چراغی بودم روی جاده
باچهره ی شیشه ی روشن
وسنجاق های سیاه
که از دو شاخک لرزان
به سویچهای روح ادیسن الکتریسه میشد
تاریخم
ورق پاره های "هرالد هفتگى" را شتابزده
دست فروشی میکرد
واز جفرافیای ذهنش
تا دو سوی "دستگاه ضبط صوت"
"فیوز الکتریکى " و انحنای "چراغ های نفتی"
به بایگانی لمپهای سوخته میرسد
چراغی بودم روی جاده
با شناسنامه یی دوکا، سی شش،ال-ام-دی-دی
پدرم، دوکا، سی شش
مردی بود استاده روی دوپا
درزمینی که نم میکشد زیر پای کارگران
وسقفی
که سوت میزد در گوش ملکان کارگاه
پدرم، دوکا،سی شش
قهقهه میزد اسمش را
از لای دندانهای زنگ زده اش
تابلند تر بگیرد سرش را
از لامپ گازی ادیسن
پدرم هی چرخ میزد با اسپرم های لزجی اش
در تخمک های پیر مادرم، خانم دیادو!
تا شیشه بکارد باروری چند ساعته او را
و پوست بیندازد
اندامِ سنجاقهای سیاه ی سرم را
درحرکتِ مرطوبِ زهدان و بطنش
مادرم ، خانم دیادوی بیچاره
هی چیغ می کشید برای سزارین
در زایمانِ سر گانگی ها ی بی تنش
......
چراغی بودم روی جاده
باچشمانِ گشاده تراز فانوسهای عبادتگاه
که پنهان نمیکردم
تنِ نیم برهنه ی راهبه ی روسپی را
و گامهای زنی را
که پس داده بود بهای قرصِ نان کودکانش را
از تنپسزده گی شوهرِ ناتنی اش
چراغی بودم روی جاده
با پرتوی ریخته
در سرمای تن مردبی کفش وبی کلاه
مردی که میخوابید زیر نادوان
کنار سنگفرش
و دود میکرد
سیگارهای نیم سوخته یی مردانِ کفش وکلاه دار را
چراغی بودم
خسته از توحش نیون های رنگی
با سو سوی رقصنده در توحش تمدن آدمخوار
خسته از بوی گند شرابهای قی شده
در لا لای سنگفرشها ی ترک خورده و پیر
خسته از نیم سوخته ی تن های سرما زده
و سیگارهای کفش و کلاه دار
خسته از آدمهای که می لولیدند
مزدحم
در انزوای روح منزوی شان
.....
زینت نور - دفتر تکبال
شنبه، 2011/11/05
..........
گپک : /هرالد هفتگی/ نام هفته نامه یی است که توماس ادیسن در خورد سالی آنرا دست فروشی میکرد.
دوکاسی شش و دویادوی ، نامها و نشانه هایست که روی بعضی چراغها نوشته میشود تا هویت تولیدی شان شناسایی شود. نامهای دیگر هم ازاختراعات "ادیسن" است که البته دوستان همه میدانند.
....
البته من با نوشتن "ادیسون" به این گونه موافق نیستم چون اس او ان / سون / تلفظ نمیشود.
توماس ادیسن Thomas_Edisonکتبیه ی چراغ
|