فریب خوردهای شیطان هستی
تو مقصر گمراهی مرد نادان هستی
مرد اگر تقصیری دارد باید به پای تو نوشت
چون که تو همان موجود ضیعفه در تفکر جامعه مذکر هستی
سزایت چادر و شلاق است!
ای زن!
برخیز و این سکوت را بشکن
بدون فریاد تو صداهای مظلومیت تاریخ
در گلوی آزادی خفه شده است
ای زن!
سکوت تو، ترا در کورۀ تحجر میسوزد
برخیز این سکوت را بشکن
این ذلت و حقارت را به خدا بازگردان
و برخیز یکباره سراسر دیوارهای زندان را بشکن
چون تو یگانه فریاد آزادی هستی که از ناقوس تاریخ بر میخیزد.