اهل مجله و کتاب با مجلهٔ نشنل جیوگرافیک می دانم که آشنایی سالیان دارند. به طور مثال به خاطرم است که در اوایل دههٔ هفتاد میلادی که کودکی بیش نبودم، در خانهٔ پر از کتاب و مجلهٔ ما گاه و بیگاه نشنل جیوگرافیک هم دیده می شد. در آن عالم کودکی ما گاه به چشمهای آبی سفید پوستان امریکای شمالی می نگریستیم و گاه به پوست سیاه افریقایان، و گاه هم به بدن لاغر مرتاضان هندی. زبان انگلیسی هم نمی دانستیم و فقط در عالم رویا به زندگی صاحبان این عکس ها می اندیشیدیم.
باری، در این نوشتار به معرفی کتابی به نام Afghanistan, Hidden Treasures from the National Museum, Kabul می پردازیم که ناشر آن انجمن نشنل جیوگرافیک است. در مورد این کتاب اولین نکتهٔ مهم این است که مولف آنرا "کتاب همراه" یا companion نمایشگاه آثار موزیم کابل در افغانستان خوانده است. این کتاب، به عبارهٔ دیگر، حاوی تمام آثاری است که از موزیم کابل به حمایت انجمن نشنل جیوگرافیک، انجمن نشنل گالری آف آرت، و چندین انجمن دیگر،
از 25 می سال 2008 تا 20 سپتامبر 2009 در چهار موزیم مشهور امریکا به نمایش گذاشته شده بود.
همانطوریکه در یک جای دیگر گفته بودم، آن مثل قدیمی که می گوید، "بوسه به پیغام نمی شود" برای من سخت پُرمعنی است. شرح آثار یک موزیم در مقاله نمی شود و باید آثار را از نزدیک دید. خوشبخت آنهایی اند که این آثار را از نزدیک دیده اند. حال ما که از نزدیک به آن دسترسی نداشته ایم، "از دور بوسه بر رخ مهتاب داده ایم" و لااقل این سعادت را داریم که به عکسهای آن که توسط بهترین عکاسان دنیا که با این مجله همکاری می کنند گرفته شده است ساعتها خیره بنگریم. در همین جا، از تمام خوانندگان که در کشور های غربی زندگی می کنند دعوت می کنم که به نحوی به این کتاب پربها دسترسی پیدا کنند و به این ویبسایت نهایت غنی
نیز سر بزنند. همانطوریکه ملاحظه خواهید کرد، با وصف آنکه دسترسی به بیشتر مطالب این ویبسایت مجانی است، بعضی از آنها فقط برای کسانی میسر است که اشتراک مجله را داشته باشند. به هرحال، امیدوارم که مشاهدهٔ این ویدیوها، شنیدن حرفهای متخصصین، و مطالعهٔ این کتاب ما را به اندیشه وادارد که: آری چنین بود برادر، کهن دیار ما گذشتهٔ داشت، سخت غنی و پربار. و نیز امیدوارم حافظ وارانه به این نتیجه برسیم که:
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد وآن چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کوْن و مکان بیرون است طلب از گمشدگانِ لبِ دریا میکرد
ما خلیی چیزهای را که "خود" داشته ایم از "بیگانه" تمنا کرده ایم. تاریخ و گذشتهٔ که از آن نیاموزیم تنها به درد یک ساعت "ساعت تیری" در موزیم می خورد و بس. بگذریم.
قبل از پرداختن بیشتر به معرفی این کتاب گرانبها و در پهلوی آن معرفی ویبسایتی که بیشترینهٔ عکس های آن کتاب را می توان در آنجا دید و بسا مطالب دیگر را از آن آموخت، می خواهم برای خوانندگان شرح مختصری از این مجله بدهم. این معرفی کوتاه با استفاده از منابع انترنتی صورت گرفته است.
مجلهٔ نشنل جیوگرافیک نشریه در سال ۱۸۸۸ میلادی شروع به انتشار کرد و امروزه یکی از مشهورترین و معتبرترین منبع در مورد علوم طبیعی در جهان است.
