کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 
 
   

           خالد صدیق( چرخی )
                                      
سوانح و داستان های بعضی از زندانیان سیاسی که به
                                                                               دست آمده است

 
 

               

 
غلام حیدر خان و محمد حسین خان

 

 

    غلام حیدر خان و محمد حسین خان برادران محمود خان، همزمان با گرفتاری محمود خان، زندانی گردیده و محمد حسین خان در زندان وفات نمود و غلام حیدر خان بعد از سپری نمودن سالیان درازی با صدمه های زیاد روحی که در زندان دید، بالاخره در جملۀ سایر محبوسین سیاسی رها گردید.

 


محمد اکبر خان پسر غلام حسین خان

 

 

    غلام حسین خان مشهور به خیلفه صاحب غلام حسین خان که شخص صاحب علم و معرفت زیاد بود، به شهزاده امان الله خان حسن خط و زبان فارسی را تدریس مینمود.

    پسر ایشان محمد اکبر خان صفا در زمان سلطنت اعلیحضرت غازی امان الله به حیث منشی حضور و بعداً وظیفۀ مدیریت عین المال و بیت المال را به عهده داشت.

    محمد اکبر خان صفا از طرف اعلیحضرت امان الله خان به اعطای نشان های صداقت، لیاقت و وفا مفتخر گردیده و از وفا داران نزدیک ایشان به حساب میرفت. مومی الیه در زمان امیر حبیب الله کلکانی زحمات زیادی را متحمل گردیده ولی در زمان سلطنت نادر شاه به بهانه های گوناگون و در اصل به جرم وفاداری به اعلیحضرت امان الله خان، مدت ١٢ سال را با انواع شکنجه ها در زندان گذشتاند.

 

نیش عقرب نه از پی کین است

مقتـــضای طبیعتش این است

 

    مابقی زندگی مرحوم محمد اکبر خان صفا را از زبان محترمه بانو آمنه حیدر، صبیۀ ایشان که طی نامۀ به عبارت شیوا شرح داده و به من افتخار بخشیده اند تا آن را نشر نمایم، می شنوید.
 



متن مکتوب آمنه خانم:

 

  ارجمند برخوردار، آقای خالد جان صدیق بحمایت الهی باشید

    راجع به زندگی پدرم از من توضیحات خواسته بودید، چون خود را در شرایط کاملاً سلامتی نمی بینم، اینک وارد جزئیات نگردیده، طور مختصر چند سطر برایتان ارسال میدارم.

    اسم پدرم محمد اکبر صفا پسر غلام حسین خان مشهور به خلیفه صاحب که از علم و دانش بهره ور بودند، به شهزاده امان الله که در آن زمان ملقب به عین الدوله بودند، حسن خط و زبان فارسی می آموختند. بعد از رسیدن امیر امان الله خان به سلطنت ابتدأ پدرم یک سال و نیم میرزای حضور و بعداً منشی حضور بدربار بودند پس از یک سال نیم به سمت مدیریت عین المال و بیت المال گماشته شدند اما نسبت عدم سلامتی از کار برکنار رفتند ولی ارتباط شان بدربار ادامه داشت و نظر به خدمات و صداقت لطف خاصی که امان الله خان به پدرم داشتند، بدریافت نشان های صداقت، لیاقت و وفا نایل گردیدند که این نشان ها را هندیه جان دختر امان الله خان، خانم برادر شوهرم عبدالرؤف حیدر در سفر خود نسبت انتقال جنازۀ مادر خود به کابل آمده بودند، از من به یادگار گرفتند.

    بدبختانه در دورۀ حبیب الله کلکانی مشهور به بچۀ سقاب، پدرم را خیلی اذیت کردند و هر روز به بهانۀ او را احضار میداشتند. یک قسمت جایداد شان را ضبط نمودند و تحت نظارت شدید قرار داشتند. در زمان به قدرت رسیدن نادر شاه، پدرم را به سمت مدیر عمومی وزارت تجارت و زراعت مقرر نمودند. تقریباً پس از سه سال و چند ماه به بهانه و اتهامات گوناگون، منجمله درست کردن شبنامه و دوستی و معاشرت و نزدیکی با فامیل محترم سپه سالار غلام نبی خان مرحوم که از قدیم داشتند، با شکنجه های بی رحمانه به حال مرگ به زندان انداختند، بدون هیچ گونه تماس با فامیل.

    خلاصه مدت دوازده سال پشت سلول های زندان بسر بردند با زنجیر و زولانه. از لطف خدا نا امید نبودیم. پدرم به امر اعلیحضرت ظاهر شاه، از بند رها و برای مدت سه سال تبعید ولایت قندوز شدند. پس از سپری شدن سه سال فراری، دوباره به کابل برگشتند و به ١٣٣٧ به مرض قلب دچار و داعی اجل را لبیک گفتند.

    ارجمند مهربان، این بود مختصری از اخبار زندگی پدرم. مطمئنم که به مراتب بیشتر از این خودت و فامیل محترم تان شاهد این فجایع ظلمانه بودید. در این قسمت میخواهم تبریکات صمیمانۀ خود را برای دست مایۀ کتاب خاطرات تان که به نثر روان و پاکیزه نگارش یافته، تقدیم نمایم. شجرات تاریخی مبنی بر ظلم ها و بی عدالتی، حق تلفی که یک تعداد زیاد فامیل های منور و بی گناه آن زمان قربانی آن شده اند، تا امروز نتایج آنرا مشاهده میکنیم. خداوند مددگار تان باشد.

             به پیوست ٢ قطعه عکس پدرم در آن زمان – آمنه حیدر

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل   ۵٢٠       سال        هفتم              جدی /دلو    ۱۳٩٠     هجری خورشیدی         ۱۶ جنوری ٢٠۱٢ عیسوی