کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   

                    نصیرمهرین
                                          وزارت معارف
                                                           حقیقت را از تاریخ میگیرد

 
(متن فشرده)
 
 

پس ازشنیدن ویا خواندن یک خبرتأثیرگذار، دو احساس میتواند ایجاد شود. احساس خوشی ویا اندوه. اطلاع از تصمیم مقامات وزارت معارف افغانستان مبنی بر حذف بخشی ازموضوعات 40 سال پسین از کتاب های مکاتب ، اندوه آفرین بود. باوجودی که دربارۀ چهل سال اخیردرکتاب های تاریخ مکاتب، بسیار نابسنده وکم رنگ وناقص گفته شده است؛وزارت معارف همان موارد را نیز تحمل نمیکند.

 

این بخش مورد نظر آنها درواقع حاکی از تصمیمی هم است که جلو تدریس تاریخ درست را درمکاتنب بگیرند. حذف وقایع، رویداد ها ، پیامد ها و نام نبردن از چهره های رویداد آفرین وتاریخ ساز ازین جهت نیز مایۀ تأسف است که به تاریخنویسی  درافغانستان آسیب میرسانند.. استدلال مقامات این است که با حذف  آن موضوعات به " تأمین وحدت ملی " خدمت میکنند. گویا تدریس  موضوعات بیش ازسه دهۀ پسین، بـه " وحدت ملی " آسیب رسانیده است.!!

 

در پیوند با این استدلال وتصمیم وزارت معارف افغانستان، چند تذکرمختصرشایان یادآوری است :

 

1-     رویداد های پیامد آفرین وگوناگون، بیش از سه دهۀ پسین، به دلیل نزدیکی زمانی ،بیشترین ریشه ها و عوامل اوضاع کنونی را دارد.

 

از کودتای 26 سرطان می اغازیم.

پس از آن کودتا، تفاوت هایی سختگیرانه  ومحدودیت های بیشتر درحیات سیاسی و مطبوعاتی جامعه بار آمد. اشخاص معدودی به امتیازاتی رسیدند وتعدادی آسیب ها دیدند. سمت وسویابی را عواملی تعیین میکرد، که گروه گرد آوری شده توسط محمد داؤود خان وبه ویژه شخص وی نقش اساسی داشت.

 

اما امروز یکی از واقعیت ها این است که محمد داؤود خان هم مانند برخی دیگر از پیشوایان  گوناگون سیاسی  ،در داخل و خارج کشورطرفدارانی دارد.  با هر برداشت وانگیزه یی که است،تعدادی از اجزای جامعه از زمانۀ حکومتداری اوبه دفاع بر خاسته اند. چه باید کرد؟ وقایع ،رویداد ها ونقش او را ثبت تاریخ کرد ویا نه؟ بدون ثبت جریان سالهای حکومت او تدریس مضمون تاریخ مفهومی ندارد. مشکل تدریس دیروزها که تا به زمانۀ کنونی به درازا کشید این است که یک جانب نوشته وتدریس شده و جانب دیگراز اعمال داؤود خان ودیگران نه. نوشتن همه جانبه نیاز خود را از نوشتن تاریخ  واقعی و آوردن حقایق میگیرد. نه از روی آرزوهای دربستۀ موافقین ویا مخالفین او.

 

چنین نیازی از ترتیب کنندگان کتاب تاریخ مطالبه میکند که به یک جانبه نویسی دیرینه پایان دهند. نه اینکه برخی از رویدادها و یا نامها رابردارند.

 

پس از کودتای ثور، تکان ها درجامعه بیشتر شد. پیامد های آن را نسلی نگریسته اند. تعدادی از سران کودتا، حزب حاکم وقت ودولتمردان آن در داخل وخارج استند. آیا تاریخ آن زمانه رابرای شاگردان تدریس کرد ویانه؟ آیا برای شاگردان عامل مهاجرت ها را گفت ویانه؟ برای آنها دلیل مرگ تره کی با بالشت،مسموم نمودن امین و قتل امین، گسیل سپاه شوروی به افغانستان، رسیدن  ببرک کارمل به کابل  وسبکدوشی اورا برای شاگردان نوشت ویا نه؟

وزارت معارف برای دل به دست آوردن تعدادی از آن افراد که در ارگانهای دولتی  مشغول استند، پاسخ نه را ترجیح داده داست.