این مجله به عکس های زیبای خود سالهاست که شهرت فراوان دارد و عکس دختر افغان که توسط ستیف مکیوری سالها قبل گرفته شد یکی از مشهور ترین عکسهای آن است. می دانم که این عکس و مطالب مربوط به آن در میان افغانان به قدر کافی آشنا است ولی به روال همیشگی خود خوانندگان را به پژوهش بیشتر تشویق می کنم و دعوت می کنم که به این سایت سر بزنند و این عکس و جریان عکسبرداری آنرا به تفصیل بخوانند و ببینند. (این سایت به انگلیسی است).
مجله نشنل جیوگرافیک که به ۳۱ زبان در کشورهای سرتاسر دنیا منتشر میشود از طریق انجمنی به همین نام، یعنی نشنل جیوگرافیک، به نشر می رسد، در کنار مجله اصلی، چهار گاهنامه دیگر هم به چاپ می رسانند. این گاهنامه ها اینهایند:
§ نشنل جیوگرافیک برای کودکان (National Geographic Kids)
§ نشنل جیوگرافیک مسافر (National Geographic Traveler)
§ نشنل جیوگرافیک ماجراجویی (National Geographic Adventure)
§ نشنل جیوگرافیک جهانگرد (National Geographic Explorer)
§
بر گردیم به کتاب که سر معرفی آنرا داریم: در شروع کتاب پیام رئیس جمهور حامد کرزی آمده است. در قسمت های از این پیام، او می گوید، "متاسفانه، مشکلات چندین دههٔ گذشته باعث شده است که ما به {نمایش آثار} تاریخ کهن ما که قرن ها از آن میگذرد چندان توجه نتوانیم ... این آثار گرانبها در کشور خود هفت سال قبل گروگان گرفته شده بود و ما حتی خواب آنرا هم نمی دیدیم که روزی یکی از مشهورترین موزیم های امریکا از تاریخ و فرهنگ پربار ما تجلیل به عمل آورد ... مجمسه های پردرخشش، جواهرات کهن، و طلای مجلل که شما در این موزیم می بینید، زمانی به عنوان "گم شده" یاد شده بود. ولی حقیقت این است که آثار هیچگاه گم نشده بودند. این صنعت های نهایت گرانبها گاه در پسخانه ها، گاه در پشت دیوارهای مصنوعی، در گوشه و کنار شهر توسط مردمان شجاع و عاری از هرگونه خودخواهی،
پنهان شده بودند. این اشخاص قهرمان های کشور ما استند. در زمانی که جنگ و بیدادی در کشور ما جریان داشت و حتی دزدیدن یک توته کوچک طلا می توانست یک انسان را به ثروت و پول فراوان برساند، حتی یکی ازین آثار هم مفقود نشد."
در مقالهٔ طولانی و جامع که توسط عمرا خان مسعودی، رییس موزیم کابل، نوشته شده است می خوانیم: "موزیم ملی در سال 1922 بنیان گذاشته شد و هدف آن نگهداشت آثاری بود که توسط حفاری مردمان محل و باستان شناسان خارجی بدست آمده بود ... تا نیمه قرن، حدود صد هزار آثار قبل از اسلام و قوم نگاری درین موزیم فراهم شده بود. قسمت عمدهٔ این آثار فهرست برداری شده بود. موزیم ملی افغانستان این کار خطیر را با تلاش و مراقبت فراوان انجام داد تا هزاران دانش آموز، معلم، سیاحان، و دیگر علاقمندان بتوانند این آثار را مشاهده کنند." وی علاوه می کند، "کودتا به تاریخ 27 اپریل 1978 صورت گرفت. حدود یکسال بعد از آن، 17 اپریل 1979، روزی بود که برای دنیای ساینس و فرهنگ افغانستان فاجعه به بار آورد. درین روز، تمام این آثار از موزیم ملی به خانه وزیر سردار محمد نعیم خان نقل
داده شد. این کوچ دادن بدون هیچگونه مراقبت و محافظت تخصصی از آثار به سرعت انجام شد و حدود 25 روز را در بر گرفت. آثار برای یکسال درین خانه ماند. خوشبختانه این اثار نه شکسته شدند و نه کدام صدمهٔ دیگر دیدند ولی پوشش شیشهٔ، چوبی، یا آهنی این آثار به خاطر باران و برف و مراقبت غیرتخصصی که درین خانه صورت گرفت، صدمه دید." آقای مسعودی در قسمت دیگری از این مقاله می گوید، "به روز 12 مارچ سال 1994، موزیم مالی که در آنروزها مثل یک قرارگاه نظامی از آن استفاده می شد، مورد حمله راکت قرار گرفت و در جریان جنگ آتش سوزی در آن رخ داد..." مقاله آقای مسعودی نکات مهم دیگری را در مورد تاریخ موزیم ملی در خود دارد که خوانش را به همه دوستدان این مطلب توصیه می کنم.