 

تنظیم های جهادی و جنبش ملی اسلامی عبدالرشید دوستم در همه جا وبیشتردرکابل جنگیدند. وقایع و حوادث آن جنگها آنقدر دلخراش وجانگدازاست که هنوز اندکی ازآنها گفته نشده است. امروز بسا از آن رهبران جنگی درارگان های دولت صاحب قدرت ونفوذ استند؛چرا نباید شاگردان در مکاتب هم بدانند که چه وقایعی رخداده بود.

 آیا سخن از جنگهای کابل حتا درسطح کلی آن در مکاتب، "وحدت ملی " را آسیب میرساند؟

 

همینطور روزگار و رویداد های زمانۀ تحریک اسلامی طالبان ،و نام سران آن برای نسلی که شاهد اعمال طالبان بودند، شناخته شده است، معرفی آنها برای شاگردان ونسلی که در طفولیت به سر میبردند ، چرا  محلی نداشته باشد؟

 

2-     ایا ادعای آسیب رسانی آن بخش از تاریخ به " تأمین وحدت ملی " پذیرفتنی است؟

 

تا حال درجایی ازفرایند تأمین وحدت ملی دیده نشده است که از طریق حذف تاریخ ویا برداشتن چند صفحه ار تاریخ یک کشور،زمینه های وحدت ملی تأمین شده باشد. برای ملت شدن، برای تحقق چنان آرزویی، گذشته از عوامل اقتصادی، واجتماعی، این مهم است که حکومتداران ونخبه های قومی یک جامعۀ چند قومی وچند ملیتی ، تا چه اندازه دارندۀ فرهنگ واعمال وحدت طلبانه استند. برای تحقق آن نیاز که به احترام اجزا، عدم برتری جویی،دوری از افشاندن بذر کینه و افکار واعمال تفرقه جویانه نیاز است، ایا در جامعۀ ما رعایت شده اند؟. قانونمند بودن جامعه ؛ موارد تخطی ، کجروی ها وآسیب رسانی ها را محکوم میکند . به شرط آنکه حکومتگران به قانون احترام داشته باشند.

اما حذف صفحاتی از تاریخ ، کمکی به " تأمین وحدت ملی " ادعایی نمیکند. تا حال هم شاگردان مقصر آسیب رسانی ها نبوده اند. خوب است که آنها تاریخ خویش را بدانند واز آن آگاه باشند. دور کردن آنها از دسترسی به حقایق، انصراف اجباری از بدیهیات است که معلومات درست گذشته برای حال وآینده  مفید میباشد.

 

3-     تدریس تاریخ در مکاتب افغانستان همواره نادرست ونا کارامد بوده است. جای د اشت ودارد که نمونه های قبلی عوض شوند. تاریخی که برشمردن سنوات، ونوشتن  فلانی فرزند فلان سردار، تدریس شده، ملال وخستگی و دل زنی، بی اعتنایی به مطالعۀ تاریخ رابرای شاگردان بار آورد. پس تاریخی که جعالان برای آموزش غلط و بدآموزانه نوشته بودند؛ باید عوض شود.

 تدریسی که حملات شاهان کشورما را به بقیه کشورها و قتل  صد ها هزار را جز افتخارات ملی یاد میکند، باید برداشته شود. نکاتی که برای مدح وستایش جنرال ضیأ الحق نوشته شده اند باید برداشته شوند. درعوض ناگفته ها و موارد هر دم  در معرض سانسورباید  برای شاگردان تدریس شود.

 

  وزارت معارف افغانستان که از درک چگونگی تدریس تاریخ  فاصلۀ بسیار دارد، در اوضاع حاکمیت خودسری های ذوقی ونبود شایسته سالاری ،میتواند برخی از رویداد های تاریخی و نام بردن از چهره های مجری ومقصررا از کتاب های شاگردان حذف کند؛ اما نمی تواند رویداد ها ونام نقش آفرینان  را از صفحۀ تاریخ افغانستان بردارد. زیرا رویداد ها بسیار اثر گذارتراز آن اند که وزیر معارف جلو آگاهی از آنها را بگیرد.

 جان سخن دراینجاست، که وزارت معارف، میخواهد طی حرکت هماهنگ و هدفمند با سیاست های ناشفاف جاری، کردارهای پیشینه و اهریمنانۀ یک تعداد اشخاص را پنهان کند. 

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل   ۱۶٢       سال        هفتم             دلو/حـــوت    ۱۳٩٠     هجری خورشیدی         شانزدهم ٢٠۱٢ عیسوی