کتاب برعلاوه این دو نوشته از دو افغان (حامد کرزی و عمرا خان مسعودی)، چند مقالهٔ روشنگر دیگر در مورد پیشینه موزیم و آثار تاریخی در افغانستان، شرح بربادی و اختناقی که طالبان به وجود آوردند، و استغاثه که باید این آثار گرانبها حفظ شوند، نیز دارد. کتاب به چهار بخش به اساس دوره های تاریخی این آثار تقسیم می شود. این دوره ها را در واژه نگاری موزیم و نمایش "کتلاگ" می گویند که همان catalog انگلیسی باشد.
هر چهار "کتلاگ" با یک مقاله توسط متخصصی در مورد آن دوره آغاز می شود و بعد متخصص دیگری در مورد هر اثر یک معرفی کوتاه می نویسد. مثلاً، در مورد آثار "تپه فولال" جین-فرانسوا هریج (Jean-Francois Jarriage) مقالهٔ نوشته است و بعد در صفحات بعدی فریدریک هیبرت در مورد این آثار که مربوط دو هزار سال قبل از میلاد است روشنی می اندازد. مقاله و معرفی آثار کتلاگ آثار "آی خانم" توسط پال برنارد صورت گرفته است. در مورد محله آی خانم، به باور بنده این
مقاله در دانش نامهی آریانا نیز مفید خواهد بود.
خانم کارله گریسمن در مقالهٔ زیر عنوان "نگهداشت میراث فرهنگی افغانستان" می نویسد،" ... سالهای غمبار 1995-1992 سالهای نابودی کابل و موزیم آن بود. غارت موزیم در سال 1993 شروع شد و هر باری که دارالمان از دست یک جنگسالار به دست دیگر می رسید، این غارت ادامه می یافت ... در ماه مارچ 2001، جهانیان با دیدن صحنهٔ انفجار مجسمه بودا در بامیان توسط داینمایت شوکه شدند و هیچ کاری از دست شان نیامد. طالبان بیشتر آثار موزیم کابل را از بین بردند ... کارمندان این موزیم شجاعانه تمام خرابی ها را تا حد امکان حفظ کردند و کوشیدند توته های آثار را باهمدیگر به نحوی پیوند دهند."
در پایان این معرفی، دو حرف را می خواهم بگویم: اول) لطفاً به این ویبسایت نشنل جیوگرافیک سری بزنید و بکوشید به این کتاب گرامی دسترسی پیدا کنید. دوم) صادقانه عرض کنم که هر چند با دیدن عکسهای صحنه انفجار مجسمه بودا در بامیان، خواندن خبر روزی که طالبان موزیم کابل را هجوم بردند و خواستند به کلی از بین ببرند، و در مجموع داستان غم انگیز این موزیم همه ما را سخت متاثر می سازد، بیایید امیدوارانه به آینده بنگریم و سپاس آنهایی را بگوییم که با قبول خطر های فراوان این میراث کهن را حفظ کرده اند. به امید روزهای بهتر و پْربار تر برای میهن و فرهنگ و تاریخ مشترک همهٔ ما.
